درباره نمایش «خورشید از حلب طلوع می‌کند» که در سی‌وهفتمین جشنواره تئاتر فجر مورد توجه قرار گرفته

حمله به تکفیری‌ها از روی صحنه تئاتر

مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی (مهنا) در ادامه اجراهای میدانی خود، این بار دست روی یکی از معروف‌ترین نمایشنامه‌های منبعث از قیام تاریخی و ماندگار تشیع گذاشت و روایتگر واقعه‌ای شد که در دل کلیسای حلب جا خوش کرده بود.
کد خبر: ۱۱۹۳۲۶۸

داستان در نگاه اول همان روایت تکراری مواجهه راهب نصرانی با سر مبارک امام‌حسین(ع) است که ابوباسم حیادار به زیبایی در نمایشنامه «هیهات» بر آن صحه نهاده و به‌واسطه اجراهای متعدد در ایران، جذابیتش پیش از ورود به سالن، بسان تعزیه‌ای بود که مخاطب ابتدا تا انتهایش را می‌داند اما به‌واسطه قرابت عاطفی با این واقعه، باز هم علاقه‌مند به دیدنش است. هر چند با آغاز نمایش و ورود کاروان اسرا همراه حاملان سر امام حسین(ع) با لباس‌های سیاه و قطارهای فشنگ بر کمر بسته از بین تماشاگران، ذهنیت‌ها کاملا عوض می‌شود.
داستان رنگ و بوی دیگری دارد. کوروش زارعی گرچه «هیهات» را روی صحنه آورده، اما قرار نیست همان هدفی را دنبال کند که ابوباسم حیادار در ذهن پرورانده است. او به‌دنبال بازتعریفی از فرهنگ مقاومت است و در این راه تلاش می‌کند پیوندی تطبیقی میان اسطوره مقاومت -کاروان کربلا در سال 61 هجری قمری -با رهروان حسینی در قرن حاضر ایجاد کند و از ماحصل آن، گفتمان تشیع را روی صحنه تئوریزه کند. گفتمانی که در آن، آنتاگونیست و پروتاگونیست دیگر فرد نیستند.
آنتاگونیست در داستان کوروش زارعی پیروان یک تفکر الحادی هستند که ایده تحریف در اسلام را در ذهن پرورانده و تلاش دارند افراطی‌گری و تحجر را به نام دین به جهان معرفی نمایند. در مقابل، قهرمان اصلی در هیبت شیعه نمایان می‌شود. تفکری که تمام تمرکزش پیروی از اصول اسلام و مقابله با تحریف است. جدال تاریخی این دو گروه، در حقیقت پیکره اصلی نمایشی است که در سایه بازتعریفی از فرهنگ مقاومت در گفتمان تشیع جان می‌گیرد.
زارعی برای رسیدن به این هدف، ابتدا در متن حیادار دخل و تصرف کرد و تغییرات زیادی در آن داد تا مسیر را در جهت ایده‌های ذهنی هموار کند. سپس برای درک بهتر متن با بهره‌گیری از هنرمندان سوری، برای اولین‌بار در کشور نمایش را با زبان اصلی (عربی) اجرا کرد. اقدامی که یکی از پیامدهای مهم آن، تولید نخستین پروژه مشترک نمایشی بین ایران و سوریه و اجرای یک اثر روایتی تاریخی با مضمون دینی در کشور سوریه پس از حدود 70 سال بود.
تقویت گفتمان مقاومت
این کارگردان خوش‌نام نمایش‌های مذهبی در اجرا نیز تلاش خوبی برای القای گفتمان مقاومت به مخاطب کرد.
استفاده از تصاویر ویدیویی، تمرکز بر المان‌های خاصی مثل خشونت، شلاق، کودک، وحشت، عشق، مقاومت و... بهره‌گیری خلاقانه از کودکان در تیپ اسرا، حرکات موزون فرشتگان، اجرای حرکات فرم در پایان نمایش و... در القای این فلسفه تطبیقی تاثیر بسزایی داشتند.
طراحی صحنه خاص و متفاوت مهدی غفوری نیز به‌واسطه نمایش مناسب درون و بیرون کلیسا که هم نمایانگر موقعیت حضور اسرا در بیرون از دیر و هم تنهایی راهب با سر مبارک امام در داخل دیر بود، کمک شایانی به اجرا در جهت نمایش حال و هوای درونی اسرا، سربازان و راهب کرد. این موضوع در کنار بازی روان و ماندگار مروان غریواتی در نقش راهب و محمد سمیر طویل در نقش خولی در القای تفکرات کوروش زارعی به مخاطب نقش بسزایی داشتند.
با این همه، برگ برنده «خورشید از حلب طلوع می‌کند» تاکیدی است که زارعی بر ایجاد همذات پنداری میان مخاطب و راهب دارد. راهب در نمایش «هیهات» به عنوان شخص ثالث در جایگاه داور ایستاده است. او که در جدال میان سربازان و اسرا فقط یک میزبان است، پا را از این نقش فراتر می‌گذارد به دفاع از اسرا می‌پردازد و علاقه‌مند به سر مبارک امام حسین می‌شود، برای ارتباط با سر مبارک امام با سربازان معامله می‌کند و... همه این تلاش‌ها در مسیر القای یک مفهوم است: احترام به فرهنگ مقاومت؛ همان مولفه‌ای که پس از یورش نامیمون داعش به سوریه و حضور موفق ایران در مقابله با آنها در این کشور، در نگاه مسیحیان، اهل تسنن و سایر ادیان این منطقه کاملا مشهود بود و نمایی از آن در نمایش به‌معرض دید عموم قرار گرفت.
داعشش را جدا می‌کردی!
در کنار این خصوصیات بارز، «خورشید از حلب طلوع می‌کند» دچار چند ایراد ساختاری بود که بی شک باید از آنها به‌عنوان پاشنه‌های آشیل این اثر یاد کرد.
ایراد اول در روایت است. نمایش دو داستان مجزا از دو عصر متفاوت را روایت می‌کند و هدفگذاری‌اش، نمایش امتداد تفکر مقاومت است. اما تقابل زمانی بین دو قصه رعایت نشده و ذهن مخاطب مدام در دو فاصله زمانی سال 61 هجری قمری و امروز در حرکت است و این رفت و آمدها ذهن مخاطب را گهگاه به حاشیه می‌برد. زارعی می‌توانست با بهره‌گیری بهتر از توان تصاویر ویدئویی، روایت داعش را از روایت ســـــــــــــال 61 هجــــــــــری قمــــــری جدا کند. مثلا حادثه سال 61 هـ.ق را روی صحنه و حوادث سوریه امروز را از طریق تصویر روایت و از این طریق مخاطب را به یک قیاس تطبیقی می‌رساند.
دومین ایراد نمایش تاکید بیش از حد بر وجه مذهبی است. تشیع یک فرهنگ سیاسی است که تمام تلاشش مقابله با افراطی‌گری‌ها، خرافه، تحاریف و... بوده و منظور نمایش نیز تلاش برای نمایش همین مضمون است، اما در عمل زارعی آن گونه که باید بر آن صحه ننهاد و اگر از برخی صحنه‌ها مثل تمجید راهب از مذهب شیعه، درگیری راهب با سربازان، تصاویر ورود ارتش ایران به سوریه از طریق تصاویر ویدئویی و حرکات موزون با پرچم صحنه پایانی که گاه شعاری و احساسی بود بگذریم، بی‌شک چیزی جز یک نمایش مذهبی نمی‌بینیم و نیاز به تغییر در این بخش احساس می‌شد.
با این وجود «خورشید از حلب طلوع می‌کند» را باید یکی از درخشان‌ترین آثار بخش بین‌المللی سی و هفتمین جشنواره فجر بدانیم. نمایشی که از منظر متن، ایده‌پردازی، اجرا، صحنه و بازی حرفی برای گفتن داشت و بی‌شک جایگاه خوبی را باید برایش در پایان جشنواره متصور شد.

علی رحیمی

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها