در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ماجرای پزشک شدنتان چه بود؟
قبل از اینکه بخواهم کنکور بدهم، دانشآموز رشته ریاضی و فیزیک بودم و میخواستم در یکی از رشتههای مهندسی ادامه تحصیل بدهم، ولی تحولی در زندگیام ایجاد شد که تصمیم گرفتم در کنکور علوم تجربی شرکت کنم. با اینکه زیستشناسی نخوانده بودم، توانستم در رشته اولی که انتخاب کردم یعنی پزشکی قبول شوم و به این شکل وارد رشته پزشکی شدم. وقتی در رشته پزشکی تحصیل میکردم، حدود سال 1350، فعالیتهای سیاسی در جامعه گسترش پیدا کرد و من نیز به تکثیر اعلامیه و شرکت در جلسات مختلف و...، اقدام کردم که چندان خوشایند رژیم سابق نبود. بهدلیل اعلامیههای ضد سلطنتی که توزیع کردم، در سال پنجم پزشکی عمومی دستگیر و به حبس ابد محکوم شدم تا اینکه سال 57 از زندان آزاد شدم و دوباره برای تحصیل به دانشگاه بازگشتم. حدود چهار سال را در زندان سپری کردم.
با توجه به اینکه در زندان بودید چهطور توانستید درسهای سخت پزشکی را از یاد نبرید؟
برای آزادی امید داشتم؛ به همین دلیل چند کتاب پزشکی خیلی خوب را با خودم به زندان برده بودم و میخواندم. علاوه بر این، یک پزشک دیگر هم زندانی شده بود با او در زمینه پزشکی صحبت میکردم. همه اینها باعث شد در سالهای ماندن در زندان، از پزشکی دور نمانم و بتوانم بدون هیچ مشکلی به تحصیل
برگردم.
چرا بین این همه تخصص، سراغ چشم که جزو تخصصهای سخت پزشکی به حساب میآید، رفتید؟
من به دو رشته چشم و اطفال علاقه داشتم، ولی علاقهام به رشته اطفال بیشتر بود و برای تخصص میتوانستم یکی از این دو رشته را انتخاب کنم. از آنجا که کودکان را دوست داشتم، ابتدا تخصص اطفال را انتخاب کردم، ولی در همان ابتدای راه متوجه شدم روحیهام بهگونهای نیست که طاقت دیدن گریههایشان را داشته باشم به همین دلیل در نهایت تخصص چشم را انتخاب کردم. بعد از اینکه تخصص چشم را گرفتم، دوره فلوشیپ (فوق تخصص) را شروع کردم و سال 1369 در زمینه بیماریهای شبکیه و لیزر شبکیه، موفق به اتمام این دوره شدم. بیشترین بخش زندگی و کارم هم در بیمارستان چشم پزشکی فارابی تهران گذشت و حدود 15 سال بهعنوان رئیس بیمارستان و حدود 9 سال هم بهعنوان مدیر گروه چشم پزشکی دانشگاه تهران فعالیت داشتم. آن اوایل، تعداد مراجعات به بیمارستان فارابی بسیار زیاد بود و افراد زیادی از شهرستان به این بیمارستان میآمدند و تمامی پزشکان چشم با وجود تعداد زیاد مراجعات سعی میکردند بهترین خدمات را به بیماران ارائه کنند. خوشبختانه در حال حاضر با فعالترشدن بخش اپتومتری بیمارستان (اپتومتریستها در این بخش خدمات ارائه میدهند و در گذشته پزشکان به جای اپتومتریستها کار میکردند)، افزایش تجهیزات آن، تمام وقت شدن پزشکان در دو شیفت صبح و عصر و اورژانس به شکل شبانهروزی، به بیماران بیشتری خدمات ارائه میشود.
برایتان تا به حال پیش آمده که بهدلیل شغلتان نتوانید در مهمانیهای خانوادگی و مراسم مختلف شرکت کنید؟
بله، چنین مواردی برای هر پزشکی پیش میآید و من نیز از این امر مستثنا نیستم. ما کشیکهایی داشتیم که حدود 15 ساعت باید بیدار میماندیم و بهطور کلی در رشته ما، روز جمعه و تعطیلی معنا ندارد.
رشته شما در دبیرستان ریاضی و فیزیک بود و میخواستید در یکی از رشتههای مهندسی تحصیل کنید، هیچوقت از اینکه در رشته پزشکی ادامه تحصیل دادید، پشیمان نشدید؟
نه هیچوقت پشیمان نشدم و خدا را شکر میکنم که توانستم در این رشته تحصیل و به لطف خدا به مردم خدمت کنم. اینکه چنین توفیقی نصیبم شده که بتوانم به فردی که بیناییاش را از دست داده به یاری خدا بیناییاش را دوباره بازگردانم، با ارزشترین چیز برای من است که در قالب کلمات نمیتوانم آن را توصیف کنم.
خاطرهای هم دارید که بتواند تا حدودی حستان را بیان کند؟
موارد زیادی در تمام این سالها وجود داشته ولی دو مورد واقعا در ذهنم ثبت شده است. یکبار آقای سالخوردهای به همراه همسرش به درمانگاه فارابی مراجعه کرد که هر دو چشم بهدلیل ابتلا به آب مروارید، دید چندانی نداشت و بسختی تنها میتوانست اندکی نور را ببیند. وقتی چشمانش را بعد از عمل باز کردم، توانست صورت همسرش را بعد از گذشت چند سال ببیند. بهقدری عاشقانه و پر از مهر به یکدیگر نگاه میکردند و لبخند میزدند که همیشه آنها را در یاد دارم و مرور این خاطره، هنوز هم حس خوبی را در من ایجاد میکند. مورد دیگر یک آقای حدودا 40 ساله بود که شبکیه هر دو چشمش پاره شده بود و نمیتوانست ببیند و در حالیکه دو نفر کمکش میکردند راه برود، وارد درمانگاه شد و باید سریعا جراحی میشد. من از دور داشتم او را میدیدم و خیلی اتفاقی بیمار خودم شد و او را جراحی کردم. خوشبختانه جراحیاش موفقیتآمیز بود و یک هفته بعد در حالی او را دیدم که در حیاط بیمارستان داشت راه میرفت و میدید. این مساله خیلی مرا منقلب کرد و خدا را بسیار شاکرم که چنین توانایی را به من بخشیده که بتوانم بینایی افراد را به یاری خدا برگردانم.
بهعنوان سوال آخر، مهمترین مراقبتهایی که افراد باید برای چشم انجام بدهند، چیست؟
یکی از نکات مهمی که والدین باید به آن توجه کنند، مساله تنبلی چشم است که همه کودکان از سن سهسالگی باید تحت بررسی قرار بگیرند تا مشکل تنبلی چشم نداشته باشند. برای این منظور پایگاههایی را بهزیستی در سراسر کشور به صورت سالانه برپا میکند و والدین به همراه فرزندانشان باید حتما مراجعه کنند چون درمان تنبلی چشم در مراجعه زودهنگام و در سن پایین، بسیار ساده ولی از سن 9 سالگی به بعد، این مشکل قابل درمان نیست. علاوه بر این، افرادی که به دیابت و فشارخون بالا مبتلا هستند باید معاینات دورهای را داشته باشند بویژه افراد مبتلا به دیابت که در اثر خونریزی شبکیه چشم، نابینا میشوند و معاینات دورهای برای آنها حیاتی است. آن دسته از افرادی که در کارگاههای صنعتی کار میکنند، باید حتما عینک محافظ داشته باشند چون عدم توجه به این مساله، میتواند به ورود تراشههای بسیار ریز فلز (پلیسه) به چشم منجر شود و عفونت و پارگی را در پی داشته باشد که در بسیاری از موارد جبرانناپذیر است. استفاده از عینک با یو.وی (UV) مناسب، پرهیز از نگاه کردن به کسوف (بدون عینک مخصوص) و درمان بموقع بیماریهای چشمی بویژه آب مروارید، از مواردی هستند که به سلامت چشمها کمک میکند.
نکته
یکبار آقای سالخوردهای به همراه همسرش به درمانگاه فارابی مراجعه کرد که هر دو چشم بهدلیل ابتلا به آب مروارید، دید چندانی نداشت و بسختی تنها میتوانست اندکی نور را ببیند. وقتی چشمانش را بعد از عمل باز کردم، توانست صورت همسرش را بعد از گذشت چند سال ببیند. بهقدری عاشقانه و پر از مهر به یکدیگر نگاه میکردند و لبخند میزدند که همیشه آنها را در یاد دارم
کاملیا تجریشی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: