گفت‌وگو با عوامل برنامه «معرفت» که 14 سال است روی آنتن شبکه 4 می‌رود

«معرفت»؛ پردغدغه اما پر چالش

فلسفه و عرفان دو واژه‌ای هستند که وسعت‌شان به اندازه یک دنیا و حتی بیشتر از اینهاست. این دو واژه که همیشه محل انواع بحث‌ها و حرف و حدیث‌ها بوده‌اند، باعث پدید آمدن موارد مهم و مختلفی از کتاب‌ها گرفته تا فیلم‌ها و بسیاری از اتفاقات شده‌اند، فضاهایی که هر کدام طرفداران و مخاطبان خود را دارند و هر کدامشان در هر حیطه‌ای که هستند به آن می‌پردازند. در کنار حوزه‌های مختلف، رسانه ملی یا همان تلویزیون خودمان هم سعی کرده با تولیداتی به سراغ این دو سوژه برود. نمونه موفق این تولیدات در کنار قالب‌های کلیشه‌ای که گاهی چنگی به دل نمی‌زند، برنامه «معرفت» است، برنامه‌ای که بیشتر از ده سال است روی آنتن می‌رود و جایش را حسابی بین مخاطبانش باز کرده است. از حدود سال 79 بود که برنامه‌ای با عنوان«پرتو ولایت» در مناسبت‌های مختلف به تهیه‌کنندگی محسن مناجاتی در شبکه چهار پخش خود را آغاز کرد، برنامه‌ای که در ادامه بعد از پنج سال به دلیل تغییرات مدیریتی عنوانش به معرفت تبدیل شد. مناجاتی می‌گوید: در سال‌های اول کارشناسان و مجریان مختلفی در برنامه حضور پیدا می‌کردند تا این که سال 84 به مناسبت بزرگداشت علامه طباطبایی، قرار شد قسمتی را روی آنتن ببریم که در آن دکتر منصوری لاریجانی و دکتر ابراهیمی دینانی برای اولین بار روبه روی هم نشستند. جالب است بدانید از همین دو قسمت آنقدر بازخوردهای قابل توجه و گسترده‌ای را دریافت کردیم که باعث شد تصمیم بگیریم همان قالب را حفظ کنیم و در موضوعات خاص هم با حضور این دو استاد برنامه‌هایی داشته باشیم. آن برنامه‌ها و قسمت‌هایی که مورد استقبال قرار گرفتند، نقطه شروع شکل‌گیری برنامه معرفت با این شکلی بود که امروز هم آن را می‌بینید.
کد خبر: ۱۲۱۱۳۰۹

جلب رضایت این مجری و کارشناس برای حضور مداوم در معرفت هم کار ساده‌ای نبود، اتفاقی که مناجاتی درباره‌اش می‌گوید: استقبال بی‌نظیر از طرف مخاطبان به‌خصوص شاگردان هردو استاد در کنار شیوه تعامل و پخش برنامه باعث شد رضایت آنها هم برای ادامه این روند جلب شود.
ارتباط با مخاطب
بعد از گذشتن از نقدها و سختی‌هایی که بر سر راه این برنامه به عنوان یک ساختار نسبتا جدید در تلویزیون بود؛ معرفت با وجود برخی از انتقادها و فشارهایی که از طرف افراد و مدیران مختلف به آن وارد می‌شد، در سال‌های ابتدایی بیشتر محدود به فلسفه بود، اما بعد آرام آرام به سمت موضوعات عرفانی هم پیش رفت. او می‌گوید: در ادامه با توجه به ارتباط مستقیم برنامه با مخاطبین خود، خیلی وقت‌ها موضوعات توسط این بزرگواران پیشنهاد می‌شود و در کنار اینها با توجه به سوالات زیادی که به دستمان می‌رسد، تلاش شده تا تمام آنها بررسی و در برنامه‌های مختلف به آن پرداخته شود.

مناجاتی می‌گوید علاوه بر تازگی بحث‌ها که برنامه را از یکنواختی نجات می‌دهد، ثابت بودن زمان پخش برنامه برای احترام به مخاطب و جلب بیننده تاثیر بسیار زیادی دارد. در کنار اینها او درباره فضای ساده معرفت هم گفت: در این برنامه بیشتر سعی شده به جای برنامه‌ای پر زرق و برق و پرهزینه، با سادگی گفتار و پرمغز بودن مطالب، خود را به مخاطب نزدیک کنیم و بر این باوریم سخنی که از دل بر آید لاجرم بر دل می‌نشیند. این سادگی هم باعث شده تا مخاطبین بیشتر ما را بپذیرند.
اما ضلع دیگر معرفت،مجری برنامه، اسماعیل منصوری لاریجانی است، مجری‌ای که خود از استادان پرتجربه حوزه فلسفه و عرفان به شمار می‌رود. او در کنار ابراهیم دینانی گفتمانی را شکل داده که در همه این سال‌ها مخاطبانش را حفظ کرده و روز به روز جای خالی بین چنین ساختارهایی بیشتر معلوم می‌شود. اما این شروع برای او از کجا رقم خورد؟ سوالی که بهانه آغاز گفت‌وگوی ما با لاریجانی بود ...
چه شد که شما در این برنامه حاضر شدید و این همکاری تا جایی ادامه پیدا کرد که «معرفت» به یک برند با حضور شما و ابراهیم دینانی معروف شد؟
دست قضا و تقدیر این را رقم زد (باخنده). در کنار این موضوع حس کردم جامعه ما خیلی تشنه مباحث معرفتی است، به خصوص ملتی که سابقه کهنی دارد و به حکمت دوستی و حکمت پروری معروف است. به همین دلیل بعد از چند قسمتی که در برنامه حاضر شدیم، دیدیم اشتیاق مردم خیلی بیشتر از اینهاست و این انگیزه‌ای شد که با استادم در این مجموعه حاضر شویم. جناب دینانی سال 63 در دانشکده الهیات دانشگاه تهران استاد من بودند و بعد از آن سال‌ها دیگر ارتباطمان با هم قطع نشد و ادامه پیدا کرد.
در این برنامه هم سعی کردیم از گنجینه دانش و وجود ایشان استفاده کنیم تا به بخشی از نیازهای مردم اقشار مختلف جواب دهیم. من نمی‌خواهم دسته بندی کنم اما تقریبا همه ملت ایران تشنه این مباحث هستند، در این 14 سال نه‌تنها عطش مردم نیفتاده، بلکه طبق بازخوردهایی که گرفتیم، این اشتیاق بیشتر هم شده است.
آن هم در فضا و رسانه‌ای که خیلی کمتر به چنین مباحثی پرداخته می‌شود...
بله، به نظر من گفتمان معرفت یک نیاز دائمی است و در حوزه‌های مختلف از رسانه‌ها گرفته تا مراکز علمی و فرهنگی باید به آن پرداخته شود و این موضوع از ضروریات محسوب می‌شود. بهترین بستر برای تمدن سازی، معرفی ارزش‌های ملی ودینی خودمان، همین گفتمان‌ها هستند که نباید مورد غفلت واقع شود.
خود شما هم ید طولایی در مباحث عرفانی و انعکاس و تحلیل عرفای شناخته شده دارید. می‌دانم مجموعه‌ای با این عنوان را هم منتشر کرده‌اید. کمی از آنها می‌گویید.
من آثار بیش از 240 شخصیت علمی، فلسفی، عرفانی و بزرگان تاریخمان را دسته بندی کردم و وقتی هر کسی آنها را مرور می‌کند، متوجه می‌شود واقعا حیف است این چهره‌ها به جوانان معرفی نشوند. اگر آنها این ذخایر گرانبها و فاخر را بشناسند به داشته‌ها و پیشینه خودشان افتخار می‌کنند. متأسفانه امروز متون فلسفی دانشگاهی ما به کانت، هایدیگر و مکاتب تفسیری هرمونوتیک و... پر شده است. نمی‌خواهم بگویم اینها بزرگان بدی هستند، چون آنها هم جزو ذخایر بزرگ جهان ما هستند اما وقتی خود ما ملاصدرا، ابن سینا، علامه طباطبایی، آملی، فیض‌کاشانی و... را داریم چرا به آنها مراجعه نکنیم. متأسفانه رویکردی که در حوزه توجه به این ذخایر و میراث فرهنگی ما وجود دارد، ضعیف است. در تمام این سال‌ها گاهی اقداماتی صورت می‌گرفت که در طول آن بزرگان ما زحماتی را هم برای این موضوع کشیدند، اما این فضا هنوز خیلی بیشتر از اینها جای کار دارد و باید آن را به یک نهضت ملی تبدیل کنیم.
انتخاب موضوع هر قسمت از گفتمان‌های «معرفت» هم از آن مواردی است که از نگاه من بیننده تلاش می‌شود در آن به صورت جامع بحث عرفان اسلامی را واکاوی کند، چطور به این فضا رسیدید؟
همان‌طور که قبل‌تر هم گفتم، رشته من همین بوده و با علاقه در این مسیر پیش رفتم. من با این بزرگان زندگی می‌کنم. همچنین رهبری هم مدتی پیش در جمع شاعران گفتند ادبیات فارسی ما با محتوای حکمی و عرفانی که دارد همیشه زنده است.
بر همین اساس راه حفظ فرهنگ جامعه، پالایش ذهن جوانان و پاسخگویی به پرسش‌های عقلی این نسل در همین مباحث فلسفی و عرفانی است. امروز در خیلی از کشورها به دنبال شناخت مولانا هستند و برای مثنوی و ... ارزش قائل‌اند، آثاری که برای ما هستند آن وقت چرا باید آنها استفاده کنند و ما بی‌بهره بمانیم.
خود من این موضوع را نه‌تنها به عنوان یک تکلیف شرعی و ملی می‌دانم بلکه از همه استادان و مراکز علمی دانشگاهی هم این انتظار را دارم که به این دغدغه بیشتر بها دهند.
‌ یکی از موضوعاتی که درباره مباحث فلسفی و عرفانی به‌خصوص در تلویزیون وجود دارد، نگاه‌های مختلفی است که به دنبال آن ‌نظرات و انتقاداتی را به همراه می‌آورد. این موضوع برای معرفت هم وجود داشت؟
بله، خوشبختانه بیشتر نقدهایی که از ما شده از روی دلسوزی بوده و بزرگانی که آنها را مطرح کردند از ادامه این صحبت‌ها هم استقبال کردند. به همین دلیل چالش جدی در این باره وجود ندارد چون این موضوعات یک نیاز عمومی است و این نقدها نباید ما را بترساند. با این حال ما هم از مراحل سختی عبور کردیم (با خنده)، چاله‌هایی که بزرگ هم بودند.
در این بین برخی‌ها با فلسفه و عرفان میانه خوبی ندارند، گروهی که بحثشان جداست ولی در این‌باره هم با نگاهی به تاریخ متوجه اهمیت این موضوع می‌شوید. شما ببینید امام خمینی(ره)، معمار انقلاب ما، انقلاب اسلامی را برپایه چه تفکری پی‌ریزی کرده است؟ مباحث عرفانی ما شیرازه نظام جمهوری اسلامی است و امام هم در هشت‌سال دفاع مقدس با همین رویکرد، رهبری کرد. عرفان اسلامی برای اسلام و اهل بیت است نه شخص خاصی؛ این بزرگان هم که امروز از آنها می‌گوییم و می‌آموزیم پرچمدار حکمت اهل بیت‌اند.
‌ از همکاری و همراهی با ابراهیم دینانی بگویید، انگار که بعد از گذشت سال‌ها هنوز فضای استاد و شاگردی را حفظ کرده‌اید ...
با وجود این که ایشان حدود 85 سال دارند، ذهنی بسیار جوان، پویا و فعال دارند. او ساعت‌ها مطالعه می‌کند، می‌نویسد و از مفاخر علمی و فیلسوفان برجسته ما هستند.
من همیشه این تازگی‌ها را در وجود ایشان می‌بینم؛ وجودی که همراهی با او از سرمایه‌های ارزشمند زندگی من است.
‌‌ فکر می‌کنم برای ایشان هم در ابتدا حضور در قاب تلویزیون چندان ساده نبود؟
بله، اوایل شروع برنامه ایشان هم نگران بودند که به واسطه حضورشان در یک برنامه تلویزیونی مشکلاتی ایجاد شود، اما خوشبختانه از این موارد هم گذشتیم. می‌دانید مشکلات را چه چیزی حل می‌کند؟ نیاز، حمایت و استقبال مردم.
ما از بازاری، مسجدی، دانشگاهی، هنرمند، ورزشکار و هر فضایی مخاطب داریم آن هم چه مخاطبانی. مثلا یک بار که به نمازجمعه رفته بودم، پیرمردی مرا بوسید و گفت عجب برنامه‌ای داشتید. همه مردم ما عاشق حکمت‌اند چون جوهر تفکر اهل بیت حکمت بوده، چرا که خداوند «و مَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کثِیراً» را به اهل بیت داد و ایرانیان هم بستر حکمت تاریخی داشتند، تفکر اهل بیت را گرفتند. بنابراین‌ این‌که بعضی دشمنان نا اهل می‌گویند مذهب شیعه جعل ایرانی هاست، این جنبه‌ها را در نظر نمی‌گیرند.
نکته جالبی درباره مخاطبان برنامه گفتید، چون اغلب همه فکر می‌کنند که این برنامه‌ها مخاطبان محدود و خاصی دارند... .
نه واقعا این طور نیست. به عنوان مثال من چند شب است که در برنامه این شب‌ها حضور دارم و پیامک‌هایی که از مردم هر شب می‌آید واقعا به قول معروف ترکاند، استقبالی که نشان می‌دهد همه مردم ایران اصحاب معرفت‌اند، از بازی‌های سیاسی خسته‌اند و حکمت اهل بیت در خونشان است. باید قدر این مردم را بدانیم.
دائره‌المعارف جامع «منطق، فلسفه اسلامی و غرب» عنوانی است که به برنامه معرفت نسبت داده می‌شود، شما در این باره چه نظری دارید؟
بله، واقعا همین طور است. ما از آغاز فلسفه اسلامی در قرن دوم هجری از غزالی، ناصرخسرو، حکمای اسماعیلیه، خیام، ادبا و عرفای آن زمان شروع کردیم و طبق تاریخ گلچینی از اندیشه حدود 85 تن از این بزرگواران را بیان کردیم، حال ببینید چه قدر راه برای پرداختن به همه 240 نفر از آنها باقی است. واقعا کدام کشوری چنین سرمایه‌ای دارد؟
شکل‌گیری یک برنامه با چنین فرم ثابتی امکان یکنواختی که مخاطب را دلزده کند را هم ایجاد می‌کند اما در معرفت با وجود ریتم یکسان شاید به واسطه نوع پرداخت به موضوعات این اتفاق کمتر افتاده، چقدر به فکر این موضوع بودید؟
آن اوایل که معرفت شروع شد، ما کارشناسان مختلفی را در هر قسمت داشتیم اما با پیشرفت برنامه استقبال مردم از صحبت‌های جناب دینانی بیشتر شد.
بخش زیادی از این مساله هم به ویژگی‌هایی برمی‌گردد که در ایشان وجود دارد و برخی از آنها اشاره کردم. دکتر دینانی اهل گفتمان است و در این گفت‌وگوها همیشه به روز صحبت می‌کنند. این تأثیر فلسفه و عرفان است که باعث می‌شود هیچ وقت اندیشه انسان پیر نشود و ایشان هم از این قاعده مستثنی نیستند. با این تفاسیر به دنبال تمایل و توانمندی کارشناس برنامه به مباحث مختلف این فضا را به گونه‌ای که می‌بینید، حفظ کردیم. بازهم ما در تلاش هستیم تا اتفاقی که به آن اشاره کردید، رخ‌ندهد.

در پایان این گفت‌وگو لاریجانی ما را به یکی از اشعار تازه سروده‌اش مهمان کرد:
دلبسته گیسوی پریشان تو هستم
سرمست لب و چاه زنخدان توهستم
درکوی خرابات خراب می‌و ساقی
سجاده نشین شب هجران تو هستم
در دل هر ذره تو خورشید نهانی
من سایه آن ذره پنهان تو هستم
هر نیم‌شب از خاطره زلف مشوش
زخمی‌شده از خنجر مژگان تو هستم
بکن همرهی ای ابر هدایت به حضورت
چون خشک لبان تشنه باران تو هستم
از تیر هوس خون چکد از نخل شهادت
خجلت زده از روی شهیدان تو هستم
توفیق نصیبم بنما در سفر عشق
چون مورم و مهمان سلیمان تو هستم
داد سفرم نیست چو منصوری بیدل
وحشت‌زده از غیبت دوران تو هستم

فاطمه شهدوست

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها