در فیلم «محافظ ‌آدمکش» مایکل برایس (رایان رینولدز) یک مامور امنیتی است که مرگ یک مشتری مولتی میلیونر ژاپنی تحت محافظتش، با عنوان مضحک کوروساوا (اشاره به نام کارگردان مشهور سینما) به شهرت او لطمه فراوانی زده و اعتبار این محافظ بین‌المللی را مخدوش کرده است. روایت موازی دیگر، در مورد سیاستمدار جنایتکار بلاروس (ولادیسلاو داخوویچ) است که جمعی از مخالفانش راکشته است و دادگاه لاهه او را به جنایت علیه بشریت متهم می‌کند، اما کسی پیدا نمی‌شود علیه او در دادگاه شهادت دهد. او تمام شاهدان را به قتل رسانده است. تنها فرد مطلع از جنایت‌های داخوویچ، آدمکشی بین‌المللی به نام داریوس‌ کین‌کید (ساموئل جکسون) است که در زندان به سر می‌برد.
کد خبر: ۱۰۸۹۵۹۱

زمانی که پلیس اینترپل قصد دارد او را برای شهادت به دادگاه ببرد، مزدوران داخوویچ به خودروی او حمله می‌کنند و داریوس همراه امیلیا راسل از مهلکه می‌گریزد. میان افراد پلیس اینترپل نفوذی‌ای وجود دارد و به همین دلیل امیلیا با مایکل برایس تماس می‌گیرد تا داریوس را از لندن به لاهه ببرد تا با شهادت وی آدمکش بلاروس محکوم شود و به صحنه قدرت بازنگردد. تبهکاران دست راستی بلاروس از هر وسیله برای کشتن این دو نفر استفاده می‌کنند تا از حضور او در دادگاه جلوگیری ‌کنند.

محافظ ‌آدمکش ترکیب سه نوع فیلم است. فیلم حادثه‌ای هیجانی در مورد آدمکشی حرفه‌ای؛ فیلم رفاقتی ـ جاده‌ای محافظ و سوژه محافظت، فیلمی با تم کمدی زوج غیرمتجانس. در واقع محافظ‌آدمکش یک فیلم نیست، بلکه ترکیبی از سه فیلم است. ترکیب‌های سَمبل شده خرده پیرنگ‌های متفاوت برای روایت این فیلم، برخاسته از کلیشه‌های مرسوم هالیوودی است تنها به قصد تصرف گیشه. بار موفقیت چنین آثاری عمدتا روی دوش بازیگران و مسئول جلوه‌های ویژه است. پاتریک هیوز، کارگردان محافظ آدمکش پیش از این فیلم قسمت سوم «بی‌مصرف‌ها» را برای سیلوستر استالونه کارگردانی کرد و نامش در کنار اکشن‌سازان درجه دو، مثل MCG با نام کامل جوزف مک‌جینتی نیکول قرار گرفت. چنین فیلمسازانی نمونه درجه چندم فیلمسازان بلند آوازه‌ای مثل جان مک تیرنان هستند و البته بدون خلاقیت کمتری.

فیلم همان المان‌های رایج هالیوودی را دارد؛ ماجرا، حادثه، حرکت و ضد قهرمانانی که قهرمان و رستگار می‌شوند. مایکل و داریوسی که از هم متنفرند و دشمنی آنها باید به دوستی و رفاقت منجر شود. در حالی که قبل از این برخورد و توفیق اجباری همراه شدن در یک مسیر، قصدشان کشتن یکدیگر بود. فیلم محافظ آدمکش، فیلم گیرایی نیست اما با لحظاتی که رینولدز و ال جکسون، در مورد آسیب‌پذیری هر دو شخصیت خلق می‌کنند تا حدودی کلیت اثر را سرگرم‌کننده می‌کند. در واقع بازی دو بازیگر حرفه‌ای سینما جکسون و رینولدز این فیلم را از ابتذال محض به سرگرمی بدل می‌کند. تنها سوژه آزاردهنده فیلم سلما هایاک در نقش سونیا همسر بددهن داریوس است که در این فیلم کاملا اضافه است و ریتم فیلم را کاملا خراب می‌کند. اگر این پرسوناژ را از کل فیلم حذف کنیم اتفاقی نخواهد افتاد.

فیلم‌هایی نظیر محافظ‌ آدمکش طی سال‌های اخیر فراوان ساخته شده است، فیلم‌های حادثه‌ای پر از تعقیب و گریز با چاشنی شوخ طبعی و رفتار مشنگ بازیگران. نمونه شاخص چنین آثاری اون‌یکی‌هاست (The Other Guys) که ساموئل ال جکسون در آن نقش کوتاهی را ابتدای فیلم بازی می‌کند و بدمن فیلم خیلی شبیه داخوویچ است.

نمونه دیگر «فرار نیمه شب» است که رابرت دنیرو در نقش شکارچی‌ فراری‌ها برای موسسه‌ای مالی، حسابدار فراری را با بازی چالرز گرودین باید شکار کند و تحویل بالادستی‌ها دهد و همزمان اف‌بی‌آی و مافیا آنها را تعقیب می‌کنند. تاکید رابطه شکار و شکارچی در فیلم محافظ ‌آدمکش که خط اصلی روایت را در برمی‌گیرد دقیقا از فیلم فرار نیمه شب گرته‌برداری شده است. از نمونه‌های قابل اعتنای دیگر می‌توان به مکزیکی (گور وربینسکی) یا فیلم شکارچی جایزه (اندی تِنانت) اشاره کرد. با این تفاوت که در فیلم محافظ ‌آدمکش خبری از روابط عاشقانه مرسوم و مبتذل نیست و تاکید اصلی درام روی روابط برادری دو زوج نامتجانس است، مثل تاریخ تحویل (تاد فیلیپس) که با بیزاری و کشمکش آغاز می‌شود و پس از چندی حمله فردی و رو دست زدن به زوج مقابل تبدیل به رابطه برادری می‌شود.

شگرد فیلمنامه این است که دو شخصیت اصلی شکار شکارچی همدیگر بودند، حالا به شکار یکدیگر روی آورده‌اند، اما نکته مهم این است بار اصلی را کارگردان به دوش نمی‌کشد و زحمت فیلم را طراح جلوه‌های ویژه «انتقامجویان؛ عصر اولتران»، گریک پاول به عهده دارد. جلوه‌های ویژه در این فیلم، هم از نظر کیفیت مهم است و هم از نظر کمیت. اوج جذابیت جلوه‌های ویژه متمرکز روی صحنه‌های تعقیب و گریزی است که در شهر آمستردام اتفاق می‌افتد و تبهکاران بلاروس با شلیک باز وکا محافظ و آدمکش حرفه‌ای را هدف می‌گیرند.

فیلم در عین سرگرمی، قصه‌ای تمثیلی از تقابل همیشگی بلوک شرق و غرب و دخالت قدرت‌های غربی را بوضوح در متن خود دارد و بصراحت در سرگرمی‌ترین فیلم هالیوودی ردپای ایدئولوژی و رویای آمریکایی را بوضوح می‌توان دید.

لیلا مودت

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها