با این حال در این میان یک سوال مهم وجود دارد و آن این که در جامعه مدرن امروز و باوجود انواع پیچیدگیها، کدام مادر است که میتواند در تربیت صحیح فرزندش موفقتر باشد و ابزار این موفقتر شدن چیست؟ اینجاست که باید به اطرافمان نگاهی دیگر بیندازیم و دریابیم زندگی جدید و مدرن، وظایف مادری را نیز تغییر داده و کسانی که این تغییر را درک کرده و خود را با آن تطبیق داده باشند شاید بتوانند فرزندان موفقتری تربیت کنند.
به عبارت بهتر، این نکته به مادران جوان قابل یادآوری است که در زمانه فعلی وظایف مادری قلمروهایی چون تامین خوراک و پوشاک و حتی تحصیل و تامین سایر امکانات سختافزاری را پشت سرگذاشته و وارد سرزمینهایی شده که قبلا ناشناخته بود یا در زندگی همین 30، 40 سال پیش محلی از اعراب نداشت.
پیچیده شدن چالشها
مدرن شدن جامعه، چالشهایی را که روبهروی آینده یک کودک قرار میگیرد پیچیده کرده است. جهش نسلی به پیشروی رشد ذهنی و عقلی کودک و جلوتر از رشد سنی او منجر شده و این امر فهرست بلند و بالایی را برای مهارتهای جدید مادری ایجاد کرده است.
به عبارت بهتر، مادر باید به نوع جدیدی از تربیت کودک فکر کند که با در نظر گرفتن پیشرو بودن کودک از سن بدنیاش، به پخته شدن او منجر شود.
لازمه این کار این است که مادران درک کنند شاید زمان خیلی از آموزشهایی که برای نسل آنها خیلی دیرتر و در سنین بالاتر اتفاق میافتاد، جلو افتاده و نوع آموزشها و سر فصل آنها نیز فرق کرده است. این سرفصلهای جدید را تغییر جریانات جامعه و عوض شدن زمانه دیکته کرده که از جمله آن میتوان به آن دسته از آموزشهای جنسی ـ با محور مراقبت از خود ـ اشاره کرد که کودک از سنین خیلی پایینتر باید آن را فرا بگیرد تا در برابر خطرات آن آگاه و هوشیار بوده و واکنش سریع و مناسب بروز دهد.
اولویت با آگاهیبخشی است
روانشناسان اجتماعی میگویند امکانات ارتباطی در استرس کودکان از تلویزیون و ماهواره گرفته تا کتاب و شبکههای اجتماعی و سایر امکانات محیطی، به نحوی افزایش یافته که نوعی اطلاعات زودرس با خود به همراه آورده است.
اطلاعات زودرس، ویژگی خیلی جالبی نیست. چرا که آن نوع اطلاعات را در دسترس کودک قرار میدهد که متناسب با سن و رشد عقلی او نیست؛ زمینههایی را به روی او میگشاید که برای ورود به آن آمادگی روحی و جسمی ندارد.
با این حال جذابیت این زمینهها و ترویج آن از سوی دوستان و محیط، طوری است که او میخواهد به آن زمینهها ورود کند و بسیاری از چالش مادران امروزی برای تربیت و آیندهسازی کودکانشان از همین نقطه آغاز میشود.
مادران امروزی با کودکانی مواجه هستند که حرفهایی میزنند، امکاناتی میخواهند، سوالهایی میپرسند، توقعاتی دارند و به قلمروهایی وارد میشوند که بسیار بزرگتر از سن بدنی و عقلی آنان است. این بزرگ شدن زودرس، مادران را غافلگیر میکند و آتش آنان بیشتر و در نخستین مرحله از جنس تحسین و با به کار بردن جملاتی نظیر «ببین چه حرفهایی میزند! و ببین چه کارهایی میکند!» است. با این حال وقتی پای پاسخگویی به میان میآید، خیلی از مادران درمیمانند. نمیدانند اصولا به سوالاتی از جنس دیگر پاسخ بگویند یا خیر.
چرا که هراس دارند آن پاسخگویی راه را برای سوالات بیشتر و جزئیتر باز کند و کودک را به دنیایی ببرد که برایش زود است، درنهایت نیز بیشتر مادران سوال را بیپاسخ گذاشته و به خیال خود حواس کودک را منحرف میکنند.
غافل از آنکه ذهن خلاق و هوشیار کودکان جهش یافته امروزی فقط برای پاسخگویی از مادر ناامید شده و بهدنبال منابع جایگزین خواهند گشت که شاید خیلی امن نباشد. این نمونهای بسیار رایج از نبود همان مهارتهای مادری جدید است که دربارهاش حرف میزنیم.
به نظر کارشناسان، «آگاهیبخشی» مهمترین ابزاری است که مادران در این زمینه باید در اختیار داشته باشند. آگاهیبخشی یعنی کسب کردن و انتقال اطلاعات محدود و کنترل شده، اما قانعکننده برای کودک. مادر باید با حوصله به سوالات کودک پاسخ گفته و این پاسخگویی را به دو شکل انجام دهد؛ شکل اول، پاسخ به آن دسته از پرسشهایی است که برای کودک جنبه حفاظتی و دفاع از خود دارد.
این پاسخگویی باید شفاف و صریح و حتی با استفاده از نوعی «پانتومیم مادرانه» باشد تا کودک موقعیت را درک کند. اما نوع دوم، پاسخ به سوالات خارج از حیطه سنی کودک است که در آن باید از اطلاعات کنترل شده استفاده کرده به این معنی که با استفاده صحیح از واژهها، هم کودک را قانع کرد و هم به عمق مطلب و جزئیات وارد نشد. با این حال مادران باید این را بدانند که بچههای امروزی ممکن است اصل مطلب را بدانند یا شنیده باشند، لذا کوچکپنداری اطلاعات کودک با دادن اطلاعات ناصحیح، فقط بیاعتبار کردن مادران است!
پختگی و دیگر هیچ!
بخش مهم دیگر مهارتهای جدید مادری به نوع نگاه تازه به تربیت کودک باز میگردد. مادران عزیز! باید باور کنیم که کودکان ما خیلی زودتر به جامعه وارد میشوند و با محیط پیچیده ارتباط برقرار میکنند. لذا باید در کلیشههای تربیتی قبلی تجدید نظر کرد.
اگر قبلا نمره خوب گرفتن در مدرسه منضبط بودن وحرف گوش کنی اولویت اول را داشت، اکنون در عین پایبند بودن به آن، دادن اعتماد به نفس، ابتکار عمل در مواقع بحران یا به عبارتی «گلیم خود را از آب بیرون کشیدن»و خودباوری اولویتهای جدی و جدید هستند. به کودکانی که بیش از سن بدنیشان میدانند باید مسئولیتهای بزرگانه واگذار کرده و کودک را به روبهرو شدن با آن ترغیب کرد.
به کودکتان بیاموزید که اختیار، مسئولیت بهدنبال دارد و این مسئولیت را از وی طلب کنید. قبل از خرید هر چیز جدید، فرهنگ و روش استفاده از آن را به وی بیاموزید و تلاش کنید خصلتهایی مانند خشم و مهربانی، بخشش و اقتصادی بودن، اعتماد و مراقبت کردن و مانند آنها را که متضاد هستند، در وی متعادل رشد داده و وی بتدریج این سخن نغز حافظ ملکه ذهنش شود که: «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد».
کوتاه سخن اینکه کودک را طوری پرورش دهید که اگر در شرایطی تنها ماند، دست و پایش را گم نکند و بتواند با تمرکز، تصمیم صحیح گرفته و اعتماد به نفس اجرای آن را نیز داشته باشد که بزرگترین سرمایهای را که در اختیارش قرار میدهید، همین است.
نسترن اسدزاده - روزنامه نگار
ضمیمه چمدان جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد