بازنمایی کتاب در برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی

کتاب‌بازی در جعبه جادو

تلویزیون با توجه به فراگیر بودنش همیشه می‌تواند اثرگذار و جریان‌ساز باشد بخصوص در حوزه‌های فرهنگی. در این بین مجموعه‌های تلویزیونی هم می‌توانند نقش مهمی در این حیطه ایفا کنند؛ چرا که میلیون‌ها مخاطب بالقوه دارند. این در حالی است که در حوزه کتاب مطالعه در کشور رو به کاهش گذاشته است.
کد خبر: ۱۱۳۸۷۰۷

حال نگاهی به چند مجموعه تلویزیونی در این رابطه میاندازیم که عمیقتر به این مقوله پرداختهاند.

قصههای مجید

هوشنگ مرادیکرمانی در رمان جذاب و خواندنی قصههای مجید،قهرمانی را خلق کرده که علاقه خاصی به شعر و شاعری دارد و در عین حال بسیار شیفته مطالعه است. به همین خاطر با وجود تنگدستی به کرایه کتابهای مورد علاقهاش میپردازد و توجه چندانی به تکالیف درسیاش ندارد. کیومرث پوراحمد هم که در ساخت سریال قصههای مجید کاملا به متن کتاب و خصوصیات اخلاقی قهرمان آن وفادار مانده است،در یکی از قسمتهای این مجموعه مجید را در حالی سر کلاس انشا قرار میدهد که خبری از معلم آن نیست و ناظم بداخلاق مدرسه به جای او نشسته است! موضوع انتخابی مجید شغل مرده شوری است که با واکنش شدید ناظم مواجه شده و پای بیبی را به مدرسه باز میکند. ناظم تمام این مشکلات را زیر سر صادق هدایت میداند که در داستانهایش از این قبیل تلخیها داشته و بیبی را به جلوگیری از خواندن کتابهای او توسط مجید تحریک میکند. فصل دعوا و مرافعه بیبی و کتابفروش بخت برگشته بازار، درخشانترین فصل این اپیزود است که به کمدی ابسورد نزدیک میشود.

بیبی کتابفروش را با صادق هدایت اشتباه میگیرد و او را عامل بازیگوشی و درس نخواندن نوهاش تصور میکند! در فیلم سینمایی «نان و شعر» که در کنار «صبح روز بعد» دو فیلم سینمایی گرفته شده از دل سریال به حساب میآید، با مجید چند سال بزرگ تر شدهای مواجهیم که شعرهایش را همچنان برای مجلات مختلف میفرستد و در کنار آن برای امرارمعاش با دوچرخهاش نان سنگک پخش میکند. او به شکلی کاملا اتفاقی چند صفحه از رمان بینوایان اثر ویکتور هوگو را میخواند و برای خواندن ادامهاش سراغ کتابخانه شهر میرود. او که عضو کتابخانه نیست برای به خانه بردن رمان مورد علاقهاش دست به یک تقلب زده و کتابی شبیه آن را از کتابخانه منزل شوهرخواهرش برداشته و به کتابخانه میدهد. غافل از اینکه چک 635 هزار تومانی شوهرخواهرش لای کتاب قرار دارد. نان و شعر از یک سوم ابتدایی به بعد،داستان کتاب و چک داخل آن است که ماجراهای مختلفی را به وجود میآورد و مجید را وارد چالشی سهمگین میکند که در آخر ختم به خیر میشود. این فیلم برخلاف اپیزودهای تلویزیونی قصههای مجید،سروشکل تلختری دارد و مخاطب را تحتتاثیر قرار میدهد. پوراحمد در نان و شعر از کتاب به عنوان یک عنصر دراماتیک و عامل پیش برنده داستان بهره میگیرد؛ بیآن که در این مسیر به ورطه اغراق بیفتد. در عین حال نباید از بازیهای درخشان مجید باقربیگی در نقش مجید و زندهیاد پرویندخت یزدانیان در نقش بیبی بسادگی عبور کرد که وجوه واقعگرایانه کار را با بازیهای درخشانشان پررنگتر کردهاند.

فکر پلید

در سالهای پایانی دهه 60 تا اواخر دهه 70، محسن شامحمدی از پرکارترین و موفقترین کارگردانهای تلویزیون به حساب میآید. او در فکر پلید سراغ داستانی پرفراز و فرود میرود و آن را در سهبازه زمانی روایت میکند. قصه مرد چاپخانهداری به نام عبدا... که برادری سربه هوا به نام کمال دارد و از پسری یتیم (یوسف) که خانوادهاش را در یک زلزله از دست داده نیز نگهداری میکند. این در حالی است که سهراب پسر نوجوان عبدا... دلخوشی از یوسف ندارد و به او حسادت میکند. در دوره دوم کار، سهراب جوان بهواسطه دشمنی و کینه قدیمی سهراب از خانه عبدا... رفته و زندگی محقری را به تنهایی آغاز میکند در حالی که به خواهر سهراب علاقه دارد. در دوره سوم، یوسف با خواهر سهراب ازدواج کرده و در حال نگارش فصل آخر کتاب زندگی خود به نام فکر پلید است که سهراب و همسرش پس از سالها وارد ایران شده و در خانه آنها ساکن میشوند. شامحمدی در فکر پلید قصهای پرفراز و فرود را با ریتمی نسبتا کند به تصویر می‌‌کشد و سرنوشت شخصیتهای اصلیاش را در سالهای متوالی دنبال میکند. بخشهای مهمی از کار هم در یک چاپخانه قدیمی با دستگاههای چاپ مستعمل میگذرد که میتواند برای مخاطبان نسلجدید علاقهمند به این مقوله، جذابیت زیادی داشته باشد. در عین حال بخش مهمی از شخصیت سهراب تحت تاثیر علاقه او به مطالعه قرار دارد که در نهایت او را از کارگری چاپخانه به نوشتن رمان میرساند. بازیهای خوب محمدرضا شهبانینوری و دانیال حکیمی در نقش یوسف نوجوان و جوان از نقاط قوت کار به حساب میآید که کاملا یکدست جلوه میکند.

کتابفروشی هدهد

مرضیه برومند که مجموعههای تلویزیونی درخشانی را در کارنامه دارد در کتابفروشی هدهد به شکل مستقیم سراغ موضوع کتاب و کتابخوانی میرود و آن را دستمایه کارش قرار میدهد. کیوان کتابچی، فوقلیسانس ارتباطات، پس از مرگ پدرش تصمیم به ادامه شغل پدری یعنی کتابفروشی میگیرد اما به واسطه نیاز مالی خواهر مجبور به فروش مغازه پدری میشود. کیوان پس از آشنایی با رانندهای میانسال که اتوبوسی قدیمی دارد، به فکر راهاندازی یک کتابفروشی سیار میافتد و در این راه از سوی عمه و خواهرزادهاش (پوپک)حمایت میشود. کتابفروشی هدهد مانند دیگر آثار برومند لحنی شاد و سرحال دارد که از ایده مرکزی جذابی بهره میگیرد و بخوبی مخاطبان را با خود همراه میسازد. شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن مانند کمبود وقت، شغلهای سیار بسیاری راه انداخته که مخاطبان تا حدود زیادی با آنها آشنایی دارند و به همین خاطر هم قضیه کتابفروشی سیار این مجموعه را میپذیرد. برومند با گردش اتوبوس در شهر، طیفهای متنوع مردم جامعه را در قالب شخصیتهای نمایشی برابر دوربین خود قرار میدهد و پیام خود را به شکلی ظریف به آنها منتقل میکند که در این میان قشر نوجوان و جوان سهم ویژهای را بهخود اختصاص دادهاند. بازی دلنشین امیرحسین صدیق و محمود بصیری به ترتیب در نقشهای کیوان کتابچی و راننده اتوبوس از نقاط قوت کار پس از کارگردانی آن به حساب میآیند که بخوبی به شخصیتها جان بخشیده و آنان را هرچه بیشتر به نمونههای واقعیشان نزدیک کرده است. البته ضعفهایی هم در فیلمنامه و بویژه در گسترش داستان به چشم میخورد که لطمههایی را به کلیت کار وارد کرده و کتابفروشی هدهد را به یکی از آثار متوسط کارنامه کاری برومند تبدیل کرده است.

در چشم باد

در این سریال تاریخی که تاریخ 60ساله ایران از 1299 تا1359 را روایت می‌کند، یکی از شخصیت‌های اصلی کار(میرزا حسن ایرانی)،مرد اهل قلم آزادیخواهی است که در نهضت جنگل حضور داشته و پس از شهادت میرزا کوچک خان به تهران مهاجرت کرده و چاپخانه‌ای راه می‌اندازد.

مسعود جعفری جوزانی در خلق این شخصیت چشم به بسیاری از آزادیخواهان ایران در سال‌های اختناق پهلوی داشته که در این مسیر قلم زده و از این بابت هم لطمات زیادی دیده‌اند. مهم‌ترین سکانس در چشم باد با محوریت حسن ایرانی، جایی است که در جاده‌ای سرد و یخ زده پس از زایمان همسرش، بندناف کوچک‌ترین فرزند پسر خود را با چاقوی تراشیدن قلم نی می‌برد. همان پسری که در آخر و در راه خدمت به کشورش هنگام هجوم قوای متفقین به ایران به شهادت می‌رسد.

کسری همایونی افشار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها