جام‌جم به مناسبت استقبال مخاطبان از سریال «پدر» مجموعه‌هایی با این موضوع را بررسی می‌کند

به نام پـدر

مجموعه نمایشی «پدر» که به نویسندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیقی طی یک ماه گذشته از شبکه دوی سیما روی آنتن رفت، همان‌طور که بی‌شک از نامش هم برمی‌آمد و قابل حدس بود، مجموعه‌ای پدرانه و با محوریت شخصیت، چالش‌ها و تصمیمات یک پدر بود. تصویری که مهدی سلطانی‌سروستانی در نقش حاج‌علی تهرانی در این مجموعه از خود به نمایش گذاشت، تصویری از یک پدر متعلق به طیف سنتی و بازاری جامعه و در عین حال صاحب تفکری به‌روز و دغدغه‌مند بود. تصویری که راستش در مجموعه‌هایی که این روزها از شبکه‌های مختلف سیما و حتی در فیلم‌های سینمایی می‌بینیم، فاصله داشت و شبیه‌تر به بسیاری از پدرهای ملموس سطح جامعه به نظر می‌رسید. جام‌جم به بهانه پایان پخش این سریال، جایگاه حضور پدران را در مجموعه‌های مختلف تلویزیونی بررسی می‌کند و از طیف‌های مختلف پدران سیما می‌گوید.
کد خبر: ۱۱۶۴۵۷۹

داغ پسر نبینی!

همانطور که در مقدمه شروع گزارش هم گفته شد، تصویر حاجعلی تهرانی سریال پدر تصویری متفاوت و نمایشی تأملبرانگیز از شخصیت یک پدر بود. نقشی که مهدی سلطانی سروستانی، بازیگر شاخص این روزهای تلویزیون و سینما بخوبی از پس اجرایش برآمد و مخاطبان سیما را هم با خود همراه کرد. اما راز این موفقیت و تفاوتهای آن با پدرهای قبلی چه بود؟ این نکتهای است که برای ما هم سوال شده و بهانهای برای نگاشتن این گزارش شد.

کارنامه کاری مهدی سلطانی را که مرور میکنیم، میبینیم این نخستین بار نیست که این بازیگر نقش یک پدر را ایفا کرده است. اتفاقی که البته با توجه به سنوسال این بازیگر، طبیعی هم هست و او در اکثر نقشهایی که ایفا میکند، فرزند یا فرزندانی هم دارد. اولین تصویر پدرانه این بازیگر که حسابی دیده شد، تصویر حضورش در «مادرانه»، سریال مناسبتی ماه رمضان شبکه سه سیما در سال 92 بود. سلطانی در این مجموعه نقش پدری عصبانی، تندخو و سختگیر را بازی میکرد که از همسرش طلاق گرفته، زندگیاش متلاشی شده و همراه با دخترش (هستی مهدوی) تنها زندگی میکرد. پدری که گرچه صلاح فرزندش را میخواست، اما به دلیل اخلاق تندی که ریشه در گذشته زندگیاش داشت، نمیتوانست با او ارتباط برقرار کند و همین رفتار بد، فرزندش را از او دور و دورتر میکرد.

سلطانی پس از دیده شدن در این مجموعه، در «هفتسنگ» هم نقش پدر عیالوار یک خانواده را ایفا کرد. نقشی که البته با توجه به حال و هوای مجموعه، ضوابطی طنز داشت و بر این اساس وجه برجستهای از او به نمایش درنیاورد. این بازیگر البته در طول دو سه سال گذشته، در مجموعه نمایشی «شهرزاد» -که مجموعه‌ای ویژه شبکه نمایش خانگی بود - هم نقش پدری تاثیرگذار و حائز شمایلی کاریزماتیک را ایفا کرد و بعد نوبت به پدر رسید؛ مجموعه‌ای که سلطانی در آن نقش پدری درگیر چالش‌های مختلف را ایفا می‌کرد. پدری متعلق به طیف سنتی جامعه که ارتباطی نزدیک با فرزندش داشت، داغ پسر تازه‌دامادش را دید و در غیاب او، بار مسؤولیت نوعروس جوانش را که با مشکلات متعدد روبه‌رو بود، به دوش کشید. تصویری متفاوت، شاخص و محوری از یک پدر که قرار است در فصل بعدی مجموعه هم ادامه داشته باشد و شاید به منزله ادای دینی از سوی گروه سازندگان این مجموعه، نسبت به جایگاه مورد غفلت قرار گرفته پدران باشد.

پدران مقتدر، گاه منفی

واژه پدر به محض شنیدنش احتمالا خیلی‌هایمان را به یاد مفاهیمی چون تکیه‌گاه و سایه‌بان می‌اندازد. شخصیتی که در شمایل کلاسیک آن، بار زندگی دیگر اعضای خانواده را به دوش می‌کشد و در مقایسه با اعضای دیگر، بیشتر در تعامل با دنیای بیرون قرار دارد. بنا به همان تعریف کلاسیک هم هست که پدر - در کنار مادر - همیشه فداکاری کرده و از خود و نیازهایش می‌گذرد تا رفاه فرزندانش تامین و نیازهایشان برآورده شود.

با این حال برخلاف این تصویر، شمایل دیگری هم از برخی پدرها در یاد داریم که مفهومی کمتر مورد اقبال و دوست‌داشتنی دارد و با اقتدار و صلابتی بی‌حد و اندازه گره خورده است. تصویری که ریشه‌اش را احتمالا می‌شود در نقش برجسته مردان و بویژه پدرها در هدایت خانواده و جوامع مردسالار جست‌وجو کرد. بر این اساس وقتی به حافظه‌مان از تصویر پدران مختلف چه در قاب تلویزیون و چه روی پرده سینما رجوع می‌کنیم، با تعدادی از پدران مواجه می‌شویم که در مقایسه با تصویر مادران، شاید چندان دلخواه و دلنشین نباشند و البته گرچه از صمیم دل فرزندانشان را دوست دارند، اما در ظاهر، سیمای سخت و صلابت و حتی یکدندگی‌شان به محبتی که در دلشان دارند می‌چربد و شمایلشان را به شکلی کمتر دوست‌داشتنی جلوه می‌دهد.

از جمله شاخص‌ترین پدرانی که با چنین مشخصات و شمایلی از رسانه ملی دیده‌ایم و در ذهن داریم، می‌شود به شخصیت بازیگرانی چون استاد محمدعلی کشاورز در «پدرسالار»، حسن پورشیرازی در «نرگس» و داریوش ارجمند در «ستایش» اشاره کرد. اسدا...‌خان مجموعه پدرسالار شخصیت منفی و یا سیاهی نبود؛ او فقط یک پدر بود و با توجه به نگاه سنتی‌ای که داشت، می‌خواست به روال سال‌های دور فرزندان و خانواده‌اش را دور هم جمع کند؛ اما در این میان با تفکر عروسش که متعلق به نسل جدید جامعه بود، به مشکل می‌خورد و حس می‌کند صلابتش زیر سوال رفته است.

در دو مجموعه نرگس و ستایش اما ماجرا کمی فرق می‌کرد. شوکت (حسن پورشیرازی) و حشمت (داریوش ارجمند) پدرانی مستبد بودند که حرف تنها حرف خودشان بود و برای اثبات صلابتشان، حاضر بودند حتی منافع فرزندانشان را قربانی کنند. اتفاقی که به ازدواج نافرجام و طلاق بهروز (مهدی سلوکی) در سریال نرگس و زندگی سخت و نهایتا کشته شدن طاهر (مهدی پاکدل) در سریال ستایش منجر شد.

پدران عاقل؛ مورد مشورت و نصیحت‌گر

تصویر پدران مجموعه‌های تلویزیونی همیشه هم تلخ و تاریک نیست و در موارد زیادی آنها همان نقش تکیه‌گاه و عقل کلِ مورد مشورت را داشته‌اند. مشورتی که گاه خوب جواب می‌داده و در موارد معدود، کلیشه و شعاری می‌شده است. نمونه شاخص این بحث، حضور دانیال حکیمی در مجموعه «فاصله‌ها» است. پدری معمولی و تنها که نصیحت‌های اخلاقی و مذهبی‌ای که به فرزندش سعید (شاهرخ استخری) می‌کرد، با توجه به اختلاف‌های فکری و نگرشی‌شان به در بسته می‌خورد و فرزندش را مدام از او دور می‌کرد.

در نقطه مقابل، مسعود رایگان در «مدار صفر درجه» و سعید نیکپور در «معمای شاه»‌ و «در چشم باد» نمونه‌های موفق پدران عقل کل و مورد مشورت بودند. پدرانی عموما تحصیلکرده یا دنیادیده که منبع آگاه و مورد اطمینان فرزندانشان بودند؛ راهنمایی‌شان کرده و راه درست را نشان داده و در همه حال حامی تصمیماتشان بودند. تصویری دوست‌داشتنی و درست که احتمالا به قلب هر مخاطبی نفوذ می‌کرد.

پدران طنز؛ غیرکلیشه و شیرین

وجه دیگر این دسته‌بندی میان پدرهای مختلف، پدران مجموعه‌های طنز نمایشی سیما هستند. پدرانی که اتفاقا بخش عمده طنز داستان را به دوش می‌کشند و مورد شوخی‌های مختلف فیلمنامه‌نویس قرار می‌گیرند. این پدران طنز گرچه هنوز با فرزندانشان مشکل و اختلاف دارند، اما این اختلاف چندان عمیق نیست و بیشتر به شوخی‌ها و کل‌کل‌هایی مرسوم و خانوادگی شباهت دارد. اتفاقاتی که در عموم خانواده‌های ایرانی - کم یا زیاد - دیده می‌شود و تماشایش از قاب تلویزیون برای هر مخاطبی جذاب است. در صدر فهرست پدران دوست‌داشتنی طنز در تلویزیون، حمید لولایی قرار دارد؛ بازیگری که عموما در نقش پدر دیده شده و البته تصویرش هربار متفاوت از هم بوده است.

شاخصترین این نقشآفرینیهایش به شخصیت خشایار مستوفی در «زیر آسمان شهر» و آقا ماشاا... در «خانه به دوش» برمیگردد. دو شخصیتی که ویژگیهای مشترک میانشان بسیار است و در عین حال کاملا جدا از هم هستند. پدرهایی متعلق به طبقه پایین جامعه که یکیشان سرایدار ساختمان و دیگری هندوانهفروش است. پدرهایی سادهدل، سختکوش و مهربان که با فشار برای برآورده کردن نیازهای فرزندانشان مواجه هستند و این فشار گهگاه باعث حرکات و عکسالعملهایی طنز از آنها میشود. پدرهایی که شبیه به همان تصویری که از پدرهای جامعه میشناسیم، اهل صرفهجویی و حتی خسّت هستند؛ پیژامههای راهراه میپوشند و وقتی به آنها فشار میآید، به بهانههای مختلف از زمین و آسمان ایراد میگیرند و مخاطب با همه این اوصاف و احوالات دوستشان دارد. شخصیت سیروس گرجستانی در «متهم گریخت»، «زنبابا» و «سهدونگ، سهدونگ» از دیگر نمونههای این سبک پدران تلویزیون است. از نسل جدیدتر این پدرها هم میشود به نقی معمولی مجموعه «پایتخت» اشاره کرد که سنوسالی جوانتر و شمایلی امروزیتر دارد و در عین حال صاحب همان شمایل کلاسیک است. پدر نقی در این مجموعه یعنی بابا پنجعلی (با بازی علیرضا خمسه) هم دیگر پدر متفاوتی بود که بعد از سالها چنین پدری را در رسانه ملی دیدیم.

زهرا غفاری

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها