تفاوت نظام جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی در رفتارها و رویکردها

انقلابی از مردم، برای مردم

بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان مقایسه میان عملکردها و رویکردهای نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی از جمله مباحث مهمی است که از سوی کارشناسان و صاحبنظران مسائل سیاسی و اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۱۱۲۱۴۵۱

گرچه طرح چنین سوالات مقایسه‌ای امری معمول در حوزه علوم انسانی و اجتماعی است، اما با این وصف بخشی از جریان‌های معاند و مخالف جمهوری اسلامی عمدتا در سالگرد پیروزی انقلاب در فضاهای رسانه‌ای و مجازی و ساخت مستندهایی با بهره‌گیری از اسناد و تصاویر آرشیوی به بزرگنمایی مشکلات و معضلات موجود در جامعه امروز ایران می‌پردازند و با بهره‌گیری از همان شیوه‌های تبلیغاتی، قصد القای این موضوع را دارند که شرایط ایران در دوران حاکمیت پهلوی اول و دوم در شرایط بهتری به لحاظ سیاسی، اجتماعی،‌ فرهنگی و اقتصادی قرار داشت و اگر وقوع انقلاب اسلامی ایران،‌ طومار حیات حاکمیت پهلوی را در هم نمی‌پیچید، کشورمان در فاصله‌ای کوتاه در مسیر پیشرفت و تعالی اقتصادی قرار می‌گرفت. واقعیت آن است که در ارائه چنین تصاویر بزک شده‌ای از رژیم پهلوی اساسا برای نشان دادن فقر و فلاکت مردم فرودست جامعه،‌ نابودی کشاورزی و زراعت، فساد در حوزه‌های اقتصادی، نقش‌آفرینی خانواده‌های هزار فامیل در حوزه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی،‌ برقراری شرایط امنیتی و پلیسی بر فضای اجتماعی جامعه، حاکمیت استبداد فردی و مطلقه،‌ برگزاری انتخابات فرمایشی،‌ بی خاصیب بودن مجلس و قوه مقننه در سرنوشت اجتماعی مردم و... جایی وجود ندارد و ارائه‌دهندگان چنین تصاویری اساسا تمام هم و غم خود را نشان دادن برداشتی کاملا یک‌طرفه و بدون قضاوت و داوری از دوران رژیم پهلوی قرار داده‌اند. اما دقت و ارزیابی دقیق رویدادها و تحولات سیاسی نشان‌دهنده تفاوت و مزیتی آشکار میان نظام جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی است.

مشروعیت،‌ مقبولیت

شاید یکی از مهم‌ترین مزیت‌های نظام اسلامی در مقایسه با نظام شاهنشاهی در نوع حکومت است. مبنای نظام اسلامی بر پایه مردمسالاری دینی است. حتی انتخاب این شیوه حکومت نیز از سوی مردم با برگزاری یک رفراندوم عمومی و سراسری به رای گذاشته شد و جامعه ایرانی آن روز با رای بیش از 98 درصد نظام جمهوری اسلامی را برای آینده سیاسی خود برگزید. طبیعتا چنین نظامی هم از مشروعیت و هم از مقبولیت برخوردار است و مبنای انتخاب افراد در چنین نظامی رای مردم است. برگزاری ده‌ها دوره انتخابات ریاست جمهوری،‌ مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شوراهای شهر و روستا حاکی از انتخاباتی بودن این نظام دارد و مردم همیشه با رای و نظر خود، افراد مورد نظر را وارد عرصه‌های اجرایی و تقنینی کشور می‌کنند. این رویه اساسا با نظام شاهنشاهی که فردی صرفا استفاده از زور را برای دستیابی به اهداف سیاسی و حکومتی خود مشروع می‌دانست و تنها معیار او به عنوان حاکم بر سرنوشت کشور و ملت مبنای خونی و وراثت بود، قابل مقایسه نیست. نکته جالب توجه این است که حتی اگر مبنای ارزیابی حکومت پهلوی،‌ قانون اساسی مشروطیت باشد و شاه برابر با سوگندی که خورده بود باید از قانون اساسی مشروطیت تبعیت می‌کرد، اما بتدریج و بویژه بعد از کودتای 28 مرداد 32 و بعد از سرنگونی دولت مصدق، روند دیکتاتوری را در کشور پیمود.

مدرنیزاسیون، به نام ملت به کام بیگانه

پیوند رژیم شاه با غرب در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، ‌اقتصادی و فرهنگی صرفا زمینه استیلای قدرت‌های بزرگ در ایران را فراهم می‌کرد. ادعای رژیم شاهنشاهی، اجرایی کردن مدرنیزاسیون بود و در فضای رسانه‌ای آن روز کشور این مساله را القا می‌کردند که عامل اصلی عقب‌ماندگی در حوزه‌های مختلف کشور وابستگی به سنت‌هاست، اما در مجموع و از آنجا که این برنامه براساس اهداف و طرح‌های دیکته شده غربی بود، زمینه برخی از تلخ‌کامی‌ها را برای ملت ایران به ارمغان آورد. کشور ایران در دوره پهلوی به خاطر نداشتن یک برنامه مشخص اقتصادی به سمت تک محصولی شدن، نابودی کشاورزی و وابستگی به صادارت نفتی پیش رفت. آمار استفاده از صنایع مصرفی افزایش پیدا کرد، اما با توجه به کم تحرکی در عرصه اقتصادی و بی‌توجهی به تولیدات ملی ضمن افزایش سطح وابستگی در حوزه صنعت، سطح بیکاری هم به موازات آن گسترش پیدا کرد. درآمد سرانه ملی پایین آمد و بهداشت همگانی در وضعیت نابسامانی قرار داشت، اما از سوی دیگر اجرای سیاست ریخت و پاش و ولخرجی های سرسام‌آور شاهانه در امور مبتذل، بسیاری از منابع کشور را هدر داد. در آن دوره فرهنگ شهرنشینی بدون توجه به ابعاد آن تبلیغ می‌شد و همین مساله زمینه را برای هجوم بی‌رویه روستاییان به شهرها فراهم آورد. بسیاری از روستاها رو به ویرانی رفت و روستاییانی که به امید کار بهتر و درآمد بیشتر و برخورداری از مواهب شهرنشینی به شهرهای بزرگ روی آورده بودند، نتوانستند از موقعیت‌های مناسبی در مناطق شهری بهره ببرند و از این رو به حاشیه نشینی روی آوردند و این مساله باعث شد پدیده مهاجرت به یکی از معضلات حل نشدنی برای نظام پهلوی درآید.

این رژیم برای اداره کشور قرارداد حضور بیش از 50 هزار مستشار و کارشناس خارجی را در بخش‌های مختلف نظامی، نفت، مهندسی، سدسازی، راه‌سازی، مخابرات، خودروسازی، پزشکی، برنامه و بودجه و... امضا کرد در حالی که متخصصان ایرانی اجازه ظهور و بروز و نشان دادن مهارت و خلاقیت خود را نداشتند. به عنوان مثال، مهندسان ایرانی در نیروی هوایی اجازه حضور در محل‌های تعمیر و نگهداری هواپیماهای اف‌ـ14 را نداشتند و تمام مراحل تعمیر و آماده‌سازی با رقم‌های هنگفت توسط مستشاران آمریکایی انجام می‌شد. همچنین در بخش‌های پدافندی و راداری تمام کارها توسط نیروهای آمریکایی انجام می‌شد و حتی سران پهلوی هم از جزئیات کار مستشاران نظامی بی‌خبر بودند.

مشکل اصلی رژیم پهلوی، عدم استقبال بود

فواد ایزدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه درباره وجوه تمایز و اشتراک نظام جمهوری اسلامی ایران با رژیم پهلوی در عرصه سیاست خارجی گفت: از برخی جوانب میان این دو سیستم حکومتی اشتراکاتی وجود دارد. اشتراک اول بحث منطقه است. هر دو حاکمیت در منطقه رقبا و دشمنانی داشته و دارند و با توجه به جغرافیایی که ایران در آن واقع شده، هر کسی که در ایران حکومت کند به نفوذ منطقه‌ای نیاز دارد و نباید اجازه داد در محیط پیرامونی دولت‌هایی شکل بگیرند که در نهایت به ایران حمله کنند.

وی با بیان این‌که شاه هم اهمیت بحث نفوذ منطقه‌ای را درک کرده بود، تصریح کرد: در منابع متعددی آمده است که حکومت شاه علاقه‌مند بود دوستانی را در کشورهای منطقه به همکاری بخواند و حرکت و جنبش‌هایی را برای ارتباط شناسایی کند. آنچه ما در ذیل جمهوری اسلامی از آن به‌عنوان دیپلماسی نهضتی یاد می‌کنیم از سوی شاه نیز مورد توجه قرار گرفته بود. از این جهت هم با گروه‌های شیعه لبنان مرتبط بود و هم با گروه‌های دیگر کشورهای همسایه.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه در عین حال مشکل اصلی رژیم پهلوی را مستقل نبودن در برابر قدرت‌های خارجی دانست و ابراز کرد: حکومت شاه تحت فشار و هدایت آمریکا بود و در بسیاری از مواقع با این‌که درک می‌کرد نیاز دارد نفوذ منطقه‌ای داشته باشد اما دولت‌های انگلیس و آمریکا چندان به وی اجازه مانور و حرکت نمی‌دادند. شاه حرکتی را در عمان پیگیری کرده بود اما این اقدام هم با دستور آمریکا صورت گرفت. نتیجه استقلال نداشتن و قابلیت نداشتن ایران برای حفظ منافع خود این شد که در عراق حکومت بعثی روی کار آمد و شاه در عمل نتوانست آن نفوذ مورد نظر را در عراق داشته باشد و به همین دلیل در اولین فرصتی که صدام به‌دست آورد به ایران حمله کرد.

وی در تمایز میان حکومت پهلوی و نظام جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی، گفت: ایران در عرصه سیاست خارجی در شرایط فعلی استقلال دارد و گوش به فرمان آمریکا نیست، از این‌رو می‌تواند منافع ملی خود را در عرصه منطقه پیگیری کند و با توجه به نفوذی که در عراق دارد، نگران آن نیست که مثل رژیم بعثی در این کشور شکل بگیرد. همچنین این نفوذ باعث شده مرزهای غربی کشور امن شود و در چنین شرایطی که روابط مناسب است در عرصه‌های تجاری و اقتصادی نیز می‌تواند به نفع کشور ما باشد.

ایزدی درباره هزینه‌های نفوذ در منطقه گفت: نفوذ هزینه دارد و شهدای حرم هزینه‌هایی است که ایران در منطقه پرداخت می‌کند اما این هزینه‌ها در برابر هزینه‌های جنگ تحمیلی که ناشی از موفق نبودن سیاست‌های شاه در منطقه بود، قابل مقایسه نیست.

مقامات دوره پهلوی از سوی غرب تعیین می‌شدند

محمدحسن قدیری‌ابیانه، استراتژیست و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با جام‌جم یکی از تفاوت‌های اساسی این دو نظام سیاسی را در تصمیم‌گیری‌های سیاسی دانست و گفت: در رژیم پهلوی سفارتخانه‌های انگلیس و آمریکا برای ایران تصمیم می‌گرفتند و در این تصمیم‌گیری منافع خود را لحاظ می‌کردند و منافع ملت ایران به فراموشی سپرده می‌شد. در نظام جمهوری اسلامی، ملت و مسئولان ایران تصمیم می‌گیرند و این دستاورد بزرگی است. در شرایط کنونی سفارتخانه‌های هیچ کشور خارجی برای ما تصمیم نمی‌گیرد. نکته قابل تامل این که حتی در شرایط کنونی قدرت‌های اروپایی هم نمی‌توانند مثل ما مستقل در عرصه‌های بین‌المللی رفتار کنند. این مساله حتی شامل ژاپن هم می‌شود که در عرصه اقتصادی بسیار پیشتاز است.

وی افزود: مسئولان رژیم پهلوی از سوی مقامات انگلیس و آمریکا انتخاب می‌شدند. روی کار آمدن رضاخان و محمدرضا پهلوی هم حتی با نظر قدرت‌های بزرگ صورت گرفت. بنابراین آنها هر وقت در این
دو راهی قرار می‌گرفتند که بین منافع ایران و منافع انگلیس، یکی را انتخاب کنند حتما منافع انگلیس را بر می‌گزیدند و مطیع کامل غرب بودند و غرب درباره آمدن و رفتنشان تصمیم می‌گرفت.

این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به این‌که ما در دوره پهلوی بخش‌هایی از سرزمین خود را از دست دادیم، تصریح کرد: این در حالی است که با وجود هشت سال دفاع مقدس و حمایت همه قدرت‌های بزرگ به نفع صدام، ما یک وجب از خاک کشورمان را از دست ندادیم و از یک قدرت منطقه‌ای به یک قدرت تاثیرگذار جهانی تبدیل شدیم.

40 سال تحریم و فشار نتوانسته انقلاب اسلامی را از پای بیندازد و دوست و دشمن اعتراف می‌کنند که نفوذ ایران به فراتر از مرزها رسیده است. وی تفاوت انتخاب جانشین یا جایگزینی مسئولان بعدی را از دیگر تفاوت‌های میان نظام جمهوری اسلامی و رژیم شاهنشاهی دانست و گفت: در نظام شاهنشاهی اصل حکومت و جانشینی بر مبنای وراثت بود و برگزاری انتخابات هم فرمایشی انجام می‌شد، اما در جمهوری اسلامی مردم با حضور در انتخابات، مسئولان خود را به صورت مستقیم و غیر مستقیم انتخاب می‌کنند. ما بیشترین انتخابات را به نسبت همه کشورها در طول چهار دهه گذشته برگزار کردیم.

قدیری ادامه داد: عناصر رژیم پهلوی مثل اشرف پهلوی،‌ فرح پهلوی و امیرعباس هویدا، جزو فاسدترین افراد بودند. در حالی که اخلاقی‌ترین مدیران در جهان، مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. هر چند ما شکایات و نارضایتی‌هایی از برخی مسئولان داریم و در مواردی آنها را صالح برای گرفتن مسئولیت در این نظام نمی‌دانیم اما حتی فاصله آنها هم با سران بسیاری از کشورها زیاد است.

اشرف عملا توزیع مواد مخدر را به عهده گرفته بود و حتی یک بار در سوئیس به‌خاطر موادمخدر دستگیر می‌شود.

مسئولان نظام شاهنشاهی در پی این بودند که اسلام را از صحنه دور کنند. بهاییان در عرصه‌های قدرت تاخت و تاز می‌کردند.

این تحلیلگر ادامه داد: امروز نفوذ معنوی جمهوری اسلامی مرزهای زیادی را در نوردیده و مردم بحرین، لبنان،‌ عراق،‌ سوریه، یمن و فلسطین نگاهش به جمهوری اسلامی به مثابه یک الگوست. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که هر اتفاقی که در حال رخداد است به نفع ایران تمام می‌شود. شمال ایران که در دوره شوروی بن بست محسوب می‌شد اما با سقوط نظام مارکسیستی،‌ شمال ایران به چهارراه تبدیل شد و کشورمان از یک موقعیت ترانزیتی برخوردار شد. آمریکا در افغانستان و عراق دخالت نظامی کرد اما با این اقدام نفوذ معنوی ایران در این کشورها عمیق‌تر از ایالات متحده شد. حضور ایران به واسطه وجود مدافعان حرم در عراق و سوریه باعث شده پیروزی‌های بزرگی برای کشور ما حاصل شود. حتی ما توانستیم در موارد متعددی از تحریم‌ها به نفع ایران استفاده کنیم. بیشترین تحریم‌ها را ما در صحنه نظامی، موشکی و همچنین هسته‌ای داشتیم اما وجود تحریم و تلاش برای مقاومت در برابر این موانع باعث شد ما به‌عنوان یک قدرت موشکی و هسته‌ای در منطقه و عرصه‌های بین‌المللی مطرح شویم. البته بخشی از این دستاوردها در برجام از بین رفت.

قدیری‌ابیانه وضعیت اقتصادی را در دوره پهلوی، بحرانی توصیف کرد و افزود: صادرات نفت بسیار بالا بود و انتظار می‌رفت ثروت فراوانی نصیب کشور شود اما با این وصف عمر متوسط مردم در دوره پهلوی 52 سال بود اما در شرایط فعلی عمر متوسط در جامعه ایرانی در میان آقایان 72 سال و در میان بانوان 76 سال است. به عبارت دیگر شواهد حاکی از این بود که اکثریت مردم در آن دوره در خط فقر مطلق به‌سر می‌بردند و از زمانی که انقلاب به پیروزی رسید ما در حال تلاشیم تا محرومیت‌زدایی کنیم. همچنین با آن سرعتی که رژیم شاه نفت را صادر می‌کرد باید در سال 1375 ذخایر نفت کشور به پایان می‌رسید اما در انقلاب اسلامی این روند کند شد، بر این مبنا که ذخایر زیرزمینی مختص نسل حاضر نیست بلکه نسل‌های بعدی نیز باید از آن بهره بگیرند و از سوی دیگر افزایش صادرات نفت به درآمد بیشتر منجر نمی‌شود بلکه سبب پایین آمدن قیمت سوخت خواهد شد و این مساله به ضرر کشور و به نفع دشمن است.

وی ادامه داد: وضعیت دانشگاه‌های ما قبل از انقلاب 120 هزار نفر بود که خانم‌ها 20 درصد آن را شامل می‌شدند اما در شرایط کنونی ظرفیت دانشگاه‌ها حدود پنج میلیون نفر است که بیش از 60 درصد آن را خانم‌ها تشکیل می‌دهند. همچنین جمعیت دانشجویی کشور ما از کل جمعیت بومی مجموع کشورهای کویت، قطر، بحرین و امارات بیشتر است. الان تعداد استادان ما بیش از تعداد دانشجویان قبل از انقلاب است.

مشارکت سیاسی معنادار در جمهوری اسلامی

صادق کوشکی، استاد علوم سیاسی دانشگاه با مقایسه جمهوری اسلامی و رژیم شاهنشاهی به جام‌جم گفت: اگر بخواهیم نقاط تمایز این دو نظام حکومتی را برشماریم در سرفصل اول باید به تاثیر مشارکت سیاسی مردم در نظام جمهوری اسلامی و عدم تاثیر مشارکت سیاسی مردم در ساختار پهلوی اشاره کنیم؛ یعنی نظام ما بشدت متاثر از مشارکت مردم است و در چهار عرصه مختلف مثل انتخاب رئیس قوه مجریه، انتخاب نمایندگان پارلمان، انتخاب اعضای شوراهای شهر و روستا و انتخاب مجلس خبرگان رهبری، مردم مشارکت سیاسی دارند و این مشارکت کاملا معنادار و موثر است و حتی می‌تواند جهتگیری‌های کشور را تعیین کند. اما در ساختار پهلوی مشارکت مردم عملا تاثیر چندانی نداشت و حکومت خیلی روی مشارکت مردم حساب باز نمی‌کرد و مجالی برای مشارکت سیاسی مردم ایجاد نکرده بود.

وی استقلال سیاسی را از دیگر وجوه تمایز نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی دانست و تصریح کرد: همه تصمیمات جمهوری اسلامی در تهران گرفته می‌شود. این تصمیمات فارغ از درست بودن یا نبودن صرفا تابعی از تصمیم‌گیری تصمیم‌سازان ایرانی است. اما تصمیمات سیاسی که در ساختار پهلوی اتخاذ می‌شد، برآیند تصمیم سازی‌هایی بود که در پایتخت‌های کشورهای قدرتمند اتفاق می‌افتاد. در عرصه‌های مختلف شاهد بودیم که برآیند تصمیم سازان ایالات متحده، انگلستان و حتی شوروی سابق منشأ تصمیم‌گیری در تهران می‌شد. برای فهم این نکته کافی است به خاطرات آخرین سفرای آمریکا و انگلستان در ایران در دوره پهلوی مراجعه کنیم و متوجه شویم که بخش عمده از تصمیمات سیاسی بویژه راهبردی در جایی غیر از ایران گرفته می‌شد.

این استاد علوم سیاسی درباره تفاوت ساختار سیاسی و مشروعیت دو نظام سیاسی جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی خاطرنشان کرد: در دوره پهلوی قرار بود مشروعیت نظام سیاسی مبتنی بر یک ساختار پارلمانتاری باشد اما هیچ گاه چنین اتفاقی رخ نداد و عملا حکومت پهلوی فاقد مشروعیت قانونی بود. در حالی که مبنای مشروعیت در نظام جمهوری اسلامی براساس آنچه در قانون اساسی تعریف شده، متبلور و فعلیت پیدا کرده است. بنابراین بر مبنای قانون اساسی مشروطه،‌نظام پهلوی مشروع نبود و این همان چیزی است که امام در طول دوران مبارزه به آن اشاره کرده بودند.

وی افزود: تلاش برای رسیدن به استقلال در عرصه‌های سیاسی،‌ اقتصادی، نظامی و فرهنگی از دیگر وجوه ممیزه میان این دو نظام سیاسی است. جمهوری اسلامی تلاش کرده استقلال سیاسی خود را به دست بیاورد و حفظ کند و علاوه بر آن سعی فراوان صورت گرفته که این استقلال را در عرصه‌های دیگری مثل دفاعی، علمی و درمانی نیز به‌دست بیاورد. در عرصه‌های اقتصادی نیز این تلاش ادامه دارد. اما این افق و دیدگاه در دوران پهلوی اساسا مطرح نبود.

کوشکی وزن تاثیرگذاری ایران پس از انقلاب را در تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی کاملا مشهود دانست و تصریح کرد: کشورمان طی این سال‌ها یک عنصر موثر و تاثیرگذار و قابل اعتنا در تحولات بین‌المللی بوده اما در ساختار سیاسی پهلوی،‌ ایران کشوری منفعل بود و به جای تاثیرگذاری، تاثیرپذیر از تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی به شمار می‌آمد.

استقلال جمهوری اسلامی وابستگی شاه به قدرت‌ها

حمیدرضا ترقی، کارشناس مسائل سیاسی درباره وجوه تمایز میان رژیم پهلوی و نظام جمهوری اسلامی ایران گفت: حکومت سابق، نظامی استبدادی و غیر منتخب بود، اما نظام جمهوری اسلامی، حکومتی مبتنی بر آرای مردم است.

وی اضافه کرد: مبنا و اساس رژیم سابق، غیراسلامی بود و نظام جمهوری اسلامی بر پایه مبانی اسلام و اعتقاد دینی مردم استوار است.

این کارشناس مسائل سیاسی، استقلال را از دیگر وجوه تمایز میان این دو نظام حکومتی دانست و تصریح کرد: رژیم پهلوی، نظامی وابسته به آمریکا و بیگانگان بود و از خواسته‌های آنها اطاعت می‌کرد.
در حالی که نظام جمهوری اسلامی، کشوری مستقل و غیروابسته به قدرت‌های شرق و غرب و بیگانه است.

ترقی مساله آزادی را از دیگر شاخصه‌ها و وجوه تمایز میان نظام شاهنشاهی و جمهوری اسلامی عنوان کرد و گفت: آزادی بر مبنای اسلامی و تفکر اسلامی در ایران وجود دارد اما در رژیم گذشته خفقان و استبداد حاکم بود و آزادی‌های مشروع از جامعه سلب شده بود و مردم در شغل،‌ دین و انتخاب مرام سیاسی خود آزاد نبودند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها