در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
روستایی با بازی گرفتنهای خوب، قابهای دقیق و دیالوگهای روان، زنده و متناسب با نقش توانسته تمام شخصیتها و کاراکترها را واقعی و باورپذیر کند. آن هم نقشهایی مثل پلیس و مواد فروش و رئیس باند قاچاقچیان و معتادان که بهراحتی میتوانند تبدیل به تیپ شوند و سطحی. این کارگردان و فیلمنامهنویس جوان نشان داده که «ابد و یک روز» یک اتفاق نادر نبوده. شخصیتهای اصلی همگی به معنای واقعی انسان هستند، با خوبیها و بدیها، سپیدیها و سیاهیها، تصمیمات درست و غلط. خاکستریاند همه، مثل مردم واقعی این شهر شلوغ و دود گرفته که هرکدام دنبال زندگی خود هستند. هرکس میخواهد گلیم خود را از آب بکشد. حالا به هر طریقی که میتواند.
شاید اگر دکوپاژ فیلم سادهتر بود و دوربین کمتر به چشم میآمد، فیلم میتوانست حتی از این هم بیشتر واقعی شود. دکوپاژ بعضی مواقع زیادی پیچیده است و توجه را از فیلم میگیرد. مثل وقتی که دوربین از معتادان بازداشت شده میگذرد، به بالا تیلت میکند و همزمان میچرخد و میچرخد و به سمت بالای پلهها میرود. دیگر این که به نظر من اگر فیلم بعد از سکانس ملاقات ناصر و خانوادهاش و ژیمناستیک رفتن برادرزادهاش که لباسهایش را جمع میکند و بیرون میرود تمام میشد، سادهتر و تاثیرگذارتر بود. سکانس اعدام و پیمان معادی در فکر که به معتادی در خیابان پول میدهد و... کمی زیادی است و اصرار بر تحت تاثیر قرار دادن و اشک در آوردن تماشاگر دارد انگار. این نکات کوچک در کارگردانی روستایی، اما مرا به یاد کارگردان محبوب من در نسل جوان دنیا، زاویر دولان، کارگردان نابغه و جوان کانادایی میاندازد. او هم در فیلمهای اولش گاهی چیزهای زیادی داشت. انگار میخواست همه چیز را بگوید و نشان بدهد از ترس اینکه نکند تاکیدش کافی نباشد.
فکر میکنم با توجه به دو فیلم اولش، که سعید روستایی هم میتواند همان راه صعودی دولان را طی کند و در هر فیلمش بهتر و بهتر شود. خوشحالم که به سینما رفتم و این فیلم را دیدم. آشتی کردم با سینما انگار. حالا دلم میخواهد باز هم به سینما بروم و فیلمهای اینچنینی ببینم. فیلمهایی که برایشان فروش و جشنواره و... مهم نیستند. مهم مردم ایراناند و مشکلاتشان. نشان دادن فراموششدگان و نامرئیهای این سرزمین. فیلمهایی که قصد زیبانمایی یا زشتنمایی ندارند. فیلمهایی که قصد درسدادن ندارند. به دنبال دادن راهحل نیستند و فقط میخواهند سؤالهایی را مطرح کنند که دیگر از خودمان و از مسؤولان نمیپرسیم. فیلمهایی که مجبورمان میکنند تا چشمهایمان را باز کنیم و ببینیم زخمها و زشتیهای این جامعه را، بدون اینکه به دنبال مقصر باشند یا قصد امید واهی دادن داشته باشند؛ فیلمهای اجتماعی واقعگرا که این روزها کم و کمتر شدهاند و جایشان را به فیلمهای شعاری، دروغین یا مثلا کمدیهای بیسر و ته دادهاند.
لادن موسوی
دانشجوی دکترای سینما در دانشگاه سوربن
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: