گفت‌وگوی هالیوودریپورتر با بازیگری که تجربه حضور در فیلم فرهادی را دارد

انگلیسی‌زبانی با لهجه غلیظ کوبایی

شناخته‌شده‌ترین بازیگر اسپانیایی‌زبان در خارج از اسپانیا است، که کارهای موفقی هم در هالیوود داشته است. بهتر از هر بازیگر دیگری می‌تواند درباره تفاوت‌های کار در اروپا و آمریکا صحبت کند.
کد خبر: ۱۱۷۳۰۵۶

آکادمی اسکار بخاطر بازی بسیار خوبش در «سرزمینی برای پیرمردها نیست»، جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را به او اهدا کرده است. در این فیلم، خاویر باردم یکی از منفورترین شخصیت‌های منفی تاریخ سینما را به نمایش گذاشته است. منتقدان این نقش را با نقش منفی او در «اسکای فال» مقایسه می‌کنند. در کنار بازی در چند نقش منفی، در قالب شخصیتهای مختلف و متفاوتی ظاهر شده است. بجز پدرو آلمادوار که به عنوان بزرگترین فیلمساز اسپانیا شناخته می‌شود، با تعدادی از بهترین فیلمسازان جهان همکاری کرده است. سال قبل در «همه می‌دانند» اصغر فرهادی هم ظاهر شد. بعد از این درام خانوادگی، باردم هنوز قرارداد تازه‌ای برای بازی در فیلمی را امضا نکرده است. بعد از همکاری با وودی آلن در چند فیلم، می‌گوید باز هم اگر دعوت به کار شود، با آلن همکاری خواهد کرد و از او به عنوان یک نابغه اسم می‌برد. این در شرایطی است که وودی آلن زیر بمباران انتقادات در رابطه با زندگی خانوادگی‌اش قرار دارد.

نشریه هالیوود ریپورتر گفتوگوی باردم با دانشجویان سینما را به چاپ رسانده است. او میگوید: «مخالف لینچ کردن عمومی هستم و نباید چنین کاری را انجام داد. اگر هم اشتباهی صورت گرفته باشد، نهادهای قانونی و رسمی باید دربارهاش قضاوت کرده و نظر بدهند. درست نیست که گروههایی از مردم کار قضاوت و داوری اشخاص را به عهده بگیرند. من درباره زندگی شخصی وودی آلن و کارهایی که کرده یا نکرده، قضاوت نمیکنم. برای من، او هنرمند خلاقی است که کارش را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. در مقام بازیگر، به این نکته توجه میکنم که فیلمسازی که با او کار میکنم، تا چه اندازه توانایی کاری دارد.»

بازیگر 49 ساله سینما اعتراف میکند که نمیخواسته هنرپیشه شود و این در حالی است که در خانوادهای هنرمند بزرگ شد. مادرش بازیگر معروف سینما و تلویزیون بود و عمویش خوآن آنتونیو باردم، از پیشگامان فیلمسازی در دهه 50 و 60میلادی اسپانیا به حساب میآید. منتقدان سینمایی عقیده دارند این فیلمساز خودش را وقف جنبش مقاومت سیاسی کرد و برای آزادی بیان و هنر تلاش زیادی کرد. با این حال، باردم جوان میخواست در رشته هنرهای تجسمی تحصیل کند: «اولین نقشم را در یکی از مجموعههای تلویزیونی مادرم به عهده گرفتم. فقط پنج سالم بود. چیزی از بازیگری نمیفهمیدم و تنها آن کاری را انجام میدادم که کارگردان میگفت. بزرگتر که شدم و در دوران دبیرستان، هنرور بودم. برای گذران زندگی و کسب درآمد مجبور بودم این کار را انجام دهم. اولین نقش مهم من در «سالهای لولو» اثر بیگاس لونا بود. آن زمان 19 سال داشتم.»

لونا و باردم در سال 1992 دوباره در «جامون، جامون» با هم کار کردند. پنهلوپه کروز همبازی باردم بود. این دو، دو دهه بعد با یکدیگر ازدواج کردند. به گفته باردم: «چیزهای بسیار زیادی از لونا یاد گرفتم. حتی شاید باید بگویم بازیگری را او به من یاد داد. بهترین تجربیاتم متعلق به دورانی است که با لونا کار کردم. اگر بخواهم از یک فیلمساز اسم ببرم که بیشترین تاثیر را روی من داشته است، باید از لونا یاد کنم. کار با او، نقطه عطف کارنامه کاری و زندگی هنریام شد. تا قبل از همکاری با لونا، بیشتر نقش آدمهای بد و منفی را داشتم و ضد قهرمان ماجرا بودم.» با این وجود، باردم از نقطه عطف دیگری هم یاد کرده و از فیلم «وقتی شب فرارسد» (1999) جولیان اشنابل اسم میبرد. در این فیلم، باردم در نقش رینالدو آرناس نویسنده کوبایی ظاهر شد.

باردم با لبخند از این تجربه یاد کرده و میگوید: «بازی در این فیلم را اصلا فراموش نمیکنم. بیست روز به شروع کار فیلمبرداری مانده بود، که مرا خبر کردند. یکباره مجبور بودم زبان انگلیسی یاد بگیرم. البته انگلیسی با لهجه غلیظ کوبایی!» اما زحمت بازیگر بینتیجه نماند و راه را برای ورود به هالیوود باز کرد و اولین نامزدی دریافت اسکار را به همراه داشت. اما او یک دهه بعد از آن بود که توانست این مجسمه طلایی را همراه خودش به خانه ببرد. ایفای نقش آنتون چیگور قاتل نیمهروانی سرزمینی برای پیرمردها نیست برادران کوئن، همگان را حیرت زده کرد. نکته جالب و شنیدنی این است که باردم اصلا از آرایش و مدل عجیب و غریب مویش در این فیلم راضی نبود: «آنها این مدل مو را از کتابی بسیار قدیمی که متعلق به دهه 60 بود، پیدا کردند. بعد از دیدن عکس، خندهای کردند و گفتند این مدل موی تو در فیلم است! اولین بار که با آن مدل مو جلویشان قدم زدم، دوباره شروع به خندیدن کردند. عصبانی بودم، اما کاری نمیتوانستم انجام دهم. بجز این، حتی زمانی که فیلمبرداری نداشتیم باید یک توری و گیسوبند روی سرم میگذاشتم. به شدت تحقیرآمیز و آزاردهنده بود. یکی از آخرین روزهای فیلمبرداری دیدم که تمام گروه فیلمبرداری، مثل من توری روی سرشان گذاشته اند! این هم یکی دیگر از آن شیطنتها و شوخیهای خرکی کوئنها بود، که باشکوهشان میکرد.»

شکست سخت «آخرین چهره» (2016) نه تنها باردم را ناراحت نکرد، بلکه خیلی راحت با آن کنار آمد: «نمایش فیلم در جشنواره کن یک فاجعه بود. همه آنرا کوبیدند و مستقیما سر از بازار ویدئو درآورد. فکر میکنم خوب شد که این اتفاق اقتاد. حقش بود! تمام گروه سازنده تلاش زیادی کردند که کاری آبرومند ارائه دهند. اما وسط کار، همه چیز از دست ما دررفت.»

کیکاووس زیاری

جامجم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها