در بحبوحه سال‌های میانی دهه 60 که ایران درگیر جنگی تحمیلی بود اثری از کاظم چلیپا خلق شد که تا به امروز تاثیرگذاری خود را دارد. نقاشی «موش سکه‌خوار» اثر چلیپا سال 65 خلق شد؛ در روزهایی که اتفاقا هنرمندان کمتر توجهی به اتفاقات و دغدغه‌های اجتماعی و اقتصادی مردم داشتند.
کد خبر: ۱۱۶۹۳۰۳

مادر آرام این اثر که فرزند شهیدش را در راه باور خود هدیه میکند، به مادر خشمگین اثر موشهای سکهخوار تبدیل میشود که به سودجویان و محتکرانی اعتراض میکند که در زمان جنگ، شرایط را بر مردم سختتر کرده بودند. تابلویی که سال 63 و اوج مشکلات اقتصادی کشور خلق شده، در واقع اعتراض هنرمند بر گروهی محتکر و سودجوست؛ گروهی که با وجود تحریمهای اقتصادی و در حالی که فرزندان وطن برای دفاع از کشور، دین و انقلاب به شهادت میرسیدند، در شبکههای زیرزمینی خود در حال مالاندوزی بودند.

البته چلیپا در این اثر با هوشمندی و با توجه به زبان تصویری نمادین خود، حیوانی چون موش را انتخاب کرده و این محتکران را در قالب انسانهایی با سر موش تصویر کرده که نمادی از ترسویی و مرگ، آبزیرکاه بودن، بدبینی، جاسوسی، دشمنی و نفرت است و به این ترتیب تناسب این حیوان با خصلت اینگونه افراد در دوران جنگ را برای بیان موضوع مورد نظر خود به خوبی نشان داده است.

یکی از ویژگیهای بارز این اثر، قرینه بودن آن است که بنا به گفته هنرمند «قرینه بودن ویژگی هنر شرق است و در هنرهای سنتی، معماری و در مساجد جایگاه خاصی دارد. در واقع دو عامل باعث ترکیب قرینه در این تابلو شد: اول نوعی تمایلات درونی که میخواستم حس مطلق و متافیزیکی را القا کنم و دوم، خود موضوع استفاده از ترکیب قرینه را طلب میکرد.»

تحلیل شهید آوینی از این اثر کاظم چلیپا هم خواندنی است. او در یادداشتی درباره اثر نوشته است: هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری، بلکه معیار انسانیت است. آدم بیدرد هنرمند نیست که هیچ، اصلا انسان نیست. کاظم چلیپا نتوانسته به آن موشهای سکهپرستی که منافقانه در جنگ نیز به دنبال گنج هستند و کاخهای رفاه و تجمل خویش را بر حقوق تضییعشده فقرا و دردمندان بنا کردهاند بیاعتنا بماند… و چگونه میتوان بیاعتنا گذشت از کنار یکی از اساسیترین عللی که جنگ شرف و عزت اسلام را به سرنوشتی اینچنین کشاند؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها