در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فیلمنامه فیلم بیش از آن که بتواند یک قصه سر راست تعریف کند حفرههای فراوانی دارد و بیش از همه از نداشتن شخصیتمحوری رنج میبرد. فیلم با آن که قرار است درباره زنی با صورتی سوخته از حادثه اسیدپاشی باشد درباره آدمهایی است که تکلیفشان با پیرامونشان مشخص نیست و حتی یکسری از کاراکترها در داستان بهراحتی فراموش میشوند. نمونه کامل آن پدر زنی است که براثر اسیدپاشی مجبور به ترک شهر و خانهاش میشود و حتی همسرش هم نمیتواند شرایط او را بپذیرد. پدر در ابتدای داستان برای جوان عاشق و اسیدپاش شرط و شروط میگذارد و حتی او را تهدید میکند اما از جایی به بعد از داستان حذف میشود و زن بیپناه به تهران میآید. این نقص نه از روی فراموشکاری که بهدلیل ضعف نویسنده در چیدمان یک قصه با کاراکترهایی کاربردی در داستان است. داستانی که بیش از همه چیز به قصههای پاورقی نشریات زرد شباهت دارد و البته در خلاصه و توضیحات فیلم بر روی واقعی بودن آن تاکید میشود حال آن که باید به این نکته توجه کرد که صرف واقعی بودن هر جریانی نمیتوان توقع داشت این امر واقع دراماتیک هم باشد.
داستان فیلم چند پاره است. با آن که قسمت مهم داستان با فلاش بک روایت میشود، اما این گذشته مهم سادهلوحانه و مانند تمام داستانهای دیگر در این حوزه است و بههمین دلیل ویژگی خاصی ندارد.داستان اهدای تخمک و فروش آن هم به شکلی گل درشت مطرح میشود اما از جایی که مشخص میشود همسر مرد اسید پاش هم از تخمکهای اهدایی همین زن میخواهد بچه دار شود داستان به شکلی واضح سانتی مانتال میشود و از این ایده هم استفاده خاصی نمیشود.
این زن حقش را میخواهد بیش از هر چیز از نداشتن یک تحلیل درست ضربه میخورد و بیننده در مواجهه با آن سردرگم است. چند دیالوگ گل درشت و شعاری مانند (دوستیهای خیابانی در خیابان هم تمام میشود ) یا (قصه تو رو فروختم تا نجابتم رو نفروشم ) و از این نوع دیالوگها نه تنها کاربردی ندارد بلکه باعث میشوند سطح اثر در حد چند پیام مستقیم باقی بماند و عمقی نداشته باشد و این که متاسفانه فیلم به شکلی عیان در دام تفکرات فمینیستی گرفتار شده و مردهای داستان یا بیمسئولیت و عقب ماندهاند و اگر به خواستهشان نرسند اسیدپاشی میکنند و در نهایت هم میخواهند که بخشیده شوند!
بازیهای این زن حقش را میخواهد باوجود این که از بازیگران حرفهای سینمای ایران استفاده میکند امتیاز ویژهای برای فیلم محسوب نمیشود و در این میان کامران تفتی باز هم همان کاراکتری است که در این سالها بازی کرده و گویا قرار نیست در آن تغییری به وجود بیاورد.
این زن حقش را میخواهد فیلمی معمولی درباره اتفاقی است که در این سالها بسیار به آن پرداخته شده، اما به نظر یک نگاه فیلمفارسیگونه در این میان جایش خالی بود که با این زن حقش را میخواهد این پروسه تکمیل شده است. جریانی که انگار بیمیل نیست تا از این آب گل آلود ماهی بگیرد .......
ایلیا امیری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: