در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به عبارتی یا باید دست به دعا شد و منتظر بارش باران بود یا دل به بیل و کلنگ و دست خالی مردم محلی خوش کرد که در کنار نیروهای منابع طبیعی و محیطزیست یا گاهی پیشگامتر از آنها، به دل آتش میزنند تا جلوی زبانه کشیدن شعلههای آن و نابودی طبیعت را بگیرند. تصویر تاثیرگذار، آرامش و خستگی پس از یک نبرد سخت و طاقتفرسا بین اژدهای آتش و جوانان غیور دشت شیمبار خوزستان را نشان میدهد؛ نبردی که اگرچه ساعتها به طول انجامید و سوختن و نابودی بخشی از درختان و مراتع منطقه گردشگری شیمبار را در پی داشت، اما سرانجام با مهار آتش متوقف شد.
این فقط یک خانه است!
فکر میکنید این تصویر یکی از برجهای بلند دنیاست؛ یکی از بلندترینها و گرانترینهای آنها که احتمالا با توجه به بزرگی و عظمتش باید ساکنان زیادی هم داشته باشد؟! اما نه! شما هم مثل ما حدس درستی نزدید! این برج، درواقع برجی با ساکنان زیاد نیست، بلکه خانهای است برج مانند که مالک آن یک مرد ثروتمند هندی است. میگویند گرانترین خانه دنیا قصر باکینگهام است و قیمتیترین خانه پس از آن ( که آنتیلا نام دارد و همین تصویر است) خانه همین ثروتمند هندی یعنی آقای موکشی آمبانی است. خانه سربه آسمان ساییده او «آنتیلا» نام داشته و 4550 میلیارد تومان ارزشگذاری شده است! پولی که شمردن صفرهایش هم برای ما سخت است، چه رسد به تصور داشتن آن حتی برای ثانیهای! فکرش را کنید با این پول چند نفر میتوانند صاحب خانه شوند؟! عجب دنیای غریبی است!
طنز تلخ صندلیهای تکه و پاره شده
شاید شما هم به تابلوهایی که در بعضی از اتوبوسهای کشور نصب شده تا نحوه مصرف صحیح از اموال عمومی را اطلاعرسانی و بهعبارتی فرهنگسازی کند، تاکنون توجه کرده باشید و چشمتان به این علائم هشداردهنده که برای این منظور طراحی شده، افتاده باشد؛ علائمی مثل سیگار ممنوع در اتوبوس، یا مراقبت از اموال شخصی مثل کیف پول و یا رعایت حقوق شهروندی و احترام به افراد مسن برای واگذاری صندلی به آنها و..... درمجموع این علائم حاوی نکات آموزنده خوبی است که در همه حال باید رعایت آنها به شهروندان یادآور شود. اما در بین علائم طراحی شده، یک علامت بدجور توی ذوق میزند، یعنی آدم نمیداند بخندد یا گریه کند. این علامت همان علامتی است که فردی را اره به دست در حال بریدن و پاره کردن صندلی نشان میدهد. خندهدار بودن علامت از آن روی، که مگر ممکن است چنین حرکتی از شهروندی سر بزند. اما بیشتر که فکر میکنی به غمانگیز بودن آن هم پی میبری، چراکه حتما این اتفاق افتاده که مسئولان اتوبوسرانی را مجبور به کشیدن چنین طرحی کرده و مگرنه اینکه هر کدام از ما بارها با صندلیهای پاره شده و خورده شده در اتوبوسها مواجه شدهایم. متاسفانه این طنز تلخی است که نمونهاش در همه جای کشور و حتی شبکه حمل و نقل ریلی به چشم میخورد و باز همان بحث ضرورت فرهنگسازی و... .
هنوز هم هستند...
فکر میکردیم کیمیا شدهاند! آن دکترهایی که خاطرههای زیادی از بخشندگی و کرامات اخلاقی آنها شنیدهایم؛ از آنها که به منشیهایشان میگفتند اگر بیماری پول ندارد، حق ویزیت از او دریافت نکنید، مثل مرحوم دکتر شیخ در مشهد که نهتنها حق ویزیتی از بیماران بیبضاعت خود دریافت نمیکرد، بلکه مراقب بود تا موثرترین و درعین حال ارزانترین دارو را برای بیمارانش تجویز کند. اینها همهاش مقدمهای بود برای اینکه بدانید آن دکترهای خداشناس و فروتن هنوز هم هستند؛ دکترهایی که آنقدر با بیمارانشان مهربان و همراه هستند که بیماران جرات میکنند هر آنچه را در بساط دارند به عنوان حق ویزیت به مطب بیاورند. تصاویر حق ویزیتی را نشان میدهد که یک پیرزن برای دکتر آورده؛ چند تخم مرغ و ظرفی ماست و کمی رب!
یک کار ارزشی خوب
قرار شد در این صفحه جایی هم برای صنایعدستی و میراث فرهنگی کشورمان وجود داشته باشد؛ اما ظاهرا پیش از ما یک استاندار فرهنگ دوست، به فکر حفظ صنایعدستی کشور و منطقه خود بوده است. این مسئول، استاندار کرمان است که مبلمان دفتر کارش را به جای پر کردن با صنایع چوب و استیل با مدلهای روز غربی و به اصطلاح مدرن و باکلاس، با مبل قالی تزئین کرده است. مبل قالی یکی از صنایعدستی خاص استان کرمان است که قدمت آن به 200 سال پیش برمیگردد و استفاده از آنها میتواند راهی برای حفاظت از این صنایعدستی باارزش باشد.
چرا قدرش را نمیدانیم؟!
ما که داریم، قدرش را نمیدانیم، آنها که ندارند خودشان را میکشند تا آن را داشته باشند. کلا آدمیزاد قدر داشتههایش را نمیداند. البته امروز یک مصداق درست و درمان هم برایتان رو میکنیم تا هیچ اما و اگر دیگر در کار نباشد. اخیرا برخی کشورها از جمله همین چین خودمان، درصدد برآمدهاند آنچه را از مواهب طبیعی که در محدوده زندگی شهری خود ندارند به صورت مصنوعی بسازند؛ حتی اگر آن چیز یک کوه، بله یک کوه یا حتی رشته کوه باشد!... کجا؟! روی پشت بام یک برج! یعنی همان چیزی که در تصویر زیر میبینید؛ ساخت کوهی روی یک برج 26 طبقه. حالا مقایسه کنید با کشور خودمان که تقریبا در بیشتر استانها و مناطق کشورمان و حتی در محدودههای شهری، کوههای زیبایی داریم که نهتنها از بودن آن حظ نمیبریم و حفظش نمیکنیم، که کمر به تخریب آنها هم بستهایم؛ مثل کوههای صاحبالزمان کرمان، کوه صفه اصفهان، کوههای اطراف مشهد که اخیرا و متاسفانه یا تصرف شدهاند یا به بهانه زیباسازی و تجهیز امکانات درحال تخریب و تغییر شکل هستند.
دل به کار بدهی درست میشود
میگویند به هر کاری دل بدهی درست میشود، یعنی به نتیجه میرسد؛ خوب هم به نتیجه میرسد. این کار و آن کار هم ندارد بر هر کاری صدق میکند، یعنی اگر هر کاری که مسئول انجام آن شدی، از مسئولیت یک آبدارخانه گرفته تا مدیریت یک سازمان بزرگ را بخوبی انجام دادی نتیجهاش، هم به مجموعهات و هم خودت خواهد رسید. کشاورز هم که باشی، باز قصه همین است. مثال روشنتر؛ ببینید این همه کشاورز در کشورمان هستند که امروزه بیشترشان از نبود آب و خشکسالی و خراب شدن محصول مینالند، این وسط یکی هم پیدا میشود مثل همین آقا در تصویر در روستای قلعه رش سردشت در آذربایجان غربی که توانسته خوشه انگور سیاهی با وزن 6 کیلو و 350 گرم را به عمل بیاورد. شرایط برای او و دیگر کشاورزان دستکم در استان خودش که یکسان بوده،اما چه چیزی میتواند نتیجهای متفاوت برای او داشته باشد، غیر از عشق و احساس تعهد به کار.
حس خوب احترام در یک کارت عروسی
گاهی زیبایی بسادگی است؛ یک سادگی که به دل بنشیند، یعنی در عین ساده بودن، حس ارزش و منزلت را هم در آدمی ایجاد کند. انگار بحثمان کمی پیچیده شد؛ اگر به تصویر بالا نگاهی بیندازید، بهتر متوجه منظورم میشوید. تصویر بالا یک کارت عروسی بسیار ساده در دهه 1320 یعنی 70 سال پیش را نشان میدهد. البته طبیعی است که کارت عروسی 70 سال پیش ساده باشد، اما در کنار این سادگی، یک نوع آداب و احترام قائل شدن برای مخاطبان هم وجود داشته است. چرا؟! زیرا میتوانستند همه متن را چاپ کنند، ولی ادب حکم میکرده بخشی به خط باشد. دستخطی بودن بخشی از کارت که میتوانست چاپی باشد، نشان از ارزش قائل شدن برای مهمانان بوده است؛ چیزی که امروز دیگر نهتنها در کارتهای عروسی و عزا که در بسیاری از موارد دیگر هم جایش خالی است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: