به مناسبت تولید مجموعه "صنوبر" به کارگردانی مجتبی راعی : او لایق بود ، پس انتخاب شد

وقتی نمازم تموم شد یکی گفت : قبول باشه برگشتم دیدم مجتبی است بی اختیار خودم را انداختم توی بغلش و شروع کردم زار زار گریه کردن مجتبی هاج و واج به من نگاه می کرد و سعی می کرد مرا آروم کنه و بالاخره قضیه گم شدنش را تعریف کرد
کد خبر: ۱۱۹۰۳
یه دفعه دیدم وسط میدان مین ام ، یه رزمنده که رفته بود روی مین و جفت پاهایش داغون شده بود فریاد زد برادر! نیا نیا اینجا میدان مینه یه دفعه متوجه شدم در لابه لای علفهای خشک و بلند، یک میدان مین است عده ای از بچه ها هم رفته بودند روی مین ، تعدادی شهید، بقیه هم مجروح ، تو همین حین یک نفر برای حمل مجروحان اومد راعی از پیدا کردن ما نامید شده بود شروع به فیلمبرداری کرده بود. دوربین 8 میلیمتری 814 کانن ، دوربین خوبی بود و احتیاج به تخصص چندانی نداشت فقط کافی بود تصویر را فوکوس ببینی.این خاطره ، اولین تجربه فیلمبرداری و کارگردانی مجتبی راعی بود روی میدان مین مجتبی تعریف کرد که چگونه مردان روی میدان مین عشقبازی می کردند و اون دوربین و فقط یک کاست سه دقیقه ای فیلم هشت میلیمتری ، تنها شاهد تصویربرداری اون صحنه بود حسن ، جواد و حجت هم با اشتیاق گوش می دادند و درس می گرفتند و حقا چه شاگردان تیزهوش و زرنگی در مکتب شهادت بودند. حسن و جواد سال بعد در فتح خرمشهر شهید شدند و حجت در سال 65 در کربلای پنج دیگر نزدیک صبح بود و باید پست عوض می شد حرفهای گذشته و حال که تمام می شه ، نوبت حرف آینده و بالاخره آرزوهاست هرکس آرزوهایش را می گفت و چه خوب ، آرزوها هم رنگ خدایی داشت ، بوی عطر ایمان و یقین می داد راعی گفت: آیا میشه یعنی بتونم یه روز فیلمی راجع به امام بسازم؛ حجت گفت : باید لایق باشی تا خودشون اذن بدن من اون شب نفهمیدم حجت چی می گه ، اما وقتی داشتم می رفتم کوهپایه ، همین زمستان 80 ، پارسال را می گم تا سر صحنه فیلم "صنوبر" یک سری به مجتبی بزنم ، یاد خاطرات خودم و اون افتادم یادم اومد اون شب سرد توی سنگر، کنار مسجد انقلاب ، حجت به مجتبی گفت : باید لایق بشی تا خودشون اذن بدن . همین طور که سرعت ماشین در جاده کفی بین اصفهان ، کوهپایه بالا می رفت و اون جاده آسفالته صاف و بدون پیچ و خم ، در دل کویر شرق اصفهان را طی می کرد من هم توی خاطرات گم شدن مجتبی روی میدان مین گم شدم ، بعد با خودم گفتم ، مجتبی روی میدان مین و توی میدان جنگ سینما را شروع کرد و فیلمسازی را آموخت چشمش اولین بار که پشت دوربین رفت ، تصویر صحنه عشقبازی اهل حرم خدا با معشوقشان را پشت ویزور دید. قدمهای او از معراج شهدا گذشته پس حتما لیاقت داشته که "صنوبر" را بسازه حتما خود امام بهش اذن داده به خاطر همینه که تصاویر فیلمهاش بوی ایمان میده ، بوی یقین مجتبی ! هنوز هم دوستت دارم نه برای این که یک فیملساز برجسته ای ، برای اخلاصت و ایمانت ، خدا آن را برایت حفظ کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها