زیارت یک ساعته ما با نماز جماعت مغرب تمام شد. بعد از نماز اعلام کردند در مصلا سفره افطار پهن شده و مهمان‌ها برای صرف افطار می‌توانند به مصلای حرم حضرت رقیه(س) مراجعه کنند. از ورودی حرم که خارج شدیم کمتر از ۵۰ قدم به در دیگری رسیدیم که ورودی مصلای حرم بود و در آن سفره‌های یکبار مصرف پهن کرده بودند.
کد خبر: ۱۱۵۲۰۰۶

قرارمان نیمساعت بعد از افطار جلوی در خروجی حرم بود. بیشتر خادمها فارسی صحبت میکردند؛ بعد از کمی کنجکاوی مشخص شد که عموما از افغانستانیها هستند و بعد از شروع جنگ در حرم مستقر شدهاند. با اینکه آتش جنگ تقریبا هیچوقت به این قسمت از شهر دمشق نرسید اما اینها در حرم بودند و تدابیر امنیتی این حرم هم با دقت رعایت میشد. یکی از نکاتی که در این دو سه روز حضور در دمشق توجهم به آن جلب شد وجود رانندههای خانم بود. تصورم این بود که در شهر جنگزده از این موارد نایاب نمیبینم. علی(رانندهمان) میگفت: اینجا تعداد رانندههای خانم خیلی نیست. اما عموما خانمهایی که دارای جایگاه اجتماعی هستند رانندگی میکنند. مثلا آنهایی که استاد دانشگاه، وکیل یا حتی دکتر هستند. این یعنی جایگاه اجتماعی و مشغله باعث شده که خانمهای سوری مثل دیگر خانمها در دیگر شهرهای دنیا بهصورت طبیعی وارد این حوزه شوند و جنگ مانع از این حضور و فعالیت نشود. قرارمان بر این است که فردا راهی حلب شویم. حلب شهری در نیمه شمالی و غربی کشور سوریه است. فاصله حلب تا کشور ترکیه چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر است. فاصله دمشق تا حلب حدود ۳۱۰ کیلومتر است و در حالت عادی(غیر از زمان جنگ) اگر از اتوبان اصلی مسیر حلب به دمشق را میرفتیم، این مسیر حدود سه ساعت زمان لازم داشت. اما به دلیل حضور افراد مسلح در مسیر باید راه را تغییر میدادیم. یعنی بعد از این که مقداری به سمت شمال و استان حُمص رفتیم، به سمت شرق و دوباره به شمال و دوباره به غرب میرفتیم. این یعنی مسیری را که میتوانستیم در سه ساعت طی کنیم؛ باید در حدود ۵ تا ۶ ساعت طی میکردیم و یک دور شمسی و قمری را برای مقصد میپیمودیم.

سیدمجتبی مومنی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها