«بدون تاریخ بدون امضا» به تهیه‌کنندگی احسان علیخانی نماینده سینمای ایران در اسکار شد

ماه عسل در هالیوود ؟!

کد خبر: ۱۱۶۴۷۳۰

سرانجام فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند و به تهیهکنندگی احسان علیخانی و علی جلیلوند موفق شد با پشت سرگذاشتن فیلمهای شماره 17 سهیلا، تنگه ابوقریب، خوک و عصبانی نیستم، بهعنوان نماینده سینمای ایران راهی نود و یکمین دوره اسکار شود.

شعلهور، به وقت شام، سد معبر، آنسوی ابرها، خانه دختر، اسرافیل، لاتاری، فراری، چهارراه استانبول، دارکوب، فیلشاه، دلم میخواد و خفهگی، هم از گزینههای اولیه در این زمینه بودند که آرای لازم را برای حضور در فهرست نهایی به دست نیاوردند.

هیات انتخاب فیلم ایرانی برای رقابت در رشته اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، در بیانیهای که بتازگی منتشر کرده، دلیل انتخاب و معرفی بدون تاریخ بدون امضا را از میان فهرست 110 فیلم اکران شده در مدت مقرر اینطور توضیح داد: با بررسی فیلمهایی که بازتاب دهنده طیفهای مختلف سینمای ایران بود، با اتکا به قابلیتهای انکارناپذیر، سوابق تاثیرگذار در مجامع جهانی، بازخوردهای مثبت بینالمللی و برخورداری از پخشکنندهای که در زمان اکران در ایالات متحده، مساعی خود را به خوبی جهت دیده شدن فیلم به انجام رسانده است، فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند را برای نمایندگی سینمای ایران در نود و یکمین دوره اسکار برگزیدند. ادامه در صفحه 11

ادامه از صفحه 9

در گزارش صفحه سینمای امروز جامجم و به بهانه انتخاب بدون تاریخ بدونامضا برای شرکت در اسکار 2019، مروری فهرستوار داریم به نمایندههای پیشین سینمای ایران در این مراسم جهانی و قدیمی و اینکه آیا این فیلمها شایستهترین انتخابهای آن سال بودهاند یا نه. همچنین تلاش میکنیم به این سوال پاسخ دهیم که فیلم انتخابی ایران مستحق پذیرفته شدن یا رد شدن در نامزدهای نهایی اسکار بود یا نه.

1356/ دایره مینا (داریوش مهرجویی): این فیلم چند سالی در دوران پهلوی توقیف بود، به دلیل حضورهای موفق جهانی، انتخاب خوبی برای اسکار بود. اما فیلم مقهور شهرت و اعتبار جهانیتر «مادام رزا» از فرانسه شد.

1357/ باد صبا (آلبر لاموریس): مستند باد صبا (باد عاشقان) ساخته لاموریس،کارگردان فرانسوی انتخاب عجیبی برای اسکار بود، اما موفق شد نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم مستند شود. هرچند درنهایت رقابت را به یک مستند آمریکایی به نام «بیدرنگ ترسیده» با روایت پیتر فالک، بازیگر مشهور باخت.

1373/ زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی): برخلاف جشنواره فیلم کن و دیگر رویدادهای اروپایی که علاقهمند به شیوه روایت کیارستمی بودند، اسکار چندان ابراز تمایل به بیان سینمایی این فیلمساز نداشت. بنابراین محتمل بود که زیردرختان زیتون با همه امتیازاتش رقابت را به «آفتاب سوخته» نیکیتا میخالکوف از روسیه واگذار کند.

1374/ بادکنک سفید (جعفر پناهی): این فیلم به دلیل حضورهای جهانی موفق نماینده خوبی برای اسکار بود و حتی شایستگی دریافت مجسمه طلایی را هم داشت، اما آکادمی که همواره علاقه ویژهای به تابوها داشته، رای به برتری «آنتونیا» از هلند داد که نیم نگاهی به روابط همجنسگرایانه داشت.

1376 / گبه (محسن مخملباف): روایتی وجود دارد که سازنده گبه از نفوذ خود در آن استفاده کرد و هیات انتخاب ایرانی را مجاب کرد تا فیلم او را به جای بچههای آسمان راهی اسکار آن سال کند. گبه البته ناکام ماند و رقابت را به فیلمی هلندی - بلژیکی به نام «شخصیت» واگذار کرد.

1377/ بچههای آسمان (مجید مجیدی): این فیلم نگاهی لطیف و انسانی داشت و نماینده شایستهای برای اسکار بود، منتهی از بخت بد باید با فیلم «زندگی زیباست» روبرتو بنینی رقابت میکرد. فیلمی درباره موضوع هولوکاست که باب طبع آمریکاییها بود. آن نوشابه باز کردن آخر فیلم فیلمساز ایتالیایی برای آمریکا، ایران را از اولین اسکارش در آن زمان محروم کرد.

1378/ رنگ خدا (مجید مجیدی): رنگ خدا نماینده شایستهای از ایران برای اسکار بود، اما این فیلم شاعرانهشانسی در مقابل فیلم خوشساخت و قصهگوی همه چیز درباره مادرم (پدرو آلمودووار) از اسپانیا نداشت.

1379/ زمانی برای مستی اسبها (بهمن قبادی): این فیلم گرچه افتخارات خوبی در حضورهای جهانی همچون کن و شیکاگو کسب کرده بود، اما بهدلیل شیوه روایت باب طبع اسکار نبود و در مقابل اکشن شاعرانه ببر خیزان، اژدهای پنهان ساخته آنگ لی از تایوان با آن دستاوردهای فنی خیرهکننده ابدا شانسی نداشت.

1380/ باران (مجید مجیدی): این فیلم با کارنامهای درخشان در جشنوارههای داخلی و خارجی راهی اسکار شد و دستکم شایستگی نامزدی در این مراسم را هم داشت، اما آکادمی تصمیم گرفته بود سرزمین هیچکس از بوسنیوهرزگوین را ببیند و حتی به این منظور از کنار فیلم بشدت شایسته سرنوشت شگفتانگیز آملی پولن از فرانسه هم عبور کند.

1381/ من ترانه 15 سال دارم (رسول صدرعاملی): فیلمی شایسته و قصهگو در بستری اجتماعی که ظاهرا همه معیارهای نامزدی و حتی برنده شدن در اسکار را داشت، اما هم رقبا مثل مرد بدون گذشته (آکی کوریسماکی) و قهرمان (ژانگ ییمو) قدرتمند بودند و هم آکادمی باز هم در برابر موضوع هولوکاست ابراز علاقه کرد و جایزه را به هیچ کجا در آفریقا تقدیم کرد.

1382/ نفس عمیق (پرویز شهبازی): آکادمی اگر منصف بود، فیلم را دستکم نامزد دریافت جایزه اسکار میکرد، اما آنسال قرار بود، سال فرانسویهای کانادا و فیلم تهاجم بربرها باشد.

1383/ لاکپشتها هم پرواز میکنند (بهمن قبادی): این فیلم گرچه حضورهای جهانی موفقی داشت، اما در مقابل فیلمهای قصه گو و جذابی چون سقوط (درباره هیتلر) و دریای درون (درباره زندگی واقعی و تلخ یک ملوان جوان که قطع نخاع میشود) حرفی برای گفتن در اسکار نداشت و جایزه را به این فیلم دوم ساخته آلخاندرو آمنابار واگذار کرد.

1384/ خیلی دور خیلی نزدیک (رضا میرکریمی): این فیلم خوب سینمای ایران انتخاب شایستهای برای اسکار به نظر میرسید، اما رقبای ما در آن سال فیلمهایی قدرتمند چون سوفی شول؛ روزهای آخر، اینک بهشت و تسوتسی بودند که درنهایت هم جایزه به همین فیلم آخر از آفریقای جنوبی رسید.

1385/ کافه ترانزیت (کامبوزیا پرتوی): این فیلم باوجود امتیازاتی که داشت، اما در سالی به نمایش درآمد که ما فیلمهای چهارشنبه سوری و بیدمجنون را هم داشتیم. با این حال حتی درصورت معرفی احتمال این آثار هم، شانس چندانی در مقابل هزارتوی پن، روزهای افتخار و زندگی دیگران نداشتیم. اسکار آن سال سرانجام به همین فیلم آخر از آلمان رسید.

1386/ میم مثل مادر (رسول ملاقلیپور): اینکه فیلمی با موضوع دفاع مقدس راهی اسکار میشد، اقدام مثبتی بود، اما اسکار و دیگر رویدادهای سینمایی جهان نشان دادهاند که در فرآیندی سیاسی و غالبا جهتگیر اعتنایی به این آثار کشور ما نمیکنند. درحالیکه آن سال آفساید هم بخت معرفی به اسکار را داشت، اسکار این بخش به جاعلان از اتریش رسید.

1387/ آواز گنجشکها (مجید مجیدی): فیلم مجیدی با موفقیتهای جهانیاش از جمله خرس نقرهای برلین شایستهترین انتخاب برای اسکار بود، اما عزیمتها از ژاپن فضا و قصه متفاوتتری داشت و بیشتر به مذاق آکادمی خوش آمد.

1388/ درباره الی (اصغر فرهادی): فیلمی شایسته با انبوه جایزهها و نقدهای مثبت داخلی و خارجی که نماینده شایستهای برای سینمای ما در اسکار بود، با این حال رقبا هم بسیار شایسته بودند از جمله روبان سفید ساخته هانکه، یک پیامبر ساخته اودیار و البته فیلم درخشان و قصهگوی راز چشمهایشان از آرژانتین که برنده اسکار شد. تنها دو بار زندگی میکنیم هم آن سال از گزینههای معرفی فیلم به اسکار بود.

1389/ بدرود بغداد (مهدی نادری): این فیلم در حالی به عنوان نماینده ایران راهی اسکار شد که ما فیلم خوبی چون طلا و مس را هم آن سال داشتیم. به هرحال احتمالا هر نماینده دیگری هم در برابر آثاری چون بیوتیفول ساخته ایناریتو و در دنیایی بهتر کاری از پیش نمیبرد. اسکار به این فیلم دوم از دانمارک رسید.

1390/ جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی): شایستهترین نماینده سینمای ایران در آن سال بود. جدایی البته در اسکار رقبای نامدار و سرسختی هم نداشت و توانست ایران را به نخستین اسکار تاریخ خود برساند.

1391/ یه حبه قند (رضا میرکریمی): این فیلم گرچه به عنوان نماینده ایران در اسکار انتخاب شد، اما هیات انتخاب تصمیم گرفت به دلیل فیلم موهنی که هالیوود درباره پیامبر گرامی اسلام ساخت، اسکار را تحریم کند.

1392/ گذشته (اصغر فرهادی): برخی در آن سال اعتقاد داشتند، گذشته فرهادی در فرانسه و به زبان فرانسوی و با بازیگران اغلب فرانسوی ساخته شده و شایستگی معرفی فیلمی ایرانی به اسکار را ندارد. عدهای هم موافق حضور فیلم دربند اثر پرویز شهبازی بودند. با این حال گذشته حتی نامزد اسکار هم نشد و جایزه نهایتا به زیبایی بزرگ اثر پائولو سورنتینو از ایتالیا رسید.

1393/ امروز (رضا میرکریمی): خیلیها معتقد بودند این فیلم شایسته حضور در اسکار نیست، آن هم در سالی که ما فیلمهایی چون آذر شهدخت پرویز و دیگران، تنهای تنهای تنها، خط ویژه، چ و زندگی مشترک آقای محمودی و بانو را داشتیم. امروز در یک پیشبینی قابل انتظار هیچ شانسی در برابر آثاری چون ایدا و لویاتان نداشت. جایزه هم سرانجام به ایدا ساخته سیاه و سفید و متفاوت از لهستان رسید.

1394/ محمد رسولا... (مجید مجیدی): به لحاظ ایدئولوژیک و استراتژیک قائدتا سینمای ایران باید این فیلم را به عنوان نماینده به اسکار میفرستاد؛ اما اگر فیلم، فیلمنامه محکم تر و جذابتری داشت و هم وزن عوامل مهم و صاحبنام جهانی در پشت دوربین، از یکی دو بازیگر نامدار بینالمللی هم برخوردار بود، آن وقت میتوانست دست کم نامزد اسکار شود. هرچند فیلم هولوکاستی پسر شائول از مجارستان بیشتر با سیاستهای آکادمی جور در میآمد که البته برنده نهایی اسکار هم شد.

1395/ فروشنده (اصغر فرهادی): این فیلم درحالی به عنوان نماینده ایران به اسکار رفت که رقبای شایستهای همچون ایستاده در غبار، ابد و یک روز و ناهید هم در آن سال امکان حضور در این رقابت را داشتند. با این حال نام و اعتبار فرهادی چربید و با چاشنی ضدترامپی هالیوود ترکیب شد و فروشنده را برنده اسکار کرد.

1396/ نفس (نرگس آبیار): درباره معرفی این فیلم به اسکار اختلاف نظرهایی در میان اهل سینما وجود داشت و ما در سال گذشته آثاری چون ماجرای نیمروز، وارونگی، ویلایی ها، مالاریا و برادرم خسرو را هم داشتیم. نفس راهی به فهرست اولیه نامزدها در اسکار پیدا نکرد و جایزه به زن شفگت انگیز از شیلی رسید. آن هم در حالی که خیلیها فکر میکردند جایزه به یکی از دو فیلم مربع و بی عشق برسد.

1397/ بدون تاریخ بدون امضا (وحید جلیلوند): باتوجه به موفقیتهای جهانی این فیلم، به نظر میرسد با انتخاب مناسبی روبهرو هستیم. با این حال احتمال موفقیت این فیلم برای حضور در میان نامزدهای نهایی اسکار 2019 چندان بالا نیست. پیشبینی میشود امسال فیلم «رم» ساخته آلفونسو کوارون از مکزیک که اخیرا برنده شیر طلایی ونیز هم شد، رقیب سرسختی برای هر فیلم خارجی زبان باشد.

علی رستگار

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها