در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ابزارهای دنبالهسازی
دنبالهسازی سینمایی نه دقیقا اما به نوعی حکم سریال سازی را دارد؛ یعنی ادامه دادن قصه، فضا و شخصیتهایی واحد و مشترک که البته به ضرورت و نیاز، هرکدام از اینها قابلیت تغییر دارد. دنبالهسازی دلایل و روشهای مختلف دارد؛ گاهی سازندگان از ابتدا قصد میکنند اثری چندگانه و چند قسمتی را با موضوع و شخصیتهایی واحد و مشترک، تولید کنند. شاید شاخصترین سری فیلم در این زمینه تریلوژی (سهگانه) آبی، سفید، قرمز ساخته کریشتوف کیشلوفسکی باشد. اما غالبا و بهویژه در سالهای اخیر سینمای جهان، دنبالهسازی بیشتر بهدلیل موفقیت بالای تجاری فیلم اول اتفاق میافتد و پس از آن کمپانیهای تولیدکننده تصمیم میگیرند روی همین موج سوار شوند و بار دیگر با استفاده از برند و موفقیت و محبوبیت ایجادشده، مخاطبان و علاقهمندان اثر اولیه را به سالن های سینما بکشانند.
نگاهی به تاریخچه دنبالهسازی نشان میدهد اغلب سطح کیفی قسمتهای بعدی، پایینتر از قسمت اولیه آثار است و بهندرت پیش میآید تماشاگران همان رضایتی را که از فیلم اول دارند، در دفعات بعدی نیز داشته باشند. این قاعده کلی نشان میدهد کمپانیها و سازندگان آثار، صرفا با تکیه بر برند شکل گرفته، نسبت به دنبالهسازی اقدام کردهاند و چندان به کیفیت فیلمنامه توجه نمیکنند. استدلال اقتصادی آنها این است که علاقهمندان قسمت اول، به قدری کنجکاو و مشتاق تماشای قسمت دوم و بعدی هستند که بالاخره به سینما خواهند آمد.
با این همه گرچه ممکن است، هیچوقت بهدلیل فیلمنامه، رضایت تماشای قسمت اول در مواجهه با قسمتهای بعدی تکرار نشود، اما دستکم در سطح اول سینمای جهان، استاندارد و جذابیت ساخت به قوت خود باقی است و همیشه این سری فیلمها، تکخالهایی برای غافلگیری تماشاگران خود دارند.
اما در سینمای ایران در بیشتر مواقع، به همین نکته مهم هم بیاعتنا هستند و چون همه فکر و ذکر سازندگان به سمت گیشه و فروش هرچه بیشتر و به هر قیمتی است، «کیفیت» مورد غفلتی اساسی قرار میگیرد و ظاهرا کمترین اهمیتی برای صاحبان اثر ندارد. آنها بیش از اندازه، روی خاطره خوش تماشاگران از موفقیت و هیاهوی قسمت اول حساب باز میکنند و در همین چند نمونه نشان دادهاند که در ادامه و دنبالهسازی فیلمها، استفاده خوبی از ظرفیتهای این شیوه نمیکنند.
تا اینجا که برای سازندگان دنبالهها در سینمای ایران، صرفا فروش اهمیت داشته و اگر هم نیت و تلاشی برای ارتقای کیفیت و جذابیت در قسمتهای بعدی بوده، به هیچوجه به بار ننشسته است و همه قسمتهای بعدی فیلمها در سینمای ایران، به لحاظ فیلمنامه،کیفیت و جذابیت، مسیر نازلی را پیمودند. کمپانیها و سازندگان دنبالهها در سینمای جهان هم معمولا روی الگوها و فرمولهای امتحان پس داده پیش میروند، اما سعی میکنند در ادامه چیزهای تازهای هم به موارد قبلی اضافه کنند، ولی در اینجا قدرت ریسک و خطرپذیری در پایینترین سطح خود قرار دارد، برای همین شاهد تکرار تیپها، دیالوگها، تکیهکلامها و موقعیتها به بدترین شکل ممکن هستیم که حتی در نگاهی بدبینانه، خاطره خوش تماشای قسمت اول را هم لوث میکنند و از بین میبرند.
حباب فروش
نکته جالب و عجیب درباره دنبالهسازی در سینمای ایران، رابطه الاکلنگی و معکوس کیفیت قسمتهای بعدی و میزان فروش آنها در گیشه است؛ یعنی قسمتهای دوم و بعدی فیلمهای موفق، گرچه در فیلمنامه، ساختار و جذابیت، نشان محو و اندکی از قسمت اول دارند، اما غالب تماشاگران بینوا با تصور و خاطرهای خوش، به دام قسمتهای بعدی میافتند، اما مرور همه نمونههای دنبالهسازی در سینمای ایران نشان داده که رضایت اغلب آنها در تماشای قسمتهای جدید فراهم نمیشود. در واقع تقریبا همان تعداد تماشاگری که فیلم اول را دیدهاند، برای تماشای قسمت دوم به سینما میروند، اما با این تفاوت که قیمت بلیت دیگر همچون سابق نیست، به عبارت دیگر این میزان فروش بیشتر قسمتهای دوم و بعدی، ارتباط مستقیمی با افزایش قیمت بلیت در سینمای ایران دارد و خدای ناکرده فکر نکنید که کیفیت بالاتر فیلم در دنبالهها و اقبال بیشتر مخاطبان، در این میان دخیل است!
تقریبا نوپا
گرچه دنبالهسازی در سینمای ایران، به شکل ناگزیر با این سنت سینمایی دیرین در جهان، مقایسه میشود، اما باید قبول کرد این روش در سینمای ما تقریبا نوپاست و سابقهای چندان طولانی ندارد. در سینمای پیش از انقلاب، تا حدودی برخی تیپها در فیلمهای دیگر هم تکرار میشدند، اما پیوستگی قصهها و آدمها در ادامه بهگونهای نبود که بتوان آن را زیرمجموعه دنباله سازی تعریف کرد. سینمای دهه 60 هم اساسا بهدلیل اینکه سیاستهایی به جز ستارهسازی را دنبال میکرد، مجالی به دنبالهسازی نمیداد، مبادا بازیگرانی بهواسطه همین تکرارها به چهره و ستارهای تبدیل شوند. وگرنه میشد بهعنوان مثال، دنبالههایی را برای برخی فیلمهای جمشید هاشمپور، فرامرز قریبیان و... مجسم کرد.
کلاه قرمزی آغاز میکند
یخ دنبالهسازی در سینمای ایران را یک عروسک تلویزیونی آب کرد؛ یعنی کلاه قرمزی. کلاه قرمزی و پسرخاله ساخته ایرج طهماسب در اکران سال 73 به موفقیتی خیره کننده دست پیدا کرد و به لحاظ تعداد مخاطب، یکی از محبوبترین آثار تاریخ سینمای ایران شد.
طهماسب اما در سال 81 سراغ ساخت قسمت دوم این فیلم رفت، این قسمت هم به دلیل خاطره خوش همیشگی مخاطبان از کلاه قرمزی، موفق شد و عنوان پرفروشترین فیلم سال را به دست آورد، اما کلاه قرمزی و سروناز باوجود امتیازات و نکاتی خوشایند، در فیلمنامه و جذابیت تا حدی با فیلم اول فاصله داشت و نتوانست در محبوبیت به پای آن اثر اولیه برسد. قسمت سوم فیلم با عنوان کلاه قرمزی و بچه ننه، گرچه باز جزو فیلمهای پرفروش بود، اما به لحاظ کیفیت و جذابیت، نسبت به دو فیلم قبلی، مسیری نزولی را طی کرد.
اخراجیها
فضای تازه، متفاوت و نمکین اخراجیها، به مذاق بسیاری از تماشاگران خوش آمد و این ساخته مسعود دهنمکی که محصول سال 86 بود، زمان اکران به موفقیت خیلی خوبی در گیشه دست پیدا کرد. با پایان سرنوشت مجید سوزوکی، شخصیت اصلی قصه در آخر فیلم، علیالظاهر نباید ادامهای میداشت، اما ده نمکی با استفاده از محبوبیت فیلم اول، با دیگر شخصیتهای بانمک و افزودن شخصیتهایی تازه، ساخت اخراجیها را ادامه داد و قسمتهای دوم و سوم این فیلم هم موقع اکران، با اقبال مخاطبان مواجه شد، هرچند کارشناسان اعتقاد دارند سطح کیفی قسمتهای بعدی، قابل قیاس با قسمت اول فیلم نبود. با این حال موفقیت اخراجیها2، برخی از کارگردانهایی را که فیلمهای پرفروش و موفقی در گیشه داشتند به صرافت ساخت قسمتهای بعدی انداخت.
آتشبس
تهمینه میلانی آتشبس2 را سال 92 روانه پرده سینماها کرد، اما ترکیب بازیگران اصلی آتش بس 2 متفاوت از قسمت اول بود و جای محمدرضا گلزار و مهناز افشار را بهرام رادان و میترا حجار گرفته بودند. این فیلم هم شوروحال فیلم اول را نداشت و نتوانست محبوبیت و موفقیت آن اثر اولیه را تکرار کند.
شهرموشها
سالها بعد از موفقیت مجموعه کودکانه مدرسه موشها در تلویزیون و اقبال خوب بچههای دیروز از فیلم شهر موشها در سینما، مرضیه برومند بار دیگر پشت دوربین قرار گرفت و قسمت دوم این فیلم را با امکانات امروزی سینمای ایران کارگردانی کرد؛ فیلم بهدلیل فضای خوب رسانهای و تبلیغاتی و تکیه روی خاطرات خوش تماشاگران از گذشته، زمان اکران در سال 93 رکوردها را جابهجا کرد، با این حال هنوز خیلیها معتقدند آن فیلم اول و آن مجموعه تلویزیونی قدیمی، چیز دیگری بود.
گشت ارشاد
گشت ارشاد ساخته سعید سهیلی با سه شخصیت بامزه و به تهخط رسیده از طبقه فرودست جامعه، در همان نمایش محدود، کلی تماشاگر به سینما کشاند و بعدها بهخوبی در خانهها دیده شد. بعد از مرگ یکی از شخصیتها، کمتر کسی فکر میکرد این فیلم میتواند ادامه داشته باشد، اما سهیلی با کلک سینمایی، مرده را زنده کرد و فیلم بعدی را کلید زد. گشت 2 اما فقط به دلیل تداعی خوش خاطرات گشت ارشاد مردم را به سالنهای سینما کشاند و خوب فروخت، وگرنه فیلمنامه اثر هیچ چنگی به دل نمیزد و فیلم به جز لحظاتی گذرا، به پای اثر اول نرسید.
نهنگ عنبر
اتفاقی که برای قسمت دوم گشت ارشاد افتاد، برای قسمت دوم نهنگ عنبر یعنی نهنگ عنبر؛ سلکشن رویا هم رخ داد و سامان مقدم نتوانست آن توقع و انتظار تماشاگران را برآورده کند. فیلم دوم کاملا نان موفقیت فیلم اول را خورد و فقط در برخی بخشها، جذاب و بانمک بود، اما در کلیت، آدم ترجیح میداد صرفا با تماشای کاراکترها، همان لحظات بامزه و دوست داشتنی فیلم اول را مرور کند و به یاد آورد.
دیگر دنبالهها
رسوایی2، پیشونی سفید2 و دزد و پری 2 از دیگر دنبالههای سینمای ایران هستند که این دو فیلم آخری، این روزها اکران میشوند. در این میان شاید ساخت قسمت دوم این
دو فیلم کودکان توجیه داشته باشد، اما ساخت قسمت دوم رسوایی باوجود فروش خوب قسمت اول، کمی عجیب و غیرمنتظره بود، ضمن اینکه قسمت دوم فیلم اصلا نتوانست موفقیت گیشهای قسمت اول را تکرار کند. «ماجرای نیمروز؛ در خون» هم قسمت دوم فیلم موفق ماجرای نیمروز است که اولین رونمایی از آن در جشنواره امسال فیلم فجر خواهد بود.
زمزمههای دنبالهسازی
باتوجه به برخی مصاحبهها و اظهارنظرها و تحلیل ها، احتمال اینکه قسمت دوم فیلمهای خوب بد جلف، سنپترزبورگ، سلام بمبئی و خروس جنگی ساخته شود زیاد است. در این میان شاید حتی سازندگان هزارپا هم به فکر ساخت قسمت دوم بیفتند، به هرحال آنها تا اینجا با فروشی حدودا 40 میلیارد تومانی، عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را در اختیار دارند
دنبالههای مشهور جهان
اگر از سری فیلمهای جیمز باند، جنگ ستارگان، ارباب حلقه ها، هری پاتر و از این دست بگذریم که به نظر میآید حالا دیگر جایگاهی فراتر از دنباله سازی صرف در پی موفقیت تجاری دارند، میتوان به نمونههای شاخصی چون پدرخوانده، راکی، تاکسی، ماموریت غیرممکن، دزدان دریایی کارائیب، ترانسفورمرز و سریع و آتشین اشاره کرد، بهویژه این آخری که از سال 2001 تاکنون هشت قسمت آن تولید و پخش شده و قسمت نهم آن هم در سال 2020 اکران خواهد شد.
سریعترین دنبالهسازی تاریخ
اگر اشتباه نکنم، حتی در سینمای جهان هم سابقه نداشته فیلمی بلافاصله به قسمت دوم برسد. معمولا سازندگان حتی باوجود موفقیت در گیشه صبر میکنند تا تب و تاب قسمت اول فروکش کند و بعد قسمت دوم را کلید بزنند، اما مسعود اطیابی، کارگردان «تگزاس» دست به کاری شاید خرق عادت زده و شاید کمتر از یک سال، قسمت دوم فیلمی را ساخته است. تگزاس امسال اکران شد و با فروشی بیش از 14 میلیارد تومان، جایگاه چهارمین فیلم پرفروش سال را بهدست آورد و همین موضوع احتمالا باعث شده سازندگان، بلافاصله دست به کار شوند و تا سال تمام نشده قسمت دوم فیلم را با بازیگرانی چون مهدی هاشمی، سام درخشانی، ژاله صامتی و پژمان جمشیدی جلوی دوربین ببرند. با این شتاب، احتمالا فیلم از مدعیان اکران نوروزی 98 هم خواهد بود.
علی رستگار
سینما
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: