سعید مظفری‌زاده در جام جم:

آینده داوری ایران خاکستری است

سعید مظفری‌زاده همان‌طور که قضاوت‌‌هایش بی‌عیب و نقص بود، مصاحبه کردن‌‌هایش هم بدون نقص است. او بی‌پروا حرف می‌زند و با کسی هم تعارفی ندارد. داور سال‌های نه چندان دور فوتبال ایران که حالا به کار تدریس در کانادا مشغول است می‌گوید قیاس کردن داوری آنجا با ایران اصلا درست نیست. چرا که اینجا یک روز فلان مدیر زنگ می‌زند و می‌گوید فلان داور برای ما سوت نزند یا فلان مدیر می‌گوید که نباید گزارش این بازی برای فدراسیون ارسال شود. مظفری‌زاده آینده داوری در فوتبال ایران را با وجود استعداد‌هایی که در آن حضور دارند به رنگ خاکستری می‌بیند، اما می‌گوید: «اگر این استعداد‌ها را از داوری ایران بگیرند وضعیت به رنگ سیاه در می‌آید.»
کد خبر: ۱۱۰۴۵۸۰

بلافاصله بعد از آن که شما با داوری خداحافظی کردید، گفته شد داور پیشکسوت فوتبال ایران برای تحصیل به کانادا می‌رود.

خبر درست بود چون من برای ادامه تحصیل به کانادا رفتم. البته بعد از آن که در آزمون زبان انگلیسی قبول شدم. برای قبول شدن در آن باید دوره‌ای را طی می‌‌کردم. به زبان انگلیسی تسلط داشتم، اما آن دوره زبان تخصصی را هم باید پاس می‌‌کردم. به کانادا رفتم تا در کنار خانواده باشم. دو فرزندم در کالج درس می‌خوانند و باید کنار آنها می‌بودم.

آنها اهل ورزش هستند؟

به صورت عمومی بله.

بازی‌هایی را که شما قضاوت می‌‌کردید دنبال می‌کردند؟

تا حدودی بله.

سابقه داشت حاشیه‌های یک بازی ذهن شما و خانواده را درگیر کند؟

بازی‌های بزرگ غالبا این‌گونه بود. حاشیه‌های بازی بزرگ خیلی زیاد بود.

مثلا بازی پرسپولیس ـ سپاهان؟

آن بازی یکی از بهترین قضاوت‌هایم بود. من از آن بازی خیلی راضی بودم. اگر آن بازی را در کنار بازی‌های بین‌المللی من هم قرار بدهید باز می‌گویم این یکی از بهترین قضاوت‌‌هایم بود.

به این دلیل که پرسپولیس برنده آن بازی شد؟

نه. به این دلیل که درست قضاوت کردم. من با شهامت از آن داوری دفاع می‌کنم. اگر منظور شما از سوال این بود که من پرسپولیسی‌ هستم، باید بگویم من پرسپولیسی نیستم. در بازی پرسپولیس ـ صبا قضاوتم به ضرر پرسپولیس بود و بدترین پیامک‌ها برایم آمد. حتی زنگ زدند و مرا به قتل تهدید کردند.

یعنی شما پرسپولیسی نیستید؟

قبل از بازی پرسپولیس ـ سپاهان مرا به استقلالی بودن متهم می‌کردند. بعد از آن بازی هم که شدم پرسپولیسی! در حالی که من در یزد بزرگ شدم و عاشق تیم‌های محلی یزدی بودم. اجازه بدهید یک واقعیت بزرگ را با جسارت تمام به شما بگویم؛ داوران ما در بازی‌ها نه استقلالی هستند و نه پرسپولیسی.

باورش سخت است. ایرانی یا پرسپولیسی به دنیا می‌آید یا استقلالی. مگر می‌شود داوران طرفدار تیمی نباشند؟

آنها شاید در کودکی طرفدار این دو تیم باشند؛ اما یاد می‌گیرند که بی‌طرف باشند و واقعا بی‌طرف سوت می‌زنند.

روزگاری شما در لیست الیت با داوران دیگر رقابت داشتید؛ اما نام علیرضا فغانی در صدر لیست قرار گرفت که این دعوا به برنامه 90 هم کشیده شد. آن دعوا را یادتان هست؟

بله یادم هست؛ اما رقابتی نبود. قبل از من نام داوران بزرگ دیگری مطرح بود. آقای مسعود مرادی، آقای جهانبازی و من. اما می‌دانستیم که با توجه به سنمان دیگر بختی برای قضاوت در جام‌جهانی نداریم. به نظرم این تصمیم که آقای فغانی در صدر فهرست قرار گرفت تصمیم درستی بود.

اولین بار که برای دربی انتخاب شدید خیلی استرس داشتید؟

اتفاقا خیلی راحت قضاوت کردم. بعد از بازی مدیران فدراسیون و کمیته داوران به رختکن آمدند و تبریک گفتند.

در روزهایی که برای دربی داور خارجی می‌آوردند هم یک بار داور چهارم بودید؟

بله. بازی‌های اول که حتی کمک هم از خارج می‌آمد. من داور چهارم بودم.

یادتان هست چقدر می‌‌گرفتند؟ گفته شده بیش از ده هزار دلار.

با پول رفت و آمد و هتل و دستمزد خیلی بیشتر از این رقم می‌شد.

و شما برای داور چهارم چقدر گرفتید؟

150 هزار تومان. آن موقع دلار هزار تومان بود. می‌شد 150 دلار. در حالی که داور وسط حداقل 5000 دلار می‌گرفت.

بعدها که داور اول این بازی شدید چقدر گرفتید؟

500 هزار تومان. آن زمان هنوز دلار هزار تومان بود. می‌شد 500 دلار!

این تبعیض‌ها آزارتان نمی‌داد؟

چیزهای مهم‌تری آزارم می‌داد. این که در خیلی مواقع، مصلحت‌اندیشی‌ها اجازه نمی‌داد راهمان را درست برویم. این که بعضی تیم‌ها لابی می‌کردند و اتفاقا لابی آنها کارساز می‌شد و خیلی برخوردها صورت نمی‌گرفت. من در گزارش بازی می‌نوشتم چه اتفاقاتی افتاده، اما گزارش من در کمیته انضباطی گم می‌شد! یک بار سه روز پشت سر هم رفتم و گفتم من نتیجه گزارشم را می‌خواهم. می‌گفتند چرا اینقدر پیگیری؟ گفتم می‌ترسم این یکی هم گم شود. اتفاقا آن گزارش هم گم شد! این اتفاقات مشکوک آزارم می‌داد. وقتی هم اعتراض می‌کردم تهدیدم می‌کردند که مثلا از فلان جا می‌آیند سراغت.

اتفاق افتاده که به شما پیشنهادهای چرب بدهند؟

نه.

شما با دربی از داوری خداحافظی کردید. خیلی جاها گفته شد که شما آن بازی را درآوردید تا با مساوی خداحافظی کنید.

اصلا. من آن بازی را مدیریت کردم تا در آخرین بازی من اتفاق ناخوشایندی نیفتد؛ اما قبول ندارم که بازی را مساوی درآوردم. یعنی اگر یک تیمی گل می‌زد قبولش نمی‌کردم؟ من این را قبول ندارم.

قبول دارید که به دلیل ظاهرتان مورد اقبال عموم بودید؟

داور باید تمام قوانین را بداند و به طور کامل آنها را اجرا کند. قبول دارم که قامت من به من کمک کرد اما ظاهرم نه. اگر قوانین را درست اجرا نمی‌‌کردم ظاهرم چه خاصیتی داشت؟

اما کولینا به دلیل ظاهرش مورد توجه بود.

آقای کولینا هم به دلیل داوری‌‌های بی‌عیبش مورد توجه بود.

وقتی داوری را کنار گذاشتید، دلتان نگرفت؟

آن موقع که در داوری بودم هیچ گلی به سرم نزدند که برایش دلم بگیرد. من دلم برای مظلومیت داوران ایرانی می‌سوزد.

در کانادا پیشنهادی در زمینه داوری به شما داده‌اند؟

من هم نظارت می‌کنم و هم تدریس کلاس‌های داوری‌شان را دارم.

یعنی در فدراسیون فوتبال کانادا...

فدراسیون آنها مثل ما نیست. فوتبال آماتور دارند و حرفه‌ای‌‌هایشان در MLS حضور دارند.

آنها کلاس‌های داوری دارند و من در دو کلاسشان شرکت کرده‌ام.

در آن اتحادیه‌ای که برای فوتبال آماتور دارند کار می‌کنید؟

بله.

چه تفاوت‌هایی بین کارهای تشکیلاتی آنها و فدراسیون فوتبال ایران می‌بینید؟

بسیار متفاوت است. اختلاف فوتبال ما زیاد است. ما اینجا فکر می‌‌کنیم حرفه‌ای فوتبال بازی می‌کنیم، اما آنجا با همه امکاناتشان اسم فوتبال را آماتور گذاشته‌اند. ورزش آنها بیشتر روی جوانان متمرکز است. می‌خواهند استعداد‌ها را جمع کنند و تزریق کنند به تیم‌های باشگاهی‌شان. امکانات کلاس داوری آنها فوق‌العاده است. در همه بخش‌ها امکاناتشان عالی است. همه امکانات سخت افزاری فراهم است. همه را دعوت نمی‌کنند. ما یک کلاس داریم که فقط مدرس‌ها دعوت می‌شوند و برای شهرهای دیگر با ویدئو کنفرانس ارتباط برقرار می‌کنند. آنها سوال‌های خودشان را می‌پرسند و در همین کلاس‌ها به سوالات آنها پاسخ داده می‌شود. این سیستم آموزشی تداوم دارد و اول ماه و آخر ماه نیست. قوانین که تغییر کرده بود هر دو هفته یک بار این کلاس‌ها برگزار می‌شد. حتی یک بار مدرس از کونکاکاف آوردند که با هم تدریس می‌کردیم. خیلی راحت بودیم و این‌طور نبود که مدرس برود بالا و مثل کلاس ابتدایی سر دانش آموز داد بزند. بحث‌ها آزاد است و کلاس‌ها کارگاهی برگزار می‌شود. ما از 4000 کیلومتر آن طرف‌تر هم شاگرد داریم. خلاصه کلاس‌ها آنلاین برگزار می‌شود. زمین‌های چمن بسیار خوب است. هر مدرسه برای خودش زمین دارد. در آنجا آموزش و پرورش موقعیت ورزش کردن را برای بچه‌ها به بهترین شکل ممکن فراهم می‌کند و مشکلی در این زمینه وجود ندارد.

آنجا ورزش واقعا درس است؟

واقعا درس است و زنگ تفریح نیست. آنجا ورزش کردن اهمیت دارد و اگر در مدرسه امتیاز ورزشی داشته باشید برای شما یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود که در دانشگاه یک رشته بهتر را انتخاب کنید. شما اگر عضو تیم دانشگاه شوید، می‌توانید هزینه ندهید و متاسفانه ما اینجا از این آیتم‌ها بی‌بهره هستیم.

اگر در آینده سعید مظفری‌زاده با توجه به تجاربی که کسب کرده است پیشنهادی از سوی کمیته داوران ایران دریافت کند برای این که رئیس کمیته داوران شود با همه این هجمه‌ها، چه اولویت‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرد تا آنها را اجرایی کند؟

صادقانه بگویم. اگر همین امروز به من پیشنهاد شود به هیچ عنوان قبول نمی‌کنم. اگر شرایط حضورم فراهم نباشد و امکاناتی نداشته باشم، به هیچ عنوان قبول نخواهم کرد.

اگر همه جوره به شما قول بدهند چطور؟ فاز بندی ماموریت شما چه خواهد بود؟

اولین تصمیمم استعداد‌یابی است. در کنار آن هم بحث حمایت آموزشی را در نظر می‌گیرم.

تعریف شما از استعداد چیست؟ مثلا یک جوان 20 ساله بیاید و بگوید من می‌خواهم داوری کنم، باید چه فاکتورهایی داشته باشد؟

ما بحثی داریم در کانادا که کار آموزش داوری را خود باشگاه‌ها انجام می‌دهند. همان طور که فوتبالیست‌ها را پرورش می‌دهند، به داورها هم آموزش می‌دهند. همین داورها بازی‌های تیم‌های خودشان را قضاوت می‌کنند و ما کارهای آنها را زیر نظر می‌گیریم. افرادی را که پتانسیل خوبی دارند معرفی می‌کنیم تا آنها رشد بیشتری داشته باشند. خود مسئولان باشگاه این داورها را زیر نظر می‌گیرند و فرصت را در اختیار آنها قرار می‌دهند.

پس نخستیــن اولـــویت شما استعدادیابی است؟

استعدادیابی با حفظ شرایط موجود. من نمی‌توانم بگویم فقط برویم سراغ جوان‌ها و کار امروز را بی‌خیال شویم. کار داوران را باید با ارتباط بهتر بین داورها، با هماهنگی بیشتر و دادن اعتماد به نفس به آنها و البته حمایت مسئولان پیش برد. اگر این اتفاق بیفتد خود داوران تلاششان را بیشتر می‌کنند. چون می‌بینند پشت‌سر آنها یک سری داور جوان هستند که دست به سوت ایستاده‌اند. به همین دلیل تلاششان را می‌کنند تا بهترین قضاوت را داشته باشند.

آینده داوری را با همین روند چطور می‌بینید؟ سیاه، سفید یا خاکستری؟

متاسفانه باید بگویم که اصلا آینده خوبی نمی‌بینم. اگر من نخواهم خیلی بدبین باشم باید بگویم آینده‌ای خاکستری. چرا که استعداد‌های زیادی داریم که فوتبال را خیلی خوب می‌شناسند. فیزیک مناسبی دارند و علاقه شان هم زیاد است. اما اگر این استعداد‌ها را کنار بگذاریم باید بگویم که آینده آن سیاه است.

در حال حاضر بعد از محمدرضا فغانی،کدام داور از نظر شما...

الان داورهایی که بین ما هستند
35تا 40 سال دارند. اینها نیاز به حمایت بیشتر، آموزش‌های بیشتر و بازی‌های قوی‌تر دارند. اما باید ببینیم علت این که هنوز نتوانسته‌اند به آن درجه بالای کنفدراسیون فوتبال آسیا برسند چه چیزی است؟

ما چند داور داریم که در رتبه یک آسیا قرار دارند؟

فقط علیرضا فغانی. در صورتی که بچه‌های دیگر ما بسیار توانمند هستند. مثلا بیژن حیدری. او دربی را که خیلی بازی سنگینی بود، خوب قضاوت کرد. شاید سنگین‌‌تر از بازی‌های آسیایی. اما چرا بیژن حیدری در لیگ قهرمانان نیست؟ این را باید فدراسیون و کمیته داوران جواب بدهند. سال آخری که من داشتم از داوری می‌رفتم، کنار ما چند داور بودند که آنها را نمی‌شناختیم. داورانی از اردن و امارات و ژاپن و... همان داورها که سال اولشان بود در کلاس‌ها حضور داشتند. سن آنها پایین بود و زیر 25 سال بودند. اینها یک سال بعد وارد آسیا شدند و من امسال دیدم که فینال جام باشگاه‌ها را سوت زدند. سیستم آنها تعریف شده است و سال به سال ارتقا پیدا می‌کنند. ما اگر می‌خواهیم موفق شویم، نباید به امان خدا ول کنیم. امروز یک مدیر زنگ می‌زند و می‌گوید فلان داور را نگذار. فردا آن مدیر زنگ می‌زند و می‌گوید گزارش بازی را نده و... با این روش و این سیستم و این دخالت‌ها به‌جایی نخواهیم رسید.

مرتضی رضایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها