شاهنامه و منطق‌الطیر خوانده، مینیاتور ایرانی را بعد از کلی پژوهش و کار شناخته و وارد رمانش «نام من سرخ» کرده است. رستم و سهراب خیلی تحت تاثیرش قرار داده و در نوشتن «زنی با موهای قرمز» از آن استفاده‌ای پست مدرن کرده است، «برف» را که می‌نوشته از دکتر علی شریعتی می‌خوانده است. اینها همه نشان می‌دهد آثاری که شاید نویسندگان ایرانی کمتر به سراغش بروند و در رمان‌های غربی دنبالش بگردند، ابزار کار اورهان پاموک بوده‌اند. او ایران و فرهنگش را خوب می‌شناسد و از آن بهترین بهره را برده است.
کد خبر: ۱۱۴۰۵۰۶

شاید برای شما هم جذاب باشد که پاموک چگونه مینویسد و چه میخواند؟ دانستن پاسخ این سوالات درباره هر نویسندهای جذاب است، تا جایی که کتابهایی هم با این مضمون منتشر شده اند و هر چند اطلاعات خاصی برای مخاطب ندارند، اما در بازار کتاب مورد توجه قرار گرفتهاند. اورهان پاموک، نویسنده ترک دریافتکننده جایزه نوبل ادبیات که امروز در نمایشگاه کتاب به دیدار مخاطبان میرود، صبح روز گذشته در مجموعه فرهنگی کاخ نیاوران مقابل خبرنگاران و اهل رسانه نشست و به پرسشهای آنها پاسخ داد.

تا کنون کتابهای این نویسنده به 63 زبان در جهان منتشر شده است. البته او پیش از دریافت نوبل هم در جهان شناخته شده بود و در 46 کشور مردم ترجمه آثارش را خوانده بودند. این بار دوم است که پاموک به ایران میآید و میتوان تقریبا مطمئن بود بعد از این سفر و بازدید دوبارهاش از شیراز و اصفهان، اثر دیگری خلق کند که بتواند ایران را در آن پیدا کرد. او قبلا هم همین کار را کرده است و آن طور که خودش در نشست خبری بیان کرده، بسیاری از دوستانش نام من سرخ، یکی از بهترین رمانهای او را بیشتر ایرانی میدانند تا ترک، چون در روند کلی داستان میتوان اطلاعات فراوانی درباره مینیاتور ایرانی به دست آورد.

نکته جالب دیگر این است که پاموک اعلام کرد رمان دیگرش با نام «کتاب سیاه» را با تاثیر از منطقالطیر عطار و در قالب رمان پستمدرن نوشته است. او همچنین گفت، برای نوشتن نام من سرخ، آثار کلاسیک و سنتی زیادی از جمله شاهنامه از جمله داستان رستم و سهراب را با دقت خوانده است؛ داستانی که حالا میتوان حاصل مواجهه پاموک با او را در زنی با موهای قرمز، آخرین کتاب منتشر شدهاش در ایران خواند.

«ترکها ادبیات امروز ایران را نمیشناسند.» این را پاموک میگوید و بیان میکند ترکیه رو به غرب و پشت به شرق ایستاده است. از این رو شناخت ترکها از ادبیات ایران بیشتر محدود به «بوف کور» صادق هدایت است. اما با این حال، این که یک نویسنده موفق دیدگاه روشنفکران مهم کشور همسایهاش را نادیده نمیگیرد و سرسری از کنارش رد نمیشود، نکته مهمی است برای ما تا نگاهی به کشورهای همسایه داشته باشیم و داستانها، نوشتهها و عقاید روشنفکران آنها را از نظر بگذرانیم تا حواسمان باشد دنیا فقط غرب نیست و باید اول همسایههایمان را دقیق و خوب بشناسیم. پاموک برخی نویسندههای روشنفکر ایرانی را که مخاطب خاص دارند، میشناسد و از آنها تاثیر گرفته است. او گفت: دکتر شایگان را با دیدگاه مدرنی که دارد، سیدحسین نصر را که دیدگاهی محافظهکارانه دارد و همچنین دکتر شریعتی را با دیدگاه انقلابیاش میشناسم و زمانی که رمان برف را مینوشتم، از او میخواندم. اینها تاثیرات خود را روی مخاطب ترکیه میگذارد.

عضو هیات داوران نوبل نیستم!

دیگر نکته جالب این نشست، حرفهای پاموک درباره جایزه نوبل بود. او گفت: من هم مانند همه نویسندهها امید داشتم جایزه نوبل بگیرم، اما فکر نمیکردم این جایزه در 54 سالگی به من تعلق بگیرد. فکر میکردم آن را در 75 سالگی و وقتی سیگار را ترک کردهام دریافت کنم و بعد از آن که خبر گرفتن جایزه به من رسید، یک سیگار روشن کنم. این نویسنده ادامه داد: بعد از نوبل، کار نوشتن برای من سخت نشد و وقتی خبر جایزه را به من دادند در حال نوشتن کتاب «موزه معصومیت» بودم. بعد از دریافت این جایزه به 50 کشور سفر کردم و همه دوست دارند من درباره جایزه نوبل منفی بگویم، اما باید اعلام کنم نوبل برای سلامتم خوب است و توصیه میکنم شما هم آن را بگیرید!

او درباره سیاسی بودن جایزه نوبل هم توضیح داد: اگر نویسنده ایرانی هم جایزه نوبل را بگیرد میگویند سیاسی است. اخیرا رسواییهایی درباره جایزه نوبل پیش آمده که نمیخواهم به آنها بپردازم، اما در هر صورت اگر جایزه بدهند میگویند سیاسی است و اگر هم آن را ندهند، باز هم میگویند سیاسی است. قبل از آنکه من جایزه نوبل را بگیرم به چین رفتم و با مو یان دوست شدم.زمانی که او نیز این جایزه را گرفت گفتند او هم سیاسی شده است و از دولت و حاکمیت انتقاد نمیکند. من نیز چون در ترکیه حاکمیت را نقد میکنم به دردسر افتادم، اما او به دلیل نقد نکردن به دردسر افتاد.

پاموک در پاسخ به اینکه در رسانهها و جامعه روشنفکری ایران درباره اینکه چرا تاکنون جایزه نوبل ادبیات به نویسندههای ایرانی تعلق نگرفته است، بحث میشود و نظر شما که موفق به دریافت این جایزه شدهاید، چیست توضیح داد: در سفرهایی که به کشورهای دیگر داشتم از جمله هلند و کره این پرسش را مطرح کردند؛ انگار من عضو هیات داوران نوبل هستم!

پاموک همچنین در بخشهایی از نشست، گلایهای درباره انتشار کتابهایش در ایران بیان کرد و گفت: زمانی که کتابهایم در ایران و به فارسی ترجمه یا چاپ میشود شادی مضاعفی به من دست میدهد اما نارضایتی هم دارم. دوست دارم با توجه به معاهده برن و کپیرایت، کتابهایم به شکل منظم با اجازه خودم و دقیق، در یک مجموعه و از طرف یک انتشارات شاید توسط فردی مثل آقای فصیحی منتشر شود.

پاموک در ادامه تاکید کرد: باز هم تکرار میکنم آرزویم این است که کتابهایم با ویرایش خوب و توسط یک انتشارات چاپ شود.

زینب مرتضاییفرد

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها