عربستان در دوران پادشاهی سلمان بن عبد العزیز رویکرد سنتی خود را در سیاست داخلی و خارجی کنار گذاشته است. این موضوع بویژه از زمان ولیعهدی محمد بن سلمان پسر پادشاه شکلی حادتر به خود گرفته است. در همین زمینه با آقای دکتر صباح زنگنه، کارشناس ارشد مسائل جهان اسلام، گفت‌وگو کرده‌ایم که ماحصل آن در پی می‌آید:
کد خبر: ۱۰۶۷۲۷۹

عربستان در شرایط کنونی با وضعیت نامناسب و شکاف در خاندان حاکم سعودی روبه‌روست، طوری که برخی شاهزادگان و افسران عالی‌رتبه طرفدار «محمد بن نایف» ولیعهد برکنار شده عربستان، تحت بازداشت سری هستند، این شرایط چه آثار منفی را بر جای خواهد گذاشت؟

شکاف ایجاد شده در خاندان حاکم سعودی به این دلیل است که تغییر و تحولاتی در عربستان در سال‌های اخیر ایجاد شده که برخلاف سنت‌های دیرپای سیاسی این کشور بوده است. مناسبات و رسم سیاسی به طور سنتی بر این مبنا بود که برادر پادشاه به‌عنوان ولیعهد معرفی و بعد از مرگ او به‌عنوان پادشاه جدید مستقر شود، اما این شیوه در زمان سلمان بن عبد العزیز، پادشاه فعلی عربستان تغییر کرد؛ به‌ گونه‌ای که محمد بن نایف بن عبدالعزیز را از نسل سوم سلطنتی به‌عنوان ولیعهد خود تعیین کرد. این انتصاب درحالی بود که چند فرزند ذکور ملک عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی عربستان در قید حیات هستند. پادشاه فعلی به این سنت‌شکنی اکتفا نکرد و مجددا محمد بن نایف را عزل و فرزند خود محمد بن سلمان ‌را به‌عنوان ولیعهد تعیین کرد. این درحالی است که تمامی این شاهزادگان در سال‌های طولانی در دستگاه‌های امنیتی، گارد ملی و سلطنتی و... پست‌های کلیدی و تراز اولی را در اختیار داشتند و افراد مورد اعتماد خود را در مناصب مختلف به کار گمارده‌اند. همچنان که محمد بن نایف سال‌های طولانی در ساختار حکومت بوده و افراد متعددی را در مناصب مختلف منصوب کرده است. اکنون این افراد وفادار به‌طور طبیعی با ولیعهد کنونی مخالفت می‌کنند. همچنان که متعب بن عبدالله، پسر ملک عبدالله پادشاه قبلی عربستان رئیس گارد ملی بود. طبیعی است که با صدور یک دستور و ابلاغ بخشنامه نمی‌توان این افراد را ساکت کرد و این مخالفت‌ها ثبات کشور عربستان را متزلزل خواهد کرد.

روابط پرتنش عربستان با قطر به نقطه خطرناکی رسیده است، طوری که دو طرف برای بی‌ثبات کردن حکومت و تغییر آن تلاش می‌کنند. این روند به کجا خواهد انجامید؟

اختلافات این کشورها از دو جنبه قابل بررسی است؛ نخست جنبه سیاست خارجی است. هر کشوری متناسب با منافع ملی خود با سایر کشورها یا گروه‌ها روابطی را تعریف و برقرار می‌کند که ممکن است مورد اعتراض همسایگان خود قرار گیرد. این مشکلات می‌تواند با مذاکرات دیپلماتیک و چانه‌زنی حل شود. جنبه دیگری که وجود دارد مرتبط با ماهیت و ذات سیاسی کشور است؛ یعنی موضوعی که هویت یک حکومت در آن تعریف می‌شود و آن جوهر حاکمیت است. این مورد جنبه حیاتی و امنیتی دارد و جزو خط قرمز‌های هر کشور محسوب می‌شود. اگر دو کشور قطر و عربستان درصدد تغییر حاکمیت‌های یکدیگر باشند، در حقیقت در راه بسیار خطرناکی قدم گذاشته‌اند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها