نگاهی به روند ساخت مسابقات در تلویزیون پس از انقلاب

هیجانی که ما را با خود می برد

انسان همواره رقابت را دوست دارد. رقابتی که در طول تاریخ شرایط و مقررات مشخصی پیدا کرده و حالا به یکی از مهم‌ترین صنایع سرگرمی جهان تبدیل شده است.
کد خبر: ۱۱۷۱۰۴۳

این نکته ابتدای کار باید مورد توجه قرار گیرد که موضوع بحث ما نه رقابتهای حرفهای و جدی که مسابقاتی است که در گام اول برای سرگرمی برنامهریزی شده و در این میان بسیاری از رقابتهای تفریحی دست ساخت بشر مانند فوتبال یا ورزشهای دیگر با آن که ماهیتی تفریحی دارند پس از مدتی تبدیل به یک صنعت جدی و پولساز شده که آنها را از حالت فانتزی خارج و به یک رقابت جدی از نوع مسابقاتی میکند که سرگرمی دیگر در آن تقریبا اهمیتی ندارد. مسابقات تلویزیونی در همان آغازین سالهای اختراع تلویزیون به وجود میآید و برنامهسازان به این فکر میافتند که مسابقات رادیویی را به تلویزیون منتقل کنند. این اتفاق در دهه 30 میلادی رخ میدهد. سابقهای حدودا 90 ساله که نشان میدهد مسابقه تلویزیونی گونهای از برنامههای تلویزیونی است که همواره یک مخاطب جدی و علاقهمند آن را دنبال میکند.

در ایران هم برنامههای مسابقه محور جایگاه مهمی در کنداکتور شبکههای مختلف تلویزیون داشته و دارد. این نکته نهتنها تکرار یک تجربه بینالمللی که از فرهنگ و سنتهای ایران زمین هم میآید. ایران کشوری است که بازی و رقابت خصیصه بسیاری از فرهنگهای بومی آن است و در بسیاری از قومیتها در مراسم مختلف مانند جشنها و عروسیها یک بازی و رقابت در آن برگزار میشود که متناسب با جغرافیا و شیوههای زیستی مناطق مختلف است.

سالهای یک مسابقه بزرگ

تلویزیون سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب مانند تمام ارکان کشور درگیر یک جنگ نابرابر و ناجوانمردانه میشود و به همین دلیل تهیه برنامههای ارزان قیمت با استفاده از عوامل موظف در سازمان از مهمترین وظایف و اهداف برنامهسازان است. سالهای دهه 60 را میتوان دهه دانش و اشتیاق بیحد و حصر نسل جوان برای ورود به دانشگاه و طی کردن مدارج علمی دانست. نمونه بارز و واضح این گرایش را میتوان در حل جدول روزنامهها و مجلهها در این سالها مشاهده کرد بهگونهای که جدول حل کردن در پارکها یا اوقات بیکاری در این سالها یک سرگرمی رایج بود و فضیلت و برتری شخصیتی محسوب میشد. در این سالها بسیاری از روزنامهها از جدولهای سخت استفاده میکردند و حتی برای کسانی که بتوانند این جداول را کامل حل کنند جایزه تعیین میگذاشتند. این نکته نشان میدهد این دهه در حقیقت با آنچه در دهههای بعد اتفاق میافتد کاملا متفاوت است. این نکته در مسابقات تلویزیونی این سالها هم نمود داشت و ارزانبودن و همراهشدن با جو عمومی جامعه از مهمترین ویژگیهای مسابقههای تلویزیونی این سالها بود.

مهمترین مسابقههای دهه 60 مخاطبان و شرکتکنندگانی جوان داشته و عمدتا تعریفی برای شرکتکنندگان بزرگسال به شکلی که امروزه وجود داشته ندارد. عموم مسابقات تلویزیونی در این سالها در حقیقت مسابقاتی هستند که مبنای علمی دارند و این نکته حتی در برنامههای کودک و مسابقههای آن هم دیده میشود. این نکته حتی در نامگذاری این مسابقهها هم دیده میشود. نامها و نشانهها، یک مسابقه سی سوال، مسابقه علمی و جدول تصویری مسابقاتی هستند که بر پایه دانش علمی و هوش شرکت کنندگانش برنامه ریزی شده و البته چند نکته جالب در آنها وجود دارد. نخست شیوه اجرای این برنامه هاست. زندهیادان رضا معینی، حسین باغی و کمالالحقسلامی اجرایی همراه با متانت و کلاس بالا در گفتار و رفتار جلوی دوربین دارند که در بسیاری از مجریهای دیگر این دهه هم دیده میشود. در اجرای این برنامهها اصل بر ادب و وقار است و عموما هم این مجریها تسلط کافی بر موضوعات مختلف دارند و هر سه آنها صدایی فوقالعاده و گیرا دارند که حالا تبدیل به نوستالژی برای چند نسل شده است. نکته بعد دکورهای عمدتا ساده و متناسب با شرایط آن سالهاست که از چند میز و زنگ تشکیل میشود و از جلوههای کامپیوتری آنچنانی خبری نیست. مهمترین نکته اما در این سالها جوایز این مسابقات است. در این سالها جوایز به شکل امروز نقدی و فریبنده نیست و بسیار ابتدایی و محدود است و انگار شرکتکنندگان همین که در این برنامه شرکت کنند و به مقامی برسند برایشان یک افتخار است و به همین دلیل این مسابقهها در دهه 60 به یک نشان و اعتبار مهم برای تلویزیون تبدیل میشوند که شرکت در آنها بدون هرگونه انگیزه مادی صورت میگیرد. در این سالها و در برنامه کودک هم مسابقاتی مانند از مدرسه تا مدرسه و بازی شادی تماشا برگزار میشود که مجید قناد را به مهمترین چهره مسابقات تلویزیونی در حوزه کودک تبدیل میکند و مهمترین انگیزه بچهها برای شرکت در آن حضور در یک برنامه تلویزیونی و بردن جوایزی است که با کاغذهای رنگی کادو شدهاند و در همان برنامه و بلافاصله به بچهها اهدا میشود !

سالهای دهه 60 سالهای سادگی در همه چیز است. در این سالها قبول شدن در دانشگاه تمام رویای یک جوان است و اگر یکی از آنها میتوانست در یک مسابقه وزین علمی در تلویزیون شرکت کند و مقامی هم بهدست آورد میتوانست باعث افتخار فامیل و محله شان باشد و پله پله رسیدن به همه چیز و پیشرفت براثر کوشش یک اصل مهم در میان همه مردم است و انگار با آغاز دهه بعد و با یک سونامی خیلی چیزها تغییر میکند.

همونی که تو فیلم بود !

دهه 70 و پس از پایان جنگ تحمیلی، تلویزیون در سطح کلان برنامهسازی دچار تغییراتی میشود که با دهه قبل تفاوتهای بسیاری دارد. متولدان دهه 50 و 60 آرام آرام به سنین نوجوانی رسیدهاند و تعداد جمعیت جوان کشور در بالاترین آمار خود قرار میگیرد. در این سالها برنامه سازان تلویزیونی اندک اندک از استودیوهای کلاسیک تلویزیونی خارج میشوند و مسابقهها مانند دهه 60 صرفا روی دانش و هوش تمرکز ندارد و میتوان مسابقههای ورزشی و رقابتهایی را که نیاز به تحرک بیشتری دارد در آنها مشاهده کرد. در ابتدای این دهه مسابقه هفته با اجرای بیبدیل زنده یاد منوچهر نوذری در حقیقت آخرین بازمانده مسابقههای علمی و دانش عمومی از جنس مسابقههای دهه 60 است که دو تفاوت جدی با آنها دارد. نخست آن که اینجا سرگرمی و دانش عمومی که به اصطلاح اطلاعات عمومی نامیده میشود وارد ساختار برنامه و سوالات شده و سپس این که مجری مسابقه اجرایی بداهه و بسیار متفاوت از اجرای مجریان دهه 60 دارد که همین نکته باعث میشود بسیاری از تکه کلامهای منوچهر نوذری تا هماکنون هم در ادبیات محاورهای مردم شنیده شود. این مسابقه در حقیقت بابی جدید برای ساخت مسابقههای تلویزیونی است که مجری از حالت یک پرسشگر صرف خارج شده و کاراکتری مستقل پیدا میکند که گاه به نشان برنامه تبدیل میشود.

در همین روزها در برنامه کودک هم مسابقهای پخش میشود که از آن میتوان به عنوان جدی ترین تغییر در مسابقههای تلویزیونی در این سالها نام برد. مسابقه محله با اجرای مسعود روشن پژوه که به کلی قواعد دهه 60 را میشکند. در این مسابقه گروه برنامهساز سراغ مدارس مختلف در تهران و در سالهای بعد به شهرستانها میرود و بحث سرگرمی در آن مهمترین نکته است. موضوعهای مسابقه براساس تحرک بچهها طراحی میشود و حتی آ نها میتوانند شیرین کاریهایی مانند تقلید صدا را هم انجام دهند. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که به دلیل نوع معماری خانهها و تغییر جدی سبک زندگی روزبهروز از تحرک بچهها و بازیهای فیزیکی کاسته میشود و برنامههایی مانند مسابقه محله میخواهند این خلأ را جبران کنند. این اتفاق در مسابقههایی با مخاطب بزرگسال هم میافتد. مسابقه راز سیب با اجرای فرهاد جم در میانه دهه 70 هم این گونه است و بیشتر آیتمهای مسابقه بر اساس تواناییهای فیزیکی و مهارتهای جسمی طراحی میشود که با دانش و هوش تلفیق شده است. این دهه در حقیقت آغاز تغییری جدی در شکل مسابقههای تلویزیونی است. مسابقههایی که از قالب گذشته خارج میشوند و با توجه به اضافه شدن شبکه سه به دو شبکه دیگر زمان بیشتری برای پخش دارند.

به وسعت کل ایران

دهه 80 به چند دلیل مهم ساختار و زمان مسابقههای تلویزیونی به کلی تغییر میکند. نخست ضریب نفوذ تلفن ثابت و همراه در کشور که در دهههای قبل وجود ندارد و با این اتفاق مخاطبان تلویزیون از هر جایی میتوانند در این برنامهها شرکت کنند و مسابقههای تلفنی تلویزیونی به شدت رونق پیدا میکند و نکته دوم تاسیس شبکههای جدید است که باعث میشود مخاطبان برنامههای تلویزیونی به شکل جدی افزایش پیدا کنند. حالا مسابقههای تلفنی و پیامکی به شکل زنده قسمت مهمی از برنامههای شبکههای مختلف است که عمدتا جوایز نقدی دارد و اجرای این برنامهها به کل بر مبنای ایجاد هیجان طراحی میشود. در این دهه تلویزیون با شیوهای هوشمندانه سعی میکند از قالب رسمی سالهای قبل خارج شود و حتی برای برنده شدن به مخاطبانش کمک هم میکند. یک نوع مشارکت عمومی در زمینه جذب مخاطب، البته باعث نمیشود مسابقههای تخصصیتر به فراموشی سپرده شوند. مسابقههای ورزشی مانند مردان آهنین در این سالها طرفداران بسیاری دارد و مسابقه ستارهها سعی میکند با به رقابت گذاشتن اطلاعات تخصصی و علمی شرکتکنندگان کماکان تنور مسابقههای دانش محور در تلویزیون را گرم نگه دارد. حضور حامیان مالی در تامین جوایز از اتفاقات مهم این سالهاست.

فرمانده باش!

دهه 90 سالهای مسابقههای کاملا تخصصی در تلویزیون است. در این سالها با آن که مسابقههای تلفنی و پیامکی بهعنوان میان برنامهها کماکان تولید و پخش میشود اما در حوزههای مختلف مسابقههایی طراحی شده که گاه باعث ایجاد اشتغال و تغییر مسیر زندگی شرکتکنندگانش هم میشود. این مسابقههای تخصصی بهگونهای است که علاقهمندان به هر حوزه میتوانند با شرکت در آن در حقیقت یک نوع تجربه حرفهای داشته باشند. در این سالها و با تاسیس شبکهای مانند نسیم بسیاری از مسابقهها وارد کنداکتور این شبکه میشوند. مسابقههایی که دیگر یک فرد در آن شرکت نمیکند و گاه یک گروه و خانواده میتوانند در آن شرکت کنند. مسابقههایی که به علایق نسل جوان در این سالها مانند خوانندگی، گزارشگری فوتبال، دوبله و اجرای قطعات کمدی میپردازد و در گام اول هدف آن کشف استعداد است. مسابقههایی مانند شبکوک، آقای گزارشگر، هنر دوبله و خندانندهشو در برنامه خندوانه از این قبیل مسابقات هستند و البته نباید از نخستین مسابقه بینالمللی تلویزیون در شبکه یک با عنوان دستپخت در حوزه آشپزی هم نام نبرد. مسابقهای که در کنار بحث آشپزی به سلامت غذا و مواردی مانند اصلاح الگوی مصرف هم نگاهی ویژه دارد. در این سالها سنت دهه 60 هم حفظ میشود و مسابقهای به نام هوش برتر در حقیقت استعدادهای برتر را شناسایی میکند. مسابقهای که جوایز نقدی آن در دورهای میتوانست هر بینندهای را برای شرکت در آن ترغیب کند.

اتفاق مهم این سالها در حوزه مسابقههای تلویزیونی سه مسابقه کودک شو، فرمانده و خانه ما است که هر سه، اهداف مشخصی را دنبال میکنند. کودک شو در حقیقت آموزش مهارتهای والدین جوان برای تربیت و چگونگی رفتار با بچههای خردسال است. فرمانده مسابقهای بر مبنای عملیات آبی ـ خاکی است که وقتی شرکتکنندگان عادی بدون سابقه نظامیگری قرار است در آن شرکت کنند اتفاقات جالب و هیجانانگیزی به وجود میآید. مسابقهای که نسل جوان تاکنون بیشتر آن را در بازیهای کامپیوتری تجربه کرده و حالا به صورت عملی میتواند آن را تجربه کند.

در این میان مسابقه خانه ما به نظر میتواند به همراه فرمانده از مهمترین مسابقههای دهه 90 باشد. مسابقهای که بر مبنای شعار اقتصاد مقاومتی طراحی شده و شرکتکنندگان که خانوادههای مختلف هستند باید با منابع محدود و براساس مقدار مشخصی پول و قوانین مشخص در یک ماه زندگی کنند. مسابقهای که به شکل کاملی میتواند عادتهای مصرفی غلط مردم را به تصویر بکشد و اتفاقا طرفداران بسیاری هم در میان بینندگان تلویزیونی دارد. در سالهایی که هنوز خبری از جوایز آنچنانی در مسابقههای تلویزیونی نبود مسابقهای بین نوجوانان کمسن و سال شکل میگیرد که در آن به خاطر صغر سن، زیباترین و مظلومانهترین تقلب تاریخ اتفاق میافتد. نوجوانانی که در شناسنامههایشان دست میبردند تا بتوانند در یک مسابقه بزرگ شرکت کنند. مسابقه رفتن به جبهه و شهید شدن و رسیدن به خط پایانی که تماشاگری ندارد و جایزه اش گلوله و خون و اشک مادر است. مسابقهای که برندگانش هرگز مدالهایشان را لمس نکردند و سکوهای افتخارشان حالا در تمام شهرها و روستاهای ایران فقط یک نشان دارد؛ یک پرچم سه رنگ و گاه شاخه گلی بر روی سنگ مزارهایشان......

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها