مسائل اخلاقی و اعتقادی و رفتار صحیح افراد از جمله مواردی است که به گفته آیت‌ا... رسولی‌محلاتی برای حضرت امام اهمیت زیادی داشت. معمولا حضرت امام به هیچ‌کدام از کسانی که در بیت ایشان مشغول به کار بودند، تذکری نداده بود و آنها نیز احساس می‌کردند امام از روی بزرگواری خطاها را به رویشان نمی‌آورند.
کد خبر: ۱۲۱۰۰۵۸

اما آیت‌ا... رسولی‌محلاتی تعریف کرده: ما سه نفر بودیم که در بیت امام کار می‌کردیم. نگهداشتن دخل و خرج و حسابداری و تدارکات به عهده آقای سیدمحمد ورامینی بود. مدیریت دید و بازدیدها و پذیرایی از مهمانان را آقای آشیخ حسن صانعی انجام می‌داد و جواب نامه‌ها و استفتائات و صدور قبوض هم به عهده من بود. یک روز قرار شد ما سه نفر نزد امام برویم و بخواهیم که چنانچه به عملکرد یا رفتار ما انتقادی دارند، بدون رودربایستی بفرمایند تا اصلاح کنیم. آقایان زرنگی کردند و مرا پیش انداختند که حرف بزنم. من خدمت حضرت امام عرض کردم که حضرتعالی از روی لطف و عنایت کارهای مهمی را به ما سپرده‌اید، ما خدمت به شما را وظیفه خود می‌دانیم و بسیار موجب امتنان ما خواهد بود که عیب و نقص کارمان را گوشزد بفرمایید تا خدای ناکرده موجب تکدر خاطر شما نشویم! امام طبق معمول سرشان پایین بود و با دقت به حرف‌های من گوش می‌دادند. وقتی حرف‌هایم تمام شد، سرشان را بلند کردند و گفتند: «نیازی به این صحبت‌ها نیست، من هر زمان که تشخیص بدهم وجود کسی در این خانه به ضرر اسلام است، حتی اگر نزدیک‌ترین فرد به من باشد، او را بیرون خواهم کرد!» در واقع ایشان با این قاطعیت کم‌نظیرشان، آب پاکی را نه‌تنها روی دست ما سه نفر که روی دست همه ریختند. برای حضرت امام هیچ امری مهم‌تر از حفظ اسلام نبود و در این زمینه با احدی رودربایستی نداشتند. شنیدم که ایشان حتی به آبدارچی بیت هم گفته بودند: «اگر بدانم به ضرر اسلام کار می‌کنی، تو را بیرون می‌کنم و خودم کارت را انجام می‌دهم!»
به دلیل همین حساسیت روی حفظ شؤونات مسلمین و اسلام هم بود که ایشان به‌شدت از بعضی اموری که برخی مراجع رواج داده بودند، از جمله گداپروری به‌شدت پرهیز می‌کردند. مثلا پیش از این متکدیان عادت داشتند جلوی منزل آیت‌ا... بروجردی صف بکشند تا آقای صادقی بیاید و از طرف ایشان به هر کدامشان پنج تومان بدهد! امام مطلقا با این رویه موافق نبودند. پس از آزادی امام از زندان، متکدیان به در خانه ایشان می‌آمدند. من با این‌که از عقیده ایشان به این مساله آگاهی داشتم، ولی یک بار گول حاج‌آقا مصطفی را خوردم!
ایشان بسیار اهل شوخی و مطایبه بود. یک بار به او گفتم: «شما را به خدا مرا گرفتار این فقرا نکنید!» چون ایشان به مکبّر امام گفته بود که برود اعلام کند هر کسی که مشکل مالی دارد، به آقای رسولی مراجعه کند! من پرسیدم: «تکلیف من چیست؟» حاج‌آقا مصطفی گفت: «من با آقا صحبت کرده‌ام و قرار شده روزی ۵۰ تومان به شما بدهند که بین فقرا تقسیم کنید!» بعد هم به شوخی گفت: «البته کمیسیون من را هم فراموش نکنید!» من شک داشتم که امام چنین امری فرموده باشند، با این همه با خودم گفتم: حاج‌آقا مصطفی که چنین امر مهمی را شوخی نمی‌گیرد، مخصوصا که به مکبّر گفته بود که موضوع را اعلام کند. فردای آن روز به اولین فقیری که آمد، پنج تومان از جیب خودم دادم و با خودم گفتم بهتر است بروم و ۵۰ تومان را از امام بگیرم، چون نمی‌توانستم به همه از جیب خودم پول بدهم. وقتی موضوع را خدمت امام عرض کردم، ایشان فرمودند: «مصطفی درویش است، خیلی به حرفش گوش ندهید!» بعد پنج تومانی را که از جیب خودم داده بودم به من دادند و فرمودند: «مطمئن باشید که من برای گداها هرگز پولی نمی‌دهم!»حضرت امام هرچه به متکدیان رو نشان نمی‌دادند، در کمک به نیازمندان واقعی و آبرودار به‌شدت پیگیر بودند. ایشان بارها توسط خود من برای علمایی که از لحاظ مالی در مضیقه قرار می‌گرفتند و به‌خاطر آبرو دم برنمی‌آوردند، مبالغ قابل‌توجهی را می‌فرستادند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها