تخصص او فقط سرقت ضبط و باند است، آن هم از روی خودروهای مدل پایین. علت هم دارد، سرقت خودروهای مدل پایین راحت‌تر است و تعداد این خودروها در محلشان بیشتر از مدل بالاهاست. پسر جوان در رابطه با سرقت‌هایش می‌گوید.
کد خبر: ۱۲۰۸۸۲۰

خودروها را چطور شناسایی می‌کردی؟
در محله‌ها پرسه می‌زدم، خودروهایی را که صدای ضبط‌شان بلند و به قول خودمان «دوپس دوپس» داشت ، تعقیب می‌کردم.
این تعقیب چند ساعت ادامه داشت؟
خیلی طول نمی‌کشید. خودتان تصور کنید مگر یک نفر چند ساعت در شهر رانندگی می‌کند. درنهایت خودرو را کنار خیابان پارک می‌کردند. به محض این‌که صاحب خودرو دور می‌شد سراغ آن می‌رفتم و در یک چشم به هم زدن ضبط و باندش را سرقت می‌کردم.
حالا چرا خودروهایی که صدای ضبطشان بلند بود؟
جوابش خیلی ساده است، کسی که پخش خوبی روی خودرویش نصب کرده باشد صدای ضبطش را بالا می‌برد. یا بهتر بگویم خودرویی که پخش خوب دارد، صدای ضبطش را می‌تواند بلند کند. البته شگرد دیگری هم داشتم. در خیابان‌ها پرسه می‌زدم و با دیدن خودرویی که پخش خوبی داشت، آن را انتخاب و سرقت می‌کردم.
با ضبط و باندهای سرقتی چه می‌کردی؟
خودم در مغازه فروش ضبط و باند کار می‌کنم. یا آنها را لا به لای اجناس مغازه می‌فروختم یا این‌که در سایت دیوار آگهی فروش می‌دادم.
چند می‌فروختی؟
بستگی به نوع ضبط و باند داشت، اما از 150 هزار تومان تا چهار میلیون تومان بود. با قیمت دلار روز به روز قیمت‌ها بالا می‌رود.
چرا سرقت می‌کردی؟
دلایل زیاد دارد. اولین دلیل به خاطر شرط بندی بود. شب‌ها که با دوستانم بیرون می‌رفتم آنها مرا وسوسه می‌کردند سرقت کنم. همه‌شان دستی در سرقت داشتند. اوایل مخالف بودم، اما وسوسه‌های آنها که پولدار می‌شوم و می‌توانم بهترین لباس‌ها را سوار بر بهترین خودرو ها بپوشم، باعث شد به فکر دزدی بیفتم.
دلایل دیگرش؟
نیاز مالی. اگر وضع مالی خوبی داشتم وسوسه نمی‌شدم. اگر خانواده خوبی داشتم که راه و چاه را نشانم می‌داد، بعید بود در این راه بیفتم.
معتادی؟
سیگار هم نمی‌کشم.
چه زمانی برای سرقت می‌رفتی؟
هر وقت که پول می‌خواستم.
چه زمان‌هایی پول نیاز داشتی؟
هر وقت می‌خواستم با دوستانم بیرون بروم. معمولا آخر هفته‌ها، البته گاهی اوقات در طول هفته هم بیرون می‌رفتیم. خب، برای گردش دسته‌جمعی به پول نیاز داری. نمی‌شود که مدام دوستانت تو را مهمان کنند، دو بار مهمان شوی دفعه سوم باید آنها را مهمان کنی.
پشیمانی؟
فایده‌ای ندارد. الان بگویم پشیمانم آیا زمان به عقب برمی‌گردد؟ دستبند دستم باز می‌شود؟ شاکی‌هایم رضایت می‌دهند؟ هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد روزهای عمرش را در بازداشت بگذراند. من همان زمانی که این کار را انجام می‌دادم هم پشیمان بودم و عذاب وجدان داشتم. خدا ریشه رفیق ناباب را بکند. یک دوست سابقه‌دار داشتم که آنقدر به من گفت تا به این راه کشیده شدم. اوایل به او می‌گفتم اگر این کار سود داشت چرا خودت گیر افتادی که جواب می‌داد من تازه کار بودم، تو اگر از تجربه‌های من استفاده کنی به دام نمی‌افتی.
خانواده ات می‌دانند، دستگیر شدی؟
نه. خدا کند متوجه نشوند. پدرم اگر بفهمد از غصه دق می‌کند. یک بار به خانه زنگ زدم و به دروغ گفتم به مسافرت رفته ام و قرار است در شهری کار کنم.

مجید غمخوار
تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها