در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این زن زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیشان گفت: 14 سال است که با نریمان ازدواج کردهام. در این مدت با هم مشکل خاصی نداشتیم و از زندگیام راضی بودم. من و نریمان عاشق هم بودیم تا اینکه پسرمان هم به دنیا آمد و تصور کردیم که خوشبختترین زن و شوهر دنیا میشویم. همه چیز خوب بود تا اینکه سه سال پیش متوجه شدیم پسرمان بیماری قلبی سختی دارد. او یک بار عمل شد و بعد از آن هم باید مدام قرص و دارو میخورد. قلبش بیمار است و نیاز به پیوند قلب دارد. در این مدت مرتب در حال دوا و درمان بودیم و تمام زندگیمان در بیمارستانها و مطب دکترها گذشت. دیگر از آن همه خوشبختی خبری نبود. من و نریمان هر لحظه از هم دورتر میشدیم و حال روحیمان بد بود تا اینکه طبق تحقیقاتی که کردم متوجه شدم در خارج از کشور شانس درمان پسرمان بیشتر است. برای همین تصمیم گرفتم سپهر را برای درمان به خارج از کشور ببرم، اما در کمال ناباوریام نریمان با این مساله مخالفت کرد. گفت حق ندارم اینکار را انجام دهم.
در صورتی که این موضوع میتواند یک شانس برای زنده ماندن پسرمان باشد. ولی نریمان مساله را درک نمیکند و میگوید پسرمان باید همین جا درمان شود و ما نمیتوانیم به خارج از کشور برویم، اما من میخواهم تمام زندگیمان را بفروشم و پسرم را به آنجا ببرم. نریمان از ترس اینکه تمام سرمایهمان را از دست بدهیم حاضر به انجام اینکار نیست. در صورتی که من نمیتوانم ریسک کنم و این شانس را از پسرم بگیرم. الان چند ماه است که سر همین مساله با هم درگیریم و من وقتی خودخواهی شوهرم را دیدم تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، ما همینجا هم میتوانیم پسرمان را درمان کنیم. بهترین دکترها کار درمان پسرم را انجام میدهند. از هیچ کاری هم دریغ نمیکنند. من کلی تحقیقات کرده و متوجه شدهام در خارج از کشور هم وضع مثل همینجاست و روال درمانی سپهر هیچ تغییری نمیکند. وقتی قرار نیست تغییری رخ دهد، چرا باید ریسک کنم و زندگیام را نابود کنم، اما همسرم مثل خیلیهای دیگر فکر میکند خارج از کشور مساوی است با معجزه و خوب شدن بیماری؛ در صورتیکه در مورد این مساله نمیتوان به شنیدهها و تصورات ذهنی اکتفا کرد. من یک پدر هستم و از هیچ کوششی برای خوب شدن پسرم دریغ نمیکنم. تا الان هم برایش کم نگذاشتهام و تمام دار و ندارم را خرج او میکنم، ولی سمیرا تصور میکند سپهر فقط پسر او است و من هیچ عاطفه پدری ندارم. بار آخر هم سر همین مساله با هم درگیر شدیم و بعد از توهینهایی که سمیرا به من کرد تصمیم گرفتم از او جدا شوم.
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی ندانست و آنها را برای حل شدن مشکلشان به مرکز مشاوره خانواده فرستاد.
مهارت مبارزه و حل مشکلات را یاد بگیرید
منصوره نیکوگفتار، روانشناس در این باره میگوید: معمولا در زندگی مشترک، کنار آمدن با شرایط سخت ابتدا ممکن است، اما دائمی شدن این شرایط باعث میشود بسیاری از نیازها بدون پاسخ بماند و همین مسأله مشکلات بعدی را در پی خواهد داشت. انباشت نیازها و برآورده نشدن آنها باعث میشود بعد از مدتی درخواست یک نیاز، خواستهای نا بهجا تلقی شده و در نهایت منجر به بحث و مشاجره شود. از طرف دیگر شرایط سخت میتواند زوجها را کم تحمل و بیطاقت کند. بیماری کودکان، مشکلات مالی و... از جمله مشکلات مشترک بین زوجهاست و باید با همفکری حل شود و یک طرف نمیتواند به تنهایی برای حلش تلاش کند.
در این پرونده زن به تصور اینکه سلامت فرزندشان برای شوهرش مهم نیست تصمیم به طلاق میگیرد تا بتواند فرزندش را نجات دهد. این تصور اشتباه باعث تنش در زندگی میشود و در شرایط بحرانی، این تنش ها زمینه ساز تصمیمات اشتباه میشود.
سیما فراهانی
تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: