من کجا بروم؟ این مهم ترین سوالی است که فرشته در ذهن خود دارد؛ دختری که قربانی تجاوز در یک اکس‌پارتی شد و چون روی برگشت به خانه نداشت در سن 15 سالگی به‌خاطر فرار از خانه و جیب بری در پارک دستگیر شد.
کد خبر: ۱۰۵۸۱۳۳

او که اکنون 18 سال دارد و دوره محکومیت خود را طی کرده است، با چشمان عسلی‌اش به غربت افق چشم می‌دوزد و منتظر است تا نامزدش به دنبالش بیاید و او را با خود ببرد. زیرا خانواده‌اش دیگر او را نمی‌خواهند. پسری که اکنون نامزد اوست، کسی است که با هم فرار کرده‌اند. آیا او زندگی خوبی خواهد داشت یا باز هم به بزهکاری روی می‌آورد؟ چرا خانواده‌ها نمی‌توانند یا نمی‌خواهند محصول تربیت خود را که کودکی آسیب‌دیده و بزهکار است، بعد از بازپروری بپذیرند؟ وقتی خانواده این نوجوان را نپذیرد، جامعه چطور او را خواهد پذیرفت؟

راه استقلال

شاید بهترین کار برای بازگشت این کودکان به جامعه، ایجاد کارگاه‌هایی برای استقلال مالی و توان افزایی اقتصادی باشد.

به این ترتیب می‌توان مقدمات حضور این کودکان در بازار کار را نیز فراهم کرد و وابستگی آنها را به خانواده کاهش داد که به این ترتیب خانواده نیز بعد از مواجهه با استقلال و توانمندی او امکان دارد کم‌کم به ارتباط بیشتر متمایل شوند.

کمک به جامعه‌پذیری

ارتباط بیشتر این کودکان طی دوران محکومیت در خدمات عام‌المنفعه مثل پاکسازی محیط، کمک به سالمندان، توزیع غذا و لباس به نیازمندان و... می‌تواند آنها را با محیط اجتماعی آشتی دهد و روند اجتماعی شدن آنها را اصلاح کند.

آموزش‌های کاربردی

با آموزش موثر و توانمندسازی کودکان برای حل مساله و تاب‌آوری، می‌توان مقاومت آنها را در مقابل آسیب‌ها بالا برد.

گسترش و تقویت مهارت‌های فنی و حرفه‌ای، استفاده از کودکان آموزش دیده‌ای که در مهارتی به استادی رسیده‌اند و دوران محکومیتشان تمام شده برای آموزش سایر کودکان می‌تواند ضمن ایجاد اشتغال برای آنان، اعتماد به نفسشان را افزایش دهد.

خانواده و بزهکاری

ایجاد و حفظ رابطه مددجو با خانواده‌اش می‌تواند از ادامه جرم جلوگیری کند. مددکاران باید تدابیر لازم را برای حفظ رابطه میان مددجو و خانواده وی به کار گیرد تا حضور او در کانون، سبب ایجاد شکاف میان آن دو نشود. البته در بسیاری موارد ارتباط کودک با خانواده‌اش پیش از این گسسته شده است یا خانواده چندان دچار آسیب است که گسستن کودک دست‌کم برای مدتی می‌تواند به نفع او باشد. به هر حال وابستگی و احساس تعلق به خانواده، خود یک عامل مهم در جلوگیری از تکرار جرم مددجویان است.

جایگزینی تعلق

در شرایطی که کودک از خانواده می‌گریزد، می‌توان ضمن کمک به بازتوانی و سالم‌سازی خانواده، گزینه جایگزینی برای کودک در نظر گرفت. ایجاد ارتباط بیشتر با دوستان سالم، برخی اقوام که پذیرای او هستند، خواهر یا برادر می‌تواند جای خالی والدین را تا حدی پر کند. گرچه ملاقات با افراد خانواده سبب رفع کدورت، اضطراب، ایجاد مهر و محبت می‌شود، اما با وجود تلاش بسیار مددکاران گاهی خانواده هرگز حاضر به پذیرش کودک نیست.

خانواده جایگزین

حلقه حامیان مردمی و خانواده‌های جایگزین و شبه‌خانواده هنوز آن‌قدر گسترده نیست که کودکان و نوجوانان و جوانانی را که از کانون اصلاح و تربیت آزاد می‌شوند مورد حمایت قرار دهد. قانون حمایت از کودکان بد سرپرست و بی‌سرپرست محدودیت‌های زیادی برای سپردن کودکان به خانواده‌ها دارد. محدودیت سنی برای کودکان و نبود تنوع خدمات برای حامیان از آن جمله است.

قانونی برای حمایت حامیان

در بسیاری موارد کودکان و نوجوانانی که به کانون اعزام می‌شوند به علت ترس و واهمه‌ای که از پدر و مادر یا سرپرستان قانونی خود دارند، آنان را معرفی نمی‌کنند. گاهی نیز تمایلی به بازگشت به خانه ندارند و با وجود اعلام بد سرپرستی آنان توسط کودک، قانون کودک را دوباره به همان خانواده می‌سپارد.

وجود قوانین حمایتی از حامیان کودکان بد سرپرست و امکان حمایت حامیان از فرزندان این خانواده‌ها حتی پس از دوران نوجوانی می‌تواند در پذیرش آنان مفید واقع شود.

قانون از والدین گم شده یا زندانی کودک، هرگاه که بخواهند فرزندشان را از مادر و پدر غیرهمخون پس بگیرند، حمایت می‌کند؛ زیرا کودک رسما متعلق به والدین خونی است و این پیوند را هیچ قانونی نمی‌تواند باطل کند.

مشکلاتی مربوط به تغییر نام خانوادگی یا رسیدن ارث به فرزند خوانده از جمله این مشکلات است.

پایش پیوسته وضعیت کودکانی که به خانواده‌ها سپرده شده‌اند و ارائه خدمات رایگان مشاوره روان‌درمانی برای بزه‌دیدگان کودک و خانواده‌هایی که آنها را پذیرفته‌اند، می‌تواند برای آنها مفید واقع شود و میزان پذیرش خانواده را افزایش دهد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها