حالا که کندن پوست جام‌جهانی به دُم‌اش رسیده، روابط تاریخی و خاطره‌بازی ما با چهار تیم حاضر در مرحله نیمه‌نهایی، خواندن دارد. این‌که شما بدانید فوتبال ایران در بستر تاریخی 110 ساله‌اش، چه مراوداتی با انگلیس، فرانسه، بلژیک و کرواسی داشته یا چگونه از آنها تاثیر پذیرفته است؟ بگذارید از بریتانیایی‌ها آغاز کنیم.
کد خبر: ۱۱۵۲۶۵۴

از آنها که فوتبال ایران در ابتدای راهاندازیاش به شدت تحتتاثیر «سبک انگلیسی» بود و نهتنها سالهای سال سانتر از جناحین را وارد خردهفرهنگ اصیل خود کرده بود که اولین مربی خارجی فوتبال در ایران نیز مستر «دانگیبل» انگلیسی بود که با حقوق صدلیر در سال به طهران آمد و ما را مستفیض کرد. صدالبته یادتان نرود که باشگاهدارهای اصیلی چون دکتر اکرامی (شاهین) نیز از وابستگان فوتبال انگلیس بودند و جزو لژنشینان آن فوتبال به شمار میرفتند. حالا اگر در پی این هستید که خط و ربط فوتبال ایرانی را با فرانسویها پیدا کنید طبیعی ست که ما از دو نظرگاه مدیون فوتبال پاریسیهاییم. نخست اینکه تئوریسینهای نسل اولمان همچون دال ـ اسدالهی در تیمهای ملی و مکتب پاس بشدت تحت تاثیر «مربیان مولف» فوتبال فرانسه بودند (هلنو هررا، ژوست فونتن و میشل هیدالگو) و دوم اینکه روزنامهنگاری ورزشی ایران ابتدا به شدت تحتتاثیر سبک ژورنالیسم پاریسیها ـ بویژه اکیپ ـ ابراز هویت کرد و در طول تاریخ همیشه از آنها گرتهبرداری کرد. اکنون اگر مراودات تاریخیمان با بلژیک را مدنظر قرار دهیم باید ابتدا به پدر فوتبال ایران اشاره کنیم که به خاطر حضور دیریناش در فوتبال بلژیک و کسب عنوان آقایگلی این کشور با پیراهن استانداردلیژ و گرفتن جایزه از دست پادشاه بلژیک، هنگامی که به ایران بازگشت و هدایت کلنی و تیم ملی اولیه را به عهده گرفت از تزریق سبک بلژیکی به بنمایه تیم ملی فروگذار نکرد. حسین صدقیانی که در بلژیک به مرد «کلهآینهای» (به خاطر طاسی سرش) معروف بود در سالهای 1932 تا 1934 از آسهای فوتبال بلژیک بود و تصویرش بارها در روزنامههای این کشور چاپ شد. اما اگر تاثیرپذیریمان از فوتبال کرواسی را مدنظر قرار دهیم در این بخش نیز استفاده از حماسهسرای بزرگ فوتبال جهان مستر بلاژویچ و همینطور شاگرد درونگرایش پروفسور برانکو، قابلکتمان نیست و میتوان گفت که بافت تیمملی و پرسپولیس در سالهایی از این دو دهه، از زیر شنل کرواتها بیرون آمده و قوام یافته است. حالا با این علایق، دوست داری کدام کشور قهرمان جامجهانی شود؟

نمیدانم آن دکمه سردستهای طلایی که آقای سر استنلیراس رئیس انگلیسی فیفا در بازدیدش از تهران به دکتر اکرامی بنیانگذار باشگاه شاهین داد اکنون در کدام موزه نگهداری میشود. ما که از این عرضهها نداریم موزه فوتبال داشته باشیم. بالاخره فوتبال نوین ایران خود را همهرقم مدیون دکتر اکرامی میداند که در همان سالهای اولیه راهاندازی فوتبال در ایران به لندن رفت تا با گرتهبرداری از اصول کلاسیک بریتانیاییها برای باشگاهداری نوین ایران نسخه بپیچد و الحق نیز او اصیلترین و محبوبترین باشگاهدار تاریخ فوتبال ایران بود. استنلی راس که آن روزها در پست ریاست فوتبال انگلیس کار میکرد کارت ویزیتش را به عباسآقا داد تا با آن بتواند به تمامی میدانها و رختکنیها و استادیومها و باشگاههای معتبر راهی داشته باشد. هم بتواند در هافتایمها به رختکن تیمهای بزرگ انگلیس ـ از جمله آرسنال و چلسی ـ سرک بکشد و نحوه کوچینگ مربیان معروف این تیمها را یادداشت کند و هم در جلسات رسمی و غیررسمی فدراسیون انگلیس راه بیابد. البته با همین سفارش مکتوب مستر راس بود که اکرامی عضو افتخاری تیم «میدل اسکس» شد و به عضویت رسمی مربیان فوتبال لندن درآمد. پشت بند این قضایا بود که عباس آقا به عنوان مدرس و سخنگوی داوران خاوردور نیز برگزیده شد و چندین سال متوالی برای انجام کارهای مدیریتی و هماهنگی، به کشورهای خاوردور سفر و داوران آسیایی را هدایت کرد. روابط صمیمانه اکرامی و استنلی فقط به خاطر آن قالیچه 120 در 85 سانتیمتر با نقوش اسلیمی نبود که نماد «سهشیر» بهعنوان علامت فدراسیون فوتبال انگلیس و به دست یک زندانی ایرانی طی مدت دو سال بافته شده بود تا در مراسم بزرگداشت صدسالگی فوتبال انگلیس به عنوان چشمروشنی به «سِر استنلیراس» اهدا شود (توجه به این نکته داشته باشید که آن قالیچه خوشبافت یادگاری، از منزل استنلی سردرنیاورد بلکه در موزه فوتبال انگلیس به نمایش گذاشته شد!) رابطه جدی این دو مرد از زمانی آغاز شد که استنلی در وجود هیبت اکرامی، چهره یک مرد شیفته خدمتگزاری را دید که میخواهد سنگبنای فوتبال توسعهیافته یک کشور شرقی را به تنهایی بر دوش کشد و از فضیلت فوتبال برای رستگاری جوانان جامعهاش استفاده کند. او میدانست که دکتر در منصب یک باشگاهدار ریاضتکش ایرانی، چه انسان شریف، خلاق و اخلاقباوری ست. این همان مردی بود که چهل سال قبل از ابداع «فیرپلی» در فیفا، خود مبدع نوعی اخلاقگرایی داخلمیدانی بود و به ستارههایش دستور داده بود که توپ حتی وقتی که به نفع حریف به اوت رفت باید آن را از روی زمین برداشته و مودبانه تقدیم یار مقابل کنید. رفاقت عباس آقا با «سِر استنلی راس» چیزی بیش از پنجاه سال ادامه یافت و با مرگ دوطرف به اتمام رسید.

اکنون کدامیک از تیمهای قهرمان جامجهانی میتوانند جامشان را به افتخار این سه مرد بزرگ فوتبال ایران ـ اکرامی، صدقیانی و اسدالهی ـ بالا ببرند؟ اگر فرانسه قهرمان شد بگذارید آن را به روح آقای مهدی اسدالهی مربی مولف و یکی از بنیانگذاران مکتب پاس تقدیم کنیم. اگر انگلیس به قهرمانی جامجهانی رسید باید اندکی از شادیها به روح آقای دکتر اکرامی حواله شود. اگر بلژیک قهرمان شد این نیز هدیهای به روان حسین صدقیانی است و صدالبته اگر کرواسی بر صدرجام نشست، آن را خودتان میتوانید بین دوستداران بلاژ و برانکو در ایران، تخس کنید.

ابراهیم افشار

ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها