همایون اسعدیان دو فیلم خوب دارد که هر دو به سینمای اخلاق‌گرا و برگرفته از مضامین اخلاقی نزدیک است.
کد خبر: ۱۰۲۱۴۲۱

طلا و مس و بوسیدن روی ماه که این دومی ‌یکی از فیلم‌های خوب سینمای دفاع مقدس در این سال‌هاست. با این پیش‌زمینه ذهنی مخاطب درباره یک روز بخصوص قضاوتی از قبل دارد و می‌داند که به دیدن فیلمی ‌خوش‌ساخت از فیلمسازی باتجربه می‌رود. این مقدمه مخالف تصور مخاطب درباره این فیلم نیست اما بی‌شک انتظار او را هم برآورده نمی‌کند زیرا اسعدیان از یک جایی به بعد فیلمش را رها می‌کند و با پایانی بد که قرار بوده غافلگیرکننده باشد، فیلمش را به انتها می‌رساند.

مردن یا نمردن ، مساله این است

حامد، روزنامه‌نگار با شرافت که در یک مقاله پشت پرده واردات داروهای فاسد و تاریخ مصرف گذشته را افشا کرده، با بیماری قلبی مهلک خواهرش روبه‌روست و برای جلوانداختن عمل پیوند قلب خواهرش مجبور می‌شود با همان‌هایی که فسادشان را افشا کرده معامله کند. این ایده کوتاه به خودی خود جذابیت فراوانی دارد. قاچاق دارو و مافیای آن همواره یکی از مظاهر فساد در سیستم درمان کشور بوده و هست و حالا در داستان فیلم اسعدیان، کار به جایی رسیده که بوفه‌دار بیمارستان از پزشک گرفته تا پرستار و اموراداری بیمارستان را در اختیار خود دارد و نوبت عمل قلب جابه‌جا می‌کند و در این میان حامد باید شرافت و آبروی حرفه‌ای‌اش را فدای قلب خواهرش کند. داستان «یک روز بخصوص» تلخ و گزنده است و انتخاب حامد تلخ‌تر، اما نکته اینجاست که فیلم به همان بوفه‌دار و چند پرستار و کارمند بسنده می‌کند و در نهایت به مخاطب می‌فهماند که سهم این دلال ناچیز است و مافیا جای دیگری است چیزی که مخاطب در زندگی عادی هم با این داستان‌ها بسیار روبه‌رو شده و از این منظر فیلم دریافت جدیدی برای او ندارد و گویی فیلمساز هم از دادن نشانی مشخص واهمه دارد و حتی مثلا فرامرزی که پشت همه این داستان‌هاست، هرگز دیده نمی‌شود.

فیلمنامه

داستان اصلی یک روز بخصوص قرار است در 24 ساعت اتفاق بیفتد.

درست از زمانی که حامد منیژه را در بیمارستان بستری می‌کند تا ده صبح فردا که باید 70 هزار دلار به صرافی بابت عمل بدهد. نکته اینجاست که باوجود ریتم کند و نماهای کشدار، حجم غیرمعقولی از اتفاقات در این 24 ساعت اتفاق می‌افتد که اگر روی ساعت ده صبح فردا چندبار تاکید نمی‌شد، می‌توانست پذیرفتنی باشد اما در شکل فعلی باورپذیر نیست و به نظر غیرمنطقی می‌آید. فیلمنامه‌نویس در این مدت زمان کوتاه هر چه خواسته در داستان قرار داده و از جایی به بعد نظم منطقی اتفاقات هم از بین رفته است.

نکته دیگر کاراکترهایی هستند که در داستان وجود دارند و می‌توانستند نباشند. اگر هم فیلمساز آنها را در داستان قرار داده، شاید همان داستان دوختن یک کت و شلوار برای یک دکمه است. نمونه کامل آن کاراکتر بهروز،‌ جوان عاشق منیژه است که با طراحی گریم بد بیشتر به کیف قاپ‌ها شباهت دارد و مانند سایه همه‌جا هست و همه چیز می‌داند و در حرکتی ابلهانه و بی‌منطق بوفه‌دار دلال را تهدید می‌کند و باقی ماجرا، اما چرا او در فیلم حضور دارد؟ برای همان تک سکانس سانتی مانتال سیلی خوردن از حامد و پیام‌های اخلاقی و گل درشت که دوباره به شکل دیگری در رابطه حامد و سودابه تکرار می‌شود؟

یک روز بخصوص داستانی شلوغ با ریتمی‌کند است که در میانه‌ها منطق روایی خود را از دست می‌دهد. حامد در راه رسیدن فوری به بیمارستان با ماشینی دیگر تصادف می‌کند به بیمارستان و پس از آن به صافکاری می‌رود ماشین را تعمیر می‌کند و بعد به فروش می‌رساند! همه اینها را اگر فرض کنیم در یک خیابان باشد باز هم قابل باور نیست.

همان اشتباه همیشگی

فضایی که یک روز بخصوص از مطبوعات و نقش آن در دوران معاصر ترسیم می‌کند به کلی غیرواقعی و بیشتر بر مبنای یک الگوی خارجی و بخصوص آمریکایی است. چاپ یک مقاله در شرایط کنونی نمی‌تواند چنین اثرگذاری داشته باشد و اگر این مقاله یا گزارش و نوشته در یک سایت و خبرگزاری منتشر می‌شد، قطعا می‌توانست واقعی‌تر باشد. این خصیصه البته به این فیلم تعلق ندارد و اساسا در سینمای ایران هرگز تصویر واقعی یک خبرنگار یا روزنامه ترسیم نشده و بیشتر فضایی تخیلی ارائه می‌شود و به همین دلیل اهمیت مقاله حامد و نقش آن در افشای فساد واردات دارو چندان مهم به نظر نمی‌آید و اگر هم بپذیریم این مقاله تا این حد مهم بوده با رقم 200میلیونی که حامد می‌گیرد چندان متناسب نیست، زیرا چنین ارقامی‌در مقابل سودهای کلان قاچاق دارو یک شوخی است.

فیلم در طرح مساله فساد مافیای مرتبط با درمان و امور پزشکی در سطح می‌ماند و به چند متلک درباره تحریم‌ها بسنده می‌کند و این نکته در تمام سینمای ایران به چشم می‌خورد و اوج شجاعت یک فیلمساز متاسفانه به چند دیالوگ نیش‌دار ختم می‌شود که بیشتر به محافظه‌کاری متولیان سینمایی باز می‌گردد.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها