خاطراتی از مشارکت ایرانیان خارج از کشور در انتخابات

حضور، مـرز نمی‌شناسد

همزمان با فرارسیدن روز انتخابات ریاست جمهوری، این فقط ایرانیان در داخل مرزهای کشورمان نیستند که در این عرصه مشارکت می‌کنند، بلکه هزاران ایرانی در سایر کشورها نیز از این فرصت برخوردارند تا رای خود را به صندوق انداخته و با شرکت در انتخابات بر سرنوشت خود اثر بگذارند.
کد خبر: ۱۰۳۱۲۵۸
حضور، مـرز نمی‌شناسد

جام سیاست، در گفت‌وگو با برخی از خبرنگاران صداوسیما در کشورهای مختلف، خاطرات آنها را از مشارکت ایرانیان خارج از کشور در انتخابات ریاست جمهوری مرور کرده است.

انتخابات و سفیر شهید

حسن قربانی - خبرنگار سابق صداوسیما در لبنان: سال 1376 سفارت ایران در بیروت آماده برگزاری انتخابات ریاست جمهوری می‌شد. هموطنان مقیم از شهرهای دور و نزدیک با شور و حال وصف‌ناپذیری خود را به سفارت می‌رساندند. هم انتخابات بود و هم دید و بازدید. اجتماعی از ایرانیان با صورت‌هایی شاد تشکیل شده و باب گل گفتن و گل شنفتن باز بود. در آن شرایط و آمد و رفت‌ها، مردی خستگی‌ناپذیر از ابتدا تا انتهای کار همراه و همقدم مراجعان و گروه خبری بود و از هیچ کوششی برای بهترشدن کار انعکاس این رویداد دریغ نمی‌کرد. معتقد بود انتخابات باید با حضور ایرانی‌های سراسر دنیا و بخصوص مقیم لبنان هرچه باشکوه‌تر برگزار شود.

این مرد یعنی بعدها به سمت سفیری منصوب شد و در پایان چند سال خدمت صادقانه در دنیای سیاست و سربازی در لشکر دیپلماسی ایران، در فاجعه منا سال 1394 به شهادت رسید.

روز ایران در ترکیه

حسن میربها - خبرنگار صداوسیما در ترکیه: خرداد سال 1388 بود و من لبریز از شوق و هیجان برای یک کار خبری و عظیم آماده می‌شدم، اضطراب عجیبی داشتم. زمان موعود و روز انتخابات فرا رسید، هیجان زده همراه همکاران ساعتی زودتر به محل قرار رفتیم. صحنه‌ای زیبا و به‌یاد ماندنی، شمار زیادی از هموطنان در مقابل مجتمع آموزشی 22 بهمن آنکارا ایستاده و مشغول گفت‌وگو و خوش‌و‌بش بودند. خیلی‌ها را برای اولین بار می‌دیدم و معلوم بود از راه‌های دور و شهرهای مجاور خود را به هر زحمتی به محل صندوق اخذ رای انتخابات ریاست جمهوری رسانده بودند.

با شروع رای‌گیری صفی از هموطنان تشکیل شد و من در مقابل دوربین از حضور غرورآفرین ایرانیان برای مشارکت در سرنوشت کشور گزارش دادم و بیش از همه خود به این باور رسیدم که عشق ایران و دغدغه سربلندی ایران در قلب تمام ایرانیان در هر جای دنیا که باشند وجود دارد و موج می‌زند. امروز و برای انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری دیگر هیچ دغدغه و اضطرابی ندارم و می‌دانم همه ایرانیان مقیم ترکیه می‌آیند، با همان شور و شوق سابق.

ایرانیان، الگوی قانون‌مداری

سیار پیش‌بهار - خبرنگار سابق صدا و سیما در پاکستان: دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 به عنوان خبرنگار سازمان صدا و سیما در اسلام‌آباد پاکستان حضور داشتم. در پاکستان در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان در چهار شهر اسلام‌آباد، کراچی، لاهور و کویته و در نمایندگی‌های ایران برگزار ‌شد. یکی از نکات قابل توجه در روز انتخابات این بود، افرادی که برای رای‌دادن به نمایندگی‌های ایران مراجعه می‌کردند در مصاحبه با ما از احساس بالای خودشان نسبت به ایران می‌گفتند و این‌که حضور در انتخابات را برای خود یک تکلیف قانونی و اخلاقی می‌داشتند. شور و شوق وصف‌ناپذیری در چشم‌ها، رفتار و گفتار ایرانیان مقیم موج می‌زد. خیلی از آنها دوست داشتند در چنین روزی در ایران و در انتخابات همدوش هموطنان خود بودند.

نکته جالب این‌که پس از روز انتخابات و مشخص شدن نتیجه، ایرانیان مقیم که قبل از این درباره نامزدها نظرات متفاوتی داشتند و هر کدام طرفدار نامزد خاصی بودند، نتیجه انتخابات را به هم تبریک می‌گفتند و فضای بسیار خوب و صمیمی در بین آنها در محافل مختلف حاکم بود به طوری که این رفتار قانون‌مداری و احترام به آرای عمومی در بین ایرانیان برای بسیاری از مردم پاکستان درس‌آموز و مثال‌زدنی شده بود.

دعوای منافقین برای ساندویچ

مرتضی غرقی - خبرنگار سابق صدا و سیما در نیویورک: یادم هست در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که در نیویورک بودم، مردم بسیاری صف کشیده بودند تا به نامزدهای مورد نظر خود رای دهند. در این میان مثل همیشه که گروهک‌های ضدانقلاب درصدد آشوب در هر اقدام ملی هستند حضور داشته و تظاهرات می‌کردند. یک بار هم در انتخابات سال 1376 در برلین بودم، منافقین برای برهم زدن حوزه‌های رای‌گیری، افرادی را از شهر‌های اطراف در برلین جمع کرده، هر وقت آنها را فراخوان می‌دهند روزی پنجاه دلار و یک ساندویچ به عنوان نهار هم به آنها می‌دهند. من در حوزه رای‌گیری برلین بودم که دیدم یک دفعه بیرون شلوغ شد. بیرون آمدم و دیدم بین چند نفر از گروهک‌های سلطنت‌طلب و منافقین برسر ساندویچ دعوا و پای پلیس به ماجرا کشیده شد. گویا مسئول خرید، پول‌ها را گرفته بود و به جای کالباس ساندویچ تخم مرغ خریده بود.

طی مسیر 400 کیلومتری

ابراهیم شکوری - خبرنگار سابق صداوسیما در نیویورک: خرداد 1392برای برگزاری انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری ایران در آمریکا و اخذ آرای هموطنان مقیم در برخی ایالات و شهرهای بزرگ مانند نیویورک، نیوجرسی، واشنگتن‌دی‌سی، ویرجینیا، مریلند، سیاتل، لس‌آنجلس، تگزاس، جورجیا و... صندوق‌های اخذ رای مستقر شد.

ابتدا به مسجد امام علی(ع) نیویورک رفتم. حضور پلیس یونیفورم‌پوش آمریکایی مقابل در ورودی مسجد، نخستین نشانه رسمی استقرار صندوق رای بود. وارد مسجد شدم، عوامل اجرایی که همگی از هموطنان مقیم و از فعالان مسجد بودند، در حال استقرار صندوق و سایر امکانات اخذ رای بودند، صحنه‌ای که برای لحظاتی حال و هوای وطن و شور انتخابات دوره‌های قبل را برای من تداعی می‌کرد. اندک اندک تعداد مراجعه‌کنندگان با تیپ و ظواهر مختلف افزایش یافت و پدیده آشنای «صف»در مسجد شکل گرفت. مسجد به محلی برای دید و بازدید صمیمی ایرانیان مقیم تبدیل شده بود. چند رای اولی دختر و پسر که اغلب متولد آمریکا بودند، علت رای دادن خود را وجود حس درونی ایران دوستی اعلام کردند. حضور و صف ایرانیان آنقدر چشمگیر بود که با اشتیاق ارتباط زنده تصویری با تهران گرفتم.

در صندوق مستقر در هتل هیلتون نیوجرسی، زوج سالمندی را دیدم که با کمک واکر مسیری نسبتا طولانی را پیاده آمده بودند. پدری هنرمند با دختر جوانش با چهره‌ای خندان آمده بودند و پدر می‌گفت دخترش فارسی خوب بلد نیست ولی با همان فارسی دست و پاشکسته، آنقدر خوب مصاحبه کرد که هر جمله‌اش به خروارها یاوه‌گویی عناصر ضدانقلاب مقیم می‌ارزید. پدر هنرمند هم که ساز خود را همراه داشت برای ایرانیان مقیم، سرود ایران سربلند را اجرا کرد. آن قطعه زیبا را تصویربردار ضبط و وقتی به تهران فرستاد چند بار از شبکه‌های صداوسیما پخش شد.

در ساعات پایانی رای‌گیری، زوج جوانی با چهره‌ای خسته وارد شدند. حجاب تقریبا لبنانی خانم و لباس موقر آقا توجه‌ام را جلب کرد. پرسیدم، اهل نیوجرسی هستید؟ با لبخندی گفتند این حال و روز خسته ما به‌خاطر این است که از صبح تا الان در راهیم. 250 مایل یا 400 کیلومتر مسیر رفت و برگشت ما برای حضور بر سر این صندوق رای است.

طبل توخالی ضد انقلاب

محمد دلاوری - خبرنگار سابق صدا و سیما در بلژیک: سال 1392 مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در بلژیک، منافقین و افراد ضدانقلاب با انضباط کنار هم صف کشیدند، کمی هم با فاصله از یکدیگر که جمعیت‌شان زیاد به نظر برسد. شعارهای‌شان از همه رنگ بود و رنگ پرچم‌هایشان هم بسته به این‌که از کدام گروه باشند فرق می‌کرد. این افراد با دیدن مراجعان ایرانی به شعبه اخذ رای صدای‌شان به یکباره بالا می‌رفت و با فریاد تلاش می‌کردند به رای‌دهندگان القاء کنند که رای ندهند و تقریبا تشخیص می‌دادند که در مواجهه با هر گروهی چه شعاری بدهند.

صدای آنها زمانی خیلی بالا می‌رفت که مثلا وقتی کسی از صنف خودشان به شعبه مراجعه می‌کرد، از نظر آنها دردناک بود که یک مخالف سیاسی جمهوری اسلامی هم تصمیم گرفته با رای دادن نظر و رای خود را دنبال کند نه با ایستادن آن سوی خیابان و فریاد کشیدن.

کیش و مات منافقین

جعفر عزیزی - خبرنگار سابق صدا و سیما در آلمان: یادم هست در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 صفی طولانی از هموطنان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین برای دادن رای شکل گرفته بود که تا پایان زمان قانونی انتخابات ادامه داشت. در این میان جمع اندکی از اعضای گروهک تروریستی منافقین که از روزهای قبل از پلیس آلمان مجوز تجمع در مقابل سفارت ایران را گرفته بودند در مقابل سفارت حضور یافتند. این افراد که تعدادشان حدود 10نفر بود با بلندگو و ایجاد سر و صدا و توهین به مقامات جمهوری اسلامی و کسانی که در این انتخابات شرکت کرده بودند سعی می‌کردند با ایجاد رعب و وحشت مانع حضور هموطنان در این انتخابات شوند.

یکی از منافقین مدام به کسانی که در صف رای ایستاده بودند می‌گفت: مزدور، مزدوران جمهوری اسلامی خجالت بکشید. در این میان یکی از هموطنان حاضر در صف خطاب به وی گفت: تو راست می‌گویی. ما مزدور جمهوری اسلامی هستیم ما برای وطنمان مزدوری می‌کنیم. اما تو چه؟ برای گرفتن یک ساندویچ و روزی ده یورو، مزدوری بیگانگان را می‌کنی و علیه وطنت شعار می‌دهی.

یکی دیگر از هموطنانی که در صف ایستاده بود هم خطاب به آن منافق گفت: باید هم شما مخالف انتخابات و آزادی باشید. اقدامات تروریستی شما را در کشتن زنان، کودکان و افراد بی‌گناه در کوچه و خیابان هنوز فراموش نکرده‌ایم. هموطنان دیگر هم بی‌اعتنا به شعارهای اعضای گروهک تروریستی منافقین به آنها پشت کرده و آماده می‌شدند تا رای خود را به صندوق بیندازند.

افرادی را می‌دیدم که با در دست داشتن شاخه گل پای صندوق رای حاضر شده بودند و وقتی از آنها درباره این مساله سوال کردم با غرور می‌گفتند: ایران را دوست داریم. برخی هم وقتی نام ایران را می‌بردم اشک در گوشه چشم‌شان جمع می‌شد.

گفت‌وگو: محمد زند کریمخانی

ضمیمه جام سیاست جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها