مرد شیشه‌ای که همسرش را به طرز هولناکی در محله گمرک به قتل رسانده بود، وقتی خود را در محاصره پلیس دید تصمیم به خودکشی گرفت.
کد خبر: ۱۰۹۲۷۱۲

به گزارش جام‌جم، ساعت 19 چهارشنبه گذشته وقوع جنایت در محله گمرک خیابان شهید قدمی به پلیس و بازپرس جنایی گزارش شد. در ادامه تیمی از کارآگاهان همراه محسن مدیرروستا بازپرس جنایی تهران در محل قتل حاضر شدند. در بررسی‌های اولیه مشخص شد، زن 35 ساله به نام آذر از ناحیه سر، پشت گردن و کتف مورد اصابت ضربات متعدد جسم تیز قرار گرفته و به قتل رسیده است .

پسر 12 ساله مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: با تلفن همراه پدر و مادرم تماس گرفتم، اما پاسخگو نبودند به همین خاطر به خانه آمده و با جسد مادرم روبه‌رو شدم.

تحقیقات نشان داد، پس از این جنایت همسر مقتول به نام آیت 36 ساله ناپدید شده بود. او اعتیاد شدیدی به شیشه دارد و همین موضوع باعث درگیری او و همسرش شده بود، به طوری که آذر چند بار قصد جدایی از او را داشت.

تحقیقات برای دستگیری آیت ادامه داشت تا این‌که ساعت یک و 30 دقیقه بامداد جمعه به کلانتری رازی اعلام شد فردی با دیدن ماموران گشت پلیس خود را به بالای پل هوایی «نهم دی» رسانده و قصد خودکشی دارد. ماموران و آتش‌نشانان سریع خود را به محل رسانده و مانع خودکشی این مرد شدند.

در ادامه مشخص شد، مرد جوان متهم تحت تعقیب پلیس آگاهی است که دو روز قبل همسرش را به قتل رسانده بود.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: متهم در همان تحقیقات اولیه به ارتکاب جنایت و قتل همسرش در یک نزاع خانوادگی اعتراف کرد.

به همسرم شک داشتم!

آیت دیروز برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و با دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد. همچنین دستور تحقیقات درباره ادعاهای متهم صادر شد. در حاشیه آن به پرسش‌های خبرنگار جام‌جم درباره انگیزه‌اش از قتل پاسخ داد.

چطور با همسرت ازدواج کردی؟

همسرم دخترعمه‌ام بود. 14 سال قبل با موافقت خانواده‌‌ها با هم ازدواج کردیم که حاصل آن پسری 12 ساله است.

معتادی؟

شیشه مصرف می‌کردم. سه سال پیش در کمپ بستری شده و چند ماه آنجا بودم. سعی می‌کردم ترک کنم اما نمی‌شد. این اواخر سعی کردم با خوردن قرص اعتیادم را ترک کنم.

اختلاف شما چطور شروع شد؟

من قبلا تراشکاری می‌کردم که با شریکم به اختلاف خورده و کارم را از دست دادم. مدتی بود که با پخش تراکت در خیابان هزینه زندگی‌ام را تامین می‌کردم. همسرم نیز کمک خرجم بود. بی‌پولی و اعتیاد باعث اختلاف من و همسرم شده بود. همسرم سر این موضوع چند بار قهر کرد و به خانه خواهرش رفت. چند بار هم درخواست طلاق داد که هر بار به خاطر فرزندمان منصرف شد. چند هفته بود که به او مشکوک شده بودم. فکر می‌کردم می‌خواهد بعد از طلاق با مردی ازدواج کند.

به خاطر شک او را به قتل رساندی؟

جمعه گذشته از کمپ به خانه آمدم. حرف‌های جدیدی برای جدایی می‌زد. مهریه‌اش را می‌خواست و می‌گفت اموالم را توقیف می‌کند. همسرم می‌گفت اگر با مرد دیگری ازدواج کند، خوشبخت می‌شود.

از روز جنایت بگو؟

شب قبل همسرم چند عکس خصوصی را از آلبوم برداشت که سر همین موضوع دعوا کردیم. به مادرش زنگ زدم و ماجرا را گفتم که خواست همه چیز را فراموش کنم. ساعت 11 صبح مدارکش را برداشت تا در کلاس رانندگی ثبت‌نام کند. پسرم هم به باشگاه فوتبال رفت. وقتی به خانه بازگشت دوباره دعوا کردیم. همسرم می‌گفت یک هفته دیگر باید طلاقش بدهم. خون جلوی چشمانم را گرفته بود. زمانی که همسرم به حمام رفت، قطعه سنگ زیر گلدان را برداشتم و با ورود به حمام چند ضربه به سرش زدم که زخمی شد. رفتم آشپزخانه کاردی برداشتم و با آن به جان همسرم افتادم. خون روی لباسم پاشید، دستم هم زخمی شد. سمت اتاق رفتم و در کمد را بستم. در آشپزخانه دستانم را شستم. کارت بانکی و گوشی تلفن همراه همسرم و خودم را برداشتم و فرار کردم.

بعد از فرار کجا رفتی؟

سرگردان کوچه‌ها و پارک‌ها بودم. حتی مواد هم کشیدم. رفتم سمت شوش با دوستم تماس گرفتم تا برایم پول بیاورد. حدود 800 هزار تومان و یک دست لباس برایم آورد. در خیابان پرسه می‌زدم تا این‌که به پل آهنگ رسیدم ماموران را که دیدم فرار کردم. کارد آشپزخانه را در سطل زباله انداخته و گوشی همسرم را پشت کیوسک برق گذاشتم. سرگردان بودم و در این سه روز نخوابیده بودم. وقتی به خودم آمدم بالای پلی بودم. ماموران محاصره‌ام کرده بودند. با تهدید می‌گفتم خودم را از پل به پایین می‌اندازم و خودکشی می‌کنم. البته قصدم خودکشی نبود و می‌خواستم راهی برای فرار پیدا کنم که سرانجام در محاصره پلیس بازداشت شدم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها