خواندنی‌ترین سفرنامه‌ها که حال‌وهوای سفر را برای مخاطبان زنده می‌کنند

کتابچه سلیمان

در این چند سال سفرنامه‌های زیادی منتشر شده است. سفرنامه‌هایی که اتفاقا زیاد هم خشک و رسمی نیستند و مخاطبان خیلی خوب توانسته‌اند با آنها ارتباط برقرار کنند.
کد خبر: ۱۱۵۷۹۵۵

معرفی سفرنامه کمی سخت است. برای دستهبندی و معرفی باید درنظر گرفت که هدف از این معرفی چیست. میتوان سفرنامههایی را معرفی کرد که شرح روایت مسافرانی است که به ایران سفر کردهاند یا از سفرنامههایی گفت که نویسندههای ایرانی و نقل سفرهایشان از خارج از ایران است. میتوان سفرنامههای مشهور مانند سفرنامه برادران امیدوار، سیاحتنامه یا ناصرخسرو را معرفی کرد. میتوان از سفرنامههایی که از شهرهای ایرانی است، گفت. در ادامه اما جامجم سعی کرده است، ازسفرنامههایی بگوید که با زبانی ساده و روان، خواننده را با خود همراه میکند و به سفر میبرد.

جانستان کابلستان: رضا امیرخانی را همه با مناو میشناسند. جانستان کابلستان او اما درباره سفرش به کشور همسایه است. سفری که در سال 88 شروع میشود تا به همراه «همسفر اول» و «لیجی»، خانوادهاش راهی کشور همسایه شوند. این سفر یک مسافرت شخصی و برای ملاقات با چند دوست افغان و دیدار از شهرهای مهم این کشور است. یک سفر معمولی که با ماجراهای غیرمنتظره و جالبی همراه میشود. ماجراهایی که گاه هیجانانگیز، گاه طنزآلود و گاهی هم دردناکاند. در این سفرنامه امیرخانی تنها در محدوده سفرش به افغانستان نمیماند، بلکه به تاریخ و آینده، سیاست، اقتصاد و وقایع روز هم میپردازد. توصیفات او از افغانستان و توجه به زندگی اجتماعی از حسنهای کتاب است. امیرخانی در مصاحبهای درباره سفر به افغانستان گفته است: «در دنیا فقط یکجاست که انسان بدون دعوت به آنجا میرود و آنجا جایی نیست جز خانه انسان. من وقتی به افغانستان رفتم احساس کردم وارد خانه خودم شدم و در خانه خودم لازم نیست کسی من را دعوت کند.» او اخیرا به کشور کره شمالی سفر کرده است. بعید نیست که از سفر به کره، سفرنامهای منتشر کند. پیشتر هم البته امیرخانی سفری به ایالات متحده داشته است، سفری که درنهایت نتیجه آن بیوتن شد.

ضابطیان پلو

منصور ضابطیان را همه از رادیو هفتش میشناسند. او اما بهجز اجرا و تهیهکنندگی، دستی هم در قلم دارد و چندین سفرنامه هم منتشر کرده است. سفرنامههایی که او را تبدیل به مارکوپولوی ایرانی کرده است.

مارکوپلو: این اولین کتاب از مجموعه سفرنامههای منصور ضابطیان است. مارکوپلو مجموعهای از سفرنامهها و عکسهای ضابطیان از سفرش به کشورها و شهرهای مختلف است.همه چیز برای ضابطیان از ظهر یک روز تابستان در سال 1377 شروع میشود که دوستش فرشید به او پیشنهاد سفر به ترکیه را میدهد. از آن زمان به بعد به گفته خود نویسنده جهانگردی و ایرانگردی به یکی از برنامههای همیشگی زندگیاش تبدیل میشود. لحن کتاب صمیمانه است و همین خواندن آن را برای مخاطب جذاب میکند. ضابطیان در مارکوپلو به کشورهایی که تا قبل از 89 رفته میپردازد، کشورهایی مانند فرانسه، اتریش، ایتالیا، لبنان، ارمنستان، کرهجنوبی، ایالت متحده، هندوستان و اسپانیا. او در بخشی از کتابش نوشته است: «با آنکه وقتی در رم هستید انگار توی دل تاریخ زندگی میکنید، با این که وقتی در میلان هستید، میتوانید به هرچه، هرچه، هرچه که بخواهید در لحظه دسترسی داشته باشید، با آنکه ونیز به گمان من حیرتانگیزترین نقطه دنیاست... اما همه اینها به یک وجب خاک ایران نمیارزد.»

مارک دوپلو: دومین مجموعه ضابطیان مارک دوپلو نام دارد. سفرنامه دوم به مراتب از سفرنامه اول، کاملتر، جذابتر و متن راحتتری دارد و مخاطب هم ارتباط بهتری با آن برقرار میکند. در بخشهایی از کتاب هم ضابطیان با زبان طنز درباره سفرش میگوید. ضابطیان در این کتاب درباره سفرهایش به کنیا، بلژیک، چک، هلند، آلمان، پرتقال، یونان، عراق و برزیل میگوید. در بخشی از کتاب آمده است: «دیدن آدمهای موبایل بهدست در کنیا، باعث میشود آدم احساس دوری از وطن نکند! هرکسی را میبینم گوشی به دست دارد حرف میزند. به نظر میرسد اینجا، آدمها هرچه از طبقه فرودستتر باشند، میزان استفادهشان از موبایل بیشتر است.»

برگ اضافه: بعد از موفقیت دو کتاب قبلی، ضابطیان تصمیم میگیرد، برگ اضافه را منتشر کند. کتابی که به قول روی جلد آن، یادداشتهایی از شرق و غرب است. این کتاب البته با دو کتاب قبلی تفاوت دارد. در برگ اضافه، نویسنده فقط به بیان خاطرات و اتفاقات کوتاه پرداخته است. انگار که دوستی از سفر برگشته و برای دوستش که همان خواننده کتاب است، خاطراتی را که هر لحظه به یاد میآورد بازگو میکند. مثلا در بخشی از کتاب، ضابطیان درباره ورودش به بوداپست مینویسد: «عین چی باران میآید. از قطار که پیاده میشویم انگار همان اول شیلنگ آب را میگیرند رویمان و خلاص.»

سباستین: چهارمین کتاب ضابطیان است. کتابی که اینبار نه درباره مجموعه سفرها که درباره ماجرای سفرش به کوباست. سفری که ضابطیان دربارهاش مینویسد: «سالها بود قصد داشتم به کوبا بروم اما نمیشد. کارهای متعدد و دوری راه و سفرهای کاری و غیرکاری همه باعث شده بود این آرزوی همیشگی عقب بیفتد و هیچگاه جامه عمل نپوشد. کوبا میتوانست سفر پروپیمانی باشد که خوراک یک کتاب کامل را فراهم کند؛ جایی در انتهای دنیا که هم برای من ناشناخته بود و هم برای خوانندگان کتابهایم در ایران.» عکس تمام شخصیتهای سباستین در ابتدای کتاب آمده و همین هم ارتباط خواننده با شخصیتها را راحت میکند، چراکه ذهنیتی درباره آن شخصیت دارند. ضابطیان در بخشی از کتاب مینویسد: «در کوبا هنوز برای تهیه بسیاری چیزها صف بسته میشود و چیزی شبیه دفترچههای بسیج اقتصادی و کوپن وجود دارد که سهمیه ماهانه کوباییها براساس آن داده میشود.»

چای نعنا: چای نعنا آخرین کتاب ضابطیان در حوزه سفرنامه و درباره سفر او به مراکش است. تجربه خواندن سفرنامههای او به قدری دلپذیر است که خواننده حس میکند تمام مسیر، شهر به شهر با او همسفر بوده، وزش نسیم از کناره اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه صورتش را نوازش کرده، غذای محلی خورده، صوت موذن را بر مناره شنیده، در پیچ واپیچهای مدینا گم شده و لذتی وافر از این سفر برده است. در این سفر او راهنما دارد و همین این سفرنامه را با دیگر سفرنامههایش خاصتر کرده است.

نشر اطراف چند وقتی است به طور اختصاصی به انتشار سفرنامههای تاریخی توجه دارد

سفر با اطراف

انتشارات اطراف بهطور تخصصی تصمیم گرفته است که در حوزه سفرنامه، کتابهایی را منتشر کند. کتابهایی که جزو مجموعه تماشای شهر است که همگی هم به مدد علیاکبر شیروانی جمعآوری شده است.

پاریس از دور نمایان است: پاریس از دور نمایان شد، حکایت شهر پاریس به روایت مسافران دوره قاجار است. این کتاب گزیدهای از سفرنامههای چندین شخصیت قجری است. اتفاقا از دوره قاجار بود که سفر ایرانیها به غرب آغاز شد و سفرنامهنویسی از غرب رواج پیدا کرد. روایت ناصرالدین شاه از پاریس جالب است: «تختخوابی که به جهت ما زده بودند تختخواب ناپلئون اول بوده است در زمانی که ماری لوئیز، دختر پادشاه اتریش، را عروسی کرده بود... شهر پاریس فیالحقیقه حالا مخصوص رعیت و عامه مردم است.»

قهوه استانبول نیکو میسوزد: شیروانی در این کتاب سفر قاجاریان به استانبول را گرد هم آورده است. در بخشی از کتاب آمده است: «اما طعام عثمانی یک دو قسم کباب و دلمه و شوربای برنجدار و قلیههای میوهدار و... ـ طعامهای مسخشده ایرانی ـ است.»

آسمان لندن زیاده میبارد: دفتر سوم از مجموعه تماشای شهر، مجموعه 11 روایت از شهر لندن است. حاج سیاح در روایتی از این کتاب درباره لندن مینویسد: «بعضی اوقات چنان ابر تیره پدید میگردد که شهر را تاریک مینماید چنانچه در وقت ظهر ابداً نمیتوان بدون چراغ حرکت کرد و رطوبتی از آن ابر نشر میکند که ریش و سبیل تر میشود.»

سنپترزبورگ موزیکانچی دارد: چهارمین جلد از مجموعه تماشای شهر با نگاه ایرانی خود به ترسیم شهر سنپترزبورگ دوره قاجاری است. در بخشی از کتاب میرزا ابوالحسن نوشته است: «در امر لباس، زیاد از سایر امور امساک دارند و همین لباسهای جزئی را ظاهراً همیشه پاک و پاکیزه نگاه میدارند.»

بمبئی رقصالوان است: پنجمین کتاب از این مجموعه روایت قاجاریان از بمبئی هندوستان است. تاریخ هندوستان در این کتاب به جذابترین شکل ممکن روایت شده است. در بخشی از این سفرنامه آمده است: «کوچه های بمبئی در کمال پاکی و تمیزی، همه از روی نقشه راست شده است که از کوچه های فرنگستان ابدا کمی ندارد. باغ های عالی جنابِ خوب و باصفا و تماشاخانه های متعدد خیلی دارد که شب ها مردم دسته دسته به آنجا رفته، حظی و سروری نموده، جوانی از سر می گیرند.»

لیلا شوقی - خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها