در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
11 سال است که بنیاد برکت تاسیس شده، فکر میکنید اگر این بنیاد هیچ وقت به وجود نمیآمد چه اتفاقی میافتاد؟
بعد از انقلاب، جهادسازندگی با حضور در مناطق محروم بویژه در روستاها ایفاگر وظایف خطیری شد که در واقع پاسخی بود به دغدغههای مردم مناطق روستایی که سالهای سال انباشته شده بود. تشکیلات جهادسازندگی باعث شد توجه نظام ومسؤولان به مناطق روستایی جلب شود و در دو دهه اول انقلاب منشا خدمات باشد. این تشکیلات البته در دوره اصلاحات به وزارت جهادکشاورزی تغییر ساختار داد و به این ترتیب عملا تمرکز و مدیریت واحدی که درمورد روستاها وجود داشت از بین رفت. این وضع به جایی رسید که اکنون نزدیک به40 دستگاه و نهاد در مناطق روستایی حضور دارند و نتیجه این عدم تمرکز و یکپارچگی در دو دهه اخیر خودش را به شکل روستاهایی که خالیتر شده و حاشیههایی که پرجمعیتتر نشان داده است. بنابراین با وجود کارهای برجستهای که توسط دولتهای مختلف انجام شده همچنان فقر و محرومیت در کشور وجود دارد.
پس شما منتقد حذف جهادسازندگی هستید، درست است؟
این طور میگویم که به علت تغییر مسیر جهادسازندگی که از توسعه زیرساختها آغاز شد و به توسعه همهجانبه بهویژه معیشت محور روستاها رسید، کارهای این مناطق ابتر ماند. همین عامل شاید باعث شد تا درسال 86 رهبر انقلاب شاید به دلیل خلآیی که احساس میکردند بنیاد برکت را شکل دادند، بویژه این برداشت از بیانات ایشان که گفتهاند چه خوب میشد اگر هزار نقطه کشور آباد میشد یا مشکل هزار روستا حل میشد، استنباط میشود.
بنیاد برکت از زمانی که تاسیس شده شاید از نظر عدد و رقم و جمع سرمایهگذاریهای انجام شده در مقایسه با برخی نهادها حرفی برای گفتن نداشته باشد و قطرهای باشد در برابر دریا، اما نوع رویکرد و نگاه بنیاد به موضوع محرومیت زدایی و توانمندسازی مناطق محروم و خارج کردن یک منطقه از چرخه پایدار فقر، نگاه و رویکردی نوگرایانه است. بنیاد برکت در ده سال اخیر بر الگوهای جدید و مبتنی بر نوآوری تمرکز کرده و وارد حوزههایی شده که تا به حال بخشهای دیگر به آنها ورود نکردهاند.
از وقتی یادم میآید مسؤولان بنیاد برکت مثل شما اعتقاد داشتهاند کارهای متفاوتی به روشهای منحصر به فرد انجام میدهند. تفاوت شما با بقیه نهادهای حوزه محرومیتزدایی چیست؟
تفاوت ما با دیگران نوع نگاهمان است. در بنیاد برکت کمک به محرومیتزدایی ازطریق توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی انجام میشود. از همان ابتدای تاسیس بنیاد، کمیته تحقیق و توسعه شکل گرفت تا با تکیه بر تجارب مثبت و منفی داخلی و خارجی و همچنین سازمانهای بینالمللی، بهترین روشها و الگوها را انتخاب کنیم. همچنین قرار شد تا نگاه ما به مقوله فقر و محرومیت همهجانبه باشد و از نگاههای یک بعدی پرهیز شود. در واقع اساس کارمان بر این باور است که وضعیت هرمنطقه محروم با مناطق دیگر متفاوت است و باید درچرخه محرومیتزدایی به امکانات طبیعی همان منطقه و حتی مسائلی فرهنگی و آداب و رسوم مخصوص به آن توجه شود. با این نگاه ما به دنبال ایجاد سرآمدی در ارزشآفرینی هستیم و میکوشیم از طریق خلق ارزشهای مشترک، حلقههای ایجاد محرومیت را بشناسیم و برایشان چارهاندیشی کنیم. به این ترتیب اگر ما در منطقهای مدرسه میسازیم، معنیاش این است که برای رفع محرومیت از طریق آموزش تلاش میکنیم و اگر در جایی رویکردمان ایجاد اشتغال است حتما در آنجا مشکل معیشتی وجود دارد که باید از بین برود.
این الگو را اکنون درجزیره هرمز پیاده کردهایم، جایی که تصور میشد به علت عمق محرومیتهایش باید میلیاردها تومان پول خرج شود ولی ما با روش نوگرایانه که مبتنی بر حلق ارزشهای مشترک است جامعه و مردم را درگیر بحث محرومیتزدایی کردهایم.
این طور به نظر میرسد که شما با دادن پولهای دستی به مردم مناطق محروم موافق نیستید.
بله، ما باید با آموزش و توانمند کردن مردم محلی آنها را به سطحی از آگاهی و امکانات برسانیم که توان تعریف و حل مسائل خویش را پیدا کنند.ما معتقدیم تزریق پول و اعطای وام فقط یک مسکن است و نمیتواند مشکلات را دائمی حل کند.
اما میدانید برخی نهادها همچون کمیته امداد یا بنیاد مستضعفان دارند به این شیوه عمل میکنند. آیا به نهادهایی از این دست نقد دارید؟
من در مقام نقد نیستم و هر کسی درکشور که برای رفع فقر و محرومیت کار کند کارش ارزشمند است ضمن این که ما با این نهادها همکار وهمراه هستیم و پروژههای مشترک داریم. اما میگویم ما کوله باری از تجربه را کنارمان داریم که در کشور تجربه شده است. من همیشه از خودم میپرسم چرا در حالی که کشوری ثروتمند از نظر منابع مادی و انسانی داریم چرا فقر و محرومیت همچنان در کشورمان وجود دارد و چرا فقر در برخی مناطق پایدار است و چرا حتی اگر فقر و محرومیت برای مدتی از منطقهای رخت بربسته بعد از مدتی دوباره ظاهر میشود. آیا مشکل در ساختارهاست یا اولویتبندیها، شیوه تامین منابع یا الگوهای اجرایی؛ بنابراین معتقدم باید این سوال اساسی را از خودمان بپرسیم برای این که فقر فعلی به دهه ششم انقلاب نکشد باید چه کار کنیم.
این سوال من هم است. چرا فقر در کشورمان بعد از 40 سال همچنان وجود دارد و هنوز باید از مناطق محروم حرف بزنیم؟
من معتقدم هم نگاهها باید عوض شود و هم روشها، هم سیاستگذاریها و هم برنامههای عملیاتی و اسناد بالادستی و هم شیوههای اجرایی و قانونگذاری. اگر بخواهم صادقانه و علمی و بدون جهتگیری حرف بزنم باید بگویم ما درجای جای مسائلی که گفتم مشکل و مساله داریم. این بخشها بعضا با هم همسو نیستند و گاهی حتی با هم در تضاد قرار میگیرند. مشکل دیگرمان نیز این است که مثلا اگر نهادی همچون کمیته امداد الگوی موفقی را در جایی پیاده کرده یا اگر یک کارآفرین یا خیر توفیقی برای توانمندسازی جوامع محلی داشته ما آن را ادامه نمیدهیم و از آن حمایت نمیکنیم. ما باید این تفکر را میان مردم مناطق محروم گسترش دهیم که خودشان میتوانند نقشآفرین باشند و با توان و ظرفیتها و استعدادهای خودشان مشکلات را حل کنند.
من سفرهای زیادی به مناطق محروم داشتهام و در جایی مثل سیستان و بلوچستان خیلی خوب میدیدم مردم بسیار ناامیدند و اصل را براین گذاشتهاند که هیچ نقشی در سرنوشت خود ندارند. این نشان میدهد دستگاه و نهادهای مسؤول در تقویت خودباوری مردم مناطق محروم کار چندانی نکردهاند.
بله، بحث ناامیدی موضوع بسیار مهمی است. البته قبول داریم برخی مناطق کشور با مشکلات ویژه و قهر طبیعت هم دست و پنجه نرم میکنند، مثل سیستان و بلوچستان. اما شاید همهکس نداند که در شهرستان سرباز این استان که بیشترین تعداد روستای کشور را داراست و هنوز روستاهایش پر از جمعیت است سالانه دههاتن خرما تولید میشود. چرا ما نباید به این استعداد توجه کنیم، چرا نباید مردم منطقه را به سمت کاشت و فرآوری و بستهبندی خرما سوق دهیم و از این محصول زنجیرهای بسازیم که مبتنی است بر پتانسیلهای این منطقه. آیا نمیشود فارغالتحصیلان رشته کشاورزی استان سیستان و بلوچستان را مثلا در تولید خرما بهکار بگیریم و دستاوردهای بزرگی برای منطقه داشته باشیم؟ مسلما میشود، اما برای شدن باید نوع نگاهمان را تغییر دهیم و به جای تصمیمگیری برای مردم برایشان ریلگذاری کنیم.
شما مدتی پیش به روستاهای مرزی سیستان و بلوچستان سفری داشتید. در این سفر چه گذشت و بنیاد برکت چطور میخواهد در این استان همین زنجیرهای را که میگویید، ایجاد کند؟
ما در این استان کار مشترکی با سپاه داریم و علاوه بر آن خودمان نیز در قالب طرحهای اشتغالزایی اجتماعمحور که به طرح سحاب معروف است در شهرستانهای هامون، هیرمند، زابل، نیمروز، کورین، دلگان، فرنوج، سرباز، قصرقند، سراوان و سیب سوران فعالیت خواهیم کرد. کارهای اجرایی 2000 طرح اشتغالزایی اجتماعمحور از چهار ماه پیش آغاز شده و امیدواریم تا پایان شهریور 98 به سرانجام برسد. اساس این طرحها شناخت استعدادها و تواناییهای این مناطق و تولید محصولاتی باکیفیت و بازارمحور و در نتیجه ایجاد معیشت پایدار برای جوامع محلی است.
این طرحهای اشتغالزا بیشتر در چه حوزههایی است؟
اساس کار بر مشاغل خرد و خانگی و واحدهای تولیدی کوچک بوده و قرار است زنجیرههای تولید را در حوزه دام سبک، صنایعدستی، پرورش شتر، قالیبافی، خرما، پسته و ... ایجاد کنیم. برای تحقق هرچه بهتر این هدف دستورالعملهایی را به زبان ساده تهیه کردهایم که حتی افراد بیسواد براساس آن میتوانند کسب و کار مورد نظر خویش را راه بیندازند.
آیا به مردم محلی وام هم تعلق خواهد گرفت؟
بله، تسهیلات با بهره 4 درصد و توسط بانک مهراقتصاد. البته این وامها مرحله به مرحله به افراد تعلق میگیرد تا حیف و میل نشود.
اجرای این 2000 طرح اشتغالزا قرار است زندگی چند نفر را تغییر دهد؟
چیزی حدود 4800 نفر که هرکدام از اینها خانواده هم دارند.
میدانید که علاوه بر استانهای شرق کشور نوار مرزی غرب کشورمان نیز به توجه خاص نیاز دارند. به طور مشخص آیا برنامهای برای توانمندسازی خیل عظیم کولبران دارید؟
براساس دستور رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) کمیته تحقیق و توسعه بنیاد برکت پروژهای مطالعاتی برای اشتغال این افراد را در دستور کار دارد که کارش آغاز شده و امیدواریم بتوانیم برای بخشی از کولبران کار موثری انجام دهیم.
برکت در اشتغالزایی
گستره فعالیت بنیاد برکت 31 استان کشور است، اما از این 31 استان که همه جغرافیای ایران است فعلا 30 منطقه برای اجرای طرحهای اقتصادی اجتماعمحور تعیین شده. برای این طرحها تا به حال بیش از 6000 میلیارد تومان سرمایه صرف شده که حاصلش ایجاد شغل مستقیم و غیرمستقیم برای 220 هزار نفر بوده است. طرحهای اشتغالزایی اجتماع محور بنیاد تا امروز ده هزار مورد بوده و تعداد طرحهای اقتصادی بنگاهمحورش 345طرح. بنیاد برکت در 11 سال اخیر همچنین 34هزار طرح عمرانی و زیربنایی داشته که 14هزار موردش به سرانجام رسیده و 20هزار طرح همچنان در دست تکمیل است. برکتیها علاوه براین تا به حال درحوزه مدرسهسازی نقش پررنگی داشتهاند که 1200مدرسه بهرهبرداری شده و6400 کلاس درس تحویل داده شده نشان آن است. 2500روستا تحت پوشش مدارس برکت هستند که این مدارس تا امروز 160هزار دانشآموز را تحت پوشش گرفتهاند. ساخت 1200 تخت بیمارستانی در مناطق محروم، 560تخت درمان سرطان، 175باب مرکز جامع سلامت و نیز740تخت که زیر چتر بیمارستان برکت فعالند از خدمات درمانی و بهداشتی این بنیاد محسوب میشوند.
مریم خباز
جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: