بررسی چالش‌های روزنامه‌نگاری در عصر فضای مجازی و بحران کاغذ

روزنامه‌ها دارند می‌دهند جان!

اگر از آدم‌هایی که با هنرهای نمایشی سر و کار دارند بپرسید که بین سینما و تئاتر، کدام را برای دیدن انتخاب می‌کنید؟ احتمالا از خیلی‌هایشان خواهید شنید که تئاتر برایشان چیز دیگری است. در عالم رسانه هم تقریبا همین‌طور است. برای بسیاری از مردم، روزنامه و لمس کاغذش برای خواندن خبرها در دنیای هجوم اینترنت مزه دیگری دارد ولی به‌نظر می‌رسد کم کم روزنامه خواندن هم برای خیلی‌ها دست نیافتنی شود و این رسانه کهن‌سال هم به نوستالژی‌ها بپیوندد.
کد خبر: ۱۱۵۵۳۰۶

دیگر نمی‌توانیم!

طی روزهای گذشته چند روزنامه سراسری با گرایش‌های مختلف سیاسی به تصریح یا کنایه نوشتند که وضعمان دیگر خراب است و با وضعیت فعلی نمی‌توانیم ادامه دهیم. به جز روزنامه همبستگی که چند وقت پیش به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد، روزنامه آفتاب یزد که از لحاظ سیاسی اصلاح‌طلب محسوب می‌شود در متنی صراحتا نوشت که از لحاظ مالی در فشار قرار گرفته و با کمک‌های مردمی می‌تواند سرپا بایستد.

این روزنامه در کادری با قرار دادن شماره حساب مدیرمسئول روزنامه نوشت که «دست یاری خود به سوی شما دراز کرده‌ایم و چشم به مهرتان داریم» تا بتواند شرایط بحرانی فعلی را پشت سر بگذارد. روزنامه اعتدال هم صراحتا بالای صفحه‌اش آگهی فروشش را چاپ کرد و نوشت که در ازای مبلغی این روزنامه واگذار می‌شود. روزنامه هفت صبح که پنج سال با قیمت هزار تومان منتشر می‌شد بالاخره رسما کم آورد و با دو برابر کردن قیمت این روزنامه در استان‌های تهران و البرز (که احتمالا بیشترین فروش این روزنامه نیز در همین دو استان است) به مخاطبانش گفت چاره‌ای جز این انتخاب نداشته است. روزنامه شرق هم در ستونی با عنوان «سخنی با مشترکان شرق»، با اشاره به تلاش مجموعه مدیریتی خود برای پایین نگه‌داشتن قیمت روزنامه و حفظ قیمت فعلی، علی‌رغم فشارهای اقتصادی ناشی از شرایط کلان اقتصادی کشور، افزایش هزینه‌ها در بخش چاپ، زینک و جهش قیمت کاغذ به‌تبع جهش قیمت ارز را یک شرایط پرچالش جدید دانسته و اعلام کرده است: «واحد اشتراک روزنامه شرق یکی از زیرمجموعه‌های پرهزینه ماست که متأسفانه ادامه فعالیت آن در شرایط فعلی ممکن نیست.». روزنامه‌های همشهری و سازندگی هم برای جبران افزایش هزینه‌ها، ناچار شدند صفحات خود را کم کنند. باقی روزنامه‌ها (از جمله خود ما هم!) چندان وضع بهتری ندارند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه می‌دارند.

آمارها چه می‌گویند؟

ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، حسین انتظامی، معاون وقت امور مطبوعاتی وزیر ارشاد گفته بود که سر جمع تیراژ حدود 200 روزنامه محلی و سراسری در کشور نزدیک یک میلیون و دویست هزار نسخه است. انتظامی، چهار سال بعد یعنی در سال 96 گفت که یک سوم این رقم کم شده و تیراژ روزنامه‌های ایران حدود 900 هزار نسخه است و این یعنی خیلی از نشریات قادر به ادامه فعالیت با روال سابق نبوده‌اند و یا تعطیل شده‌اند یا تیراژشان به شدت کاهش پیدا کرده است. اما چرا وضع روزنامه‌ها اینطور شد؟

مردم پول ندارند!

هر چند روزنامه‌نگاری و در کل کار رسانه‌ای، امری فرهنگی است اما این را هم نمی‌توان انکار کرد که بهرحال تابع شرایط بازار است و مانند خیلی مشاغل دیگر اگر مشتری‌هایش یعنی مردم پولی در جیب نداشته باشند فروشی هم در کار نخواهد بود و روزنامه از لحاظ اقتصادی دچار بحران می‌شود. طی سال‌های اخیر هم که همه می‌دانیم وضعمان چطور بوده و طبیعی است که ریزش شدید مشتری روزنامه‌ها را شاهد باشیم.

از طرفی دیگر، آشفته‌بازار کاغذ هم باعث شده که روزنامه‌ها نتوانند برنامه‌ریزی درستی برای کارشان داشته باشند و نوسانات و بالا رفتن روز به روز قیمت‌ها و وعده‌های بی‌سرانجام مسئولین، راه چاره‌ای جز گران‌تر کردن قیمت روزنامه باقی نمی‌گذارد، راهی که بهایش ریزش بیشتر مخاطبین به دلیلی که بالاتر گفتیم است.

این اینترنت لعنتی!

وقتی که رادیو پایش به خانه‌ها باز شد و به دنبالش برادر بزرگترش یعنی تلویزیون آمد، خیلی‌ها کار روزنامه را تمام شده می‌دانستند. روزنامه‌ها رقبایی قدرتمند پیدا کرده بودند که از دیوارها به راحتی عبور و با جادوی صدا و تصویر،‌ مردم را میخکوب می‌کردند اما بهرحال این روزنامه‌ها بودند که توانستند با وجود این غول‌ها، زنده بمانند و با انتشار گزارش‌ها و اخبار جذاب، ارزش افزوده‌ای ایجاد کنند که مخاطبین در رادیو و تلویزیون نمونه آن را پیدا نکنند و همچنان وفادار به روزنامه‌ها بمانند اما چند سالی است که رقیب خیلی سخت‌تری به نام اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به میدان آمده‌اند که کار را برای این «کاغذهای اخبار» حسابی سخت کرده‌اند. تقریبا روزنامه‌ها دیگر خبری ندارند که دست اول باشد،‌ خبرهای مهم به محض رخ دادن در فضای مجازی پخش می‌شود و تا روزنامه‌ها بخواهند به آن بپردازند حداقل 10-12 ساعت گذشته و اصطلاحا خبر سوخته و به درد کار کردن نمی‌خورد. انواع و اقسام گزارش‌های رنگارنگ با چاشنی عکس و فیلم هم رقابت را برای روزنامه‌نگارها خیلی سخت کرده و هر کدام از ما به سختی باید تلاش کنیم تا بتوانیم نظر مخاطب را به خودمان جلب کنیم.

اگر روزنامه‌ها نباشند...

نمی‌گوییم اگر روزنامه‌ها نباشند فاجعه‌ای در زندگی مردم به وجود می‌آید یا نان شبشان قطع می‌شود اما این را می‌توانیم تقریبا با قاطعیت بگوییم که بودن رسانه‌ها با همه خوب و بدی‌هایشان چندین برابر بهتر از نبودن آنهاست. هر رسانه‌ای که تعطیل می‌شود بخشی از جریان آگاهی عمومی و نظارت مردم بر مسئولین از بین می‌رود و فکر نکنیم کسی این را بخواهد!

محمدمهدی درستی

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها