گفت‌وگو با جواد بختیاری هنرمندی که کلمه، نقاشی می‌کند

هنر هشتم؛ مهربانی

وقت خداحافظی گفت: «یک عالمه آرزوی خوب خوب..‌.». تا حالا به این فکر کردید که خداحافظی خوب چقدر خوب است. آرزوی خوب برای دیگری آن‌هم وقت خداحافظی یعنی تو می‌روی و من برایت خوب می‌خواهم یعنی از مصاحبت و همنشینی با تو لذت بردم و برایت آرزو می‌کنم که این حال خوب ادامه پیدا کند، حتی وقتی من نیستم. جواد بختیاری، استاد خوشنویسی که علاقه‌مندی‌اش خط نستعلیق است، وقت خداحافظی برایم یک عالمه آرزوی خوب خوب کرد و شاید خودش نداند که این پایان چقدر حالم را خوب کرد و در ذهنم ته‌نشین شد، شاید هم این پایان دوست‌داشتنی به خاطر صحبت‌های خوبش بود. سلیس و روان به سوالاتم جواب داد، شسته و رفته و هیچ‌کدام از کلماتش بی‌ربط و اضافه نبود، دقیقا می‌دانست چه باید بگوید تا هم کامل باشد هم به دل بنشیند. او کلمات را نقاشی می‌کند، شاید به همین دلیل ارزش و قرب کلمات را می‌داند.
کد خبر: ۱۱۸۸۷۱۶

هنر چگونه می‌تواند با غنی‌تر کردن درون آدم‌ها حال ما را خوب کند؟
به نظر من هنر راهی است که انسان برای غنای‌ درون خودش از آن استفاده می‌کند. وقتی ذهن در مسیر هنر فعال می‌شود، نگاهش به درون و زندگی‌اش شفاف می‌شود. همین سبک و روش حالش را خوب می‌کند. آدمی وقتی به امری خوب فکر می‌کند، اول ذهن و روحش شفاف و خوب می‌شود و بعد این حالات به زندگی بیرونی‌اش هم تسری پیدا می‌کند. هنر ذهن انسان را به سمت فرح‌بخشی می‌برد و به همین دلیل حس و حال آدم‌ها را خوب می‌کند. من هر وقت خطی می‌نویسم که دوست دارم یا نقاشی‌ای می‌کشم که دغدغه و در راستای علاقه‌ام هست حالم خوب می‌شود.
این احوالات خوبتان در اثرتان حتما بروز پیدا می‌کند و به بیننده و مخاطب آثارتان هم می‌رسد، نظرتان درباره این چرخش حال خوب چیست؟
وقتی هنرمند حالش خوب باشد حتما این حال به مخاطبش هم منتقل می‌شود. همه هنرها این ویژگی را دارند. گاهی در زندگی روزمره حال آدم‌ کدر می‌شود. در این مواقع برای خوشنویسی سراغ شعری می‌روم که دوستش دارم یا در نقاشی سراغ کاری می‌روم که فضایش را می‌پسندم. این کار مانند فیلتری در درونم عمل می‌کند که همه ناملایمات را محو می‌‌کند. معتقدم همه آدم‌ها، ارتباطات نامرئی با یکدیگر دارند که به وسیله این رشته‌های نامرئی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. وقتی حال آثارم خوب است مسلما بیننده هم حالش خوب می‌شود. با آثارم با ذهن و روان مردم ارتباط برقرار می‌کنم و حتی از روی نگاه و مکث مردم مقابل آثارم، احساس درونی آنها نسبت به کار را درک می‌کنم. این رابطه دوطرفه است.
همیشه شنیده‌ و خوانده‌ایم هنر پناهگاه آدم‌هاست به‌خصوص نقاشی و خط که کاملا انفرادی و شخصی هستند. برخی آدم‌ها به سمت هنر می‌روند و مثل شما کارشان را به صورت حرفه‌ای ادامه می‌دهند و گروهی اصلا سراغ هنر نمی‌روند، این در حالی است که می‌گویند هر آدمی می‌تواند هنرمند باشد حتی در دنیای شخصی خودش. نظر شما در این باره چیست؟
معتقدم هنر، فقط هنرهای هفتگانه نیست! خوب گوش دادن، خوب حرف زدن، مهربانی و از هنر دیگران لذت بردن خودش هنر است ... لازم نیست اگر کسی می‌خواهد حال خوب را تجربه کند یکی از هنرهای هفتگانه را بلد باشد. اما اگر آداب یک یا چند هنر را بلد باشد، طبیعی است می‌تواند از پنجره‌ای دیگر به زندگی نگاه کند و از این پنجره مخفی لذت بیشتری برده و برای خودش المثنایی از زندگی بیافریند و لذت بیشتری ببرد. این المثنی هم پناهگاه خود هنرمند است و هم برای دیگرانی که مخاطب آثار او هستند. مثل حافظ که با اشعارش برای ما دنیای ثانی ساخته که هر گاه از ناملایمات زندگی خسته می‌شویم به اشعار او پناه می‌بریم تا حالمان بهتر شود.
برخی هنرمندان برای ورود به دنیا و خلوت خود آدابی دارند، مثلا با مجسمه‌سازی صحبت کردم که گفت قبل از ورود به آتلیه‌اش وضو می‌گیرد، قرآن می‌خواند، یکی دیگر گفت موسیقی گوش می‌دهد و شعر حافظ می‌خواند. آیا شما هم آداب خاص خود را دارید؟
باور می‌کنید تا حالا به این موضوع فکر نکرده‌ام که چگونه خودم را برای ورود به فضای اثر آماده کنم! برخی کارها را از روی عادت انجام می‌دهم؛ قلم‌موها و قلم‌هایم را مرتب می‌کنم، آتلیه‌ام را تمیز می‌‌‌کنم، اما معتقدم خود راه می‌گوید که چگونه باید احوالت را خوب کنی... وقتی دست به قلم می‌برم همه لوازم روحی و روانی مهیا می‌شود. شاید برخی مناسکی برای خودشان داشته باشند، اما من بیشتر اجازه می‌دهم اثرم اندک اندک حالم را خوب کند.
خوشنویسی هنر محترمی است، شاید به این دلیل که با کلمه سر و کار دارد، هنری که به نظر می‌رسد روز به روز مهجورتر می‌شود، به نظرتان چگونه می‌توان این هنر والا را زنده نگه‌داشت؟
این که خوشنویسی مهجور است را قبول ندارم،‌ چون خوشنویسی بخشی از زندگی ماست و نمی‌توان گفت مهجور است یا دوره‌اش تمام شده بخصوص خط نستعلیق با زندگی ما درهم آمیخته و حذف شدنی نیست، هنری بدون جنجال و حاشیه است که در بطن زندگی ما جریان دارد، همان‌طور که نمی‌توان بیات اصفهان را از روح موسیقی ایرانی و مردم حذف کرد؛ خوشنویسی را هم نمی‌توان حذف کرد چون با جان و زیباشناسی ایرانی درهم آمیخته است. تا ذوق ایرانی زنده است این هنر هم زنده خواهد بود.
نقاشیخط که شما روی آن کار می‌کنید، برای زنده نگداشتن خط به وجود آمد؟
نه ! نقاشیخط نحله‌ای است از هنر خوشنویسی. فرهنگ، حال و بازار خودش را دارد. همان‌طور که موسیقی شاخه‌های مختلفی دارد، خوشنویسی هم نحله‌ و جلو‌ه‌های متفاوتی دارد که نقاشیخط یکی از آنهاست. نقاشیخط و خطاطی سنتی دو‌جلوه درخشان از هنر ایرانی است که نباید آنها را با هم مقایسه کرد یا پنداشت که این یکی آمده که آن یکی را تقویت یا حفظ کند.
برگردم به سوال اول و حال خوب، چه پیشنهادی به ما دارید برای تجربه حال خوب؟
به باور من باید روی رشد شخصیت‌مان بیشتر کار کنیم. خیلی‌ها می‌گویند زمان شتاب گرفته و وقت نداریم! اما می‌توان با مدیریت زمان، یک ساعت را به گسترش و غنی‌تر کردن ذهن و روحمان اختصاص دهیم. روزی حداقل یک ساعت وقت بگذاریم، اشعار بزرگانی مانند حافظ و سعدی و ... را بخوانیم، موسیقی خوب گوش بدهیم، فیلم خوب ببینیم، کتاب خوب بخوانیم و ... اینها باعث می‌شود ذهن شکفته شود و خلاقانه‌تر عمل کرد. اینها باعث می‌شود روح و روانمان تصفیه شده و حال خوب و زندگی خوب را تجربه کنیم.

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها