در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در کار خیر از هم سبقت بگیرید!
کبری احمدی از دوران کودکی خود میگوید: در خانوادهای مذهبی و بشدت عاطفی و صمیمی در جنوب تهران به دنیا آمدم، پدرم فردی خیرخواه و بخشنده بود که در محل به این ویژگیها شهرت داشت، همیشه مرا نصیحت میکرد که اگر بیرون از خانه فردی ناتوان را دیدید که باری دارد حتما به او کمک کنید و در این کار خیر از همدیگر سبقت بگیرید، این بازی کودکانه من و دوستانم شده بود که در راه مدرسه به دیگران کمک کنیم، خیلی زود ازدواج کردم، در سال 56 با شروع جریانات انقلاب در ایران، من نوجوانی متاهل بودم که بهزودی مادر میشدم.
با موج انقلاب زندگیام دگرگون شد
انگیزه احمدی برای خدمترسانی به مردم با آغاز انقلاب و همراهی همسرشان بیشتر شد، در این باره میگوید: بعد از انقلاب همسرم نظامی شد و من نیز بهعنوان یک بسیجی فعال در پایگاههای بسیج محل شروع به خدمت کردم، قبل از آغاز جنگ تحمیلی همسرم در منطقه غرب کشور خدمت میکرد و من نیز در تهران در انجمن اسلامی محل عضو شده و فعالیت میکردم، زمان ازدواجم کلاس ششم بودم و بعد از انقلاب ادامه تحصیل دادم که به علت داشتن شناسنامهای چهار سال بزرگتر از سن خودم و مشکلات ثبت احوال، بعد از درس خواندن به شکل غیرحضوری و کسب مدرک کاردانی روانشناسیتربیتی، تحصیل را رها کردم ـ البته بعد از آن دورههای آموزشی مختلفی را گذراندم.
مادر شدن هیچگاه مانع فعالیتهای من نبود
احمدی چهار فرزند پسر دارد، سالهای آغازین جنگ که مصادف با مادر شدناش بود را اینگونه روایت میکند: سال 57 اولین فرزندم به دنیا آمد و با شروع جنگ تحمیلی به همراه همسرم به مناطق جنگی میرفتم و داوطلبانه خدمت میکردم، فرزند دومم سال 61 و در اوج جنگ به دنیا آمد،آن سالها در ستاد پشتیبانی جبهه بسیار فعال بودم و حتی در ماموریتهای همسرم در غرب کشور که عملا منطقه جنگی محسوب میشد، او را همراهی میکردم. سال 64 و مصادف با آغاز عملیات والفجر هشت، در استادیوم آزادی تهران که گاهی برای مجروحان شیمیایی جنگ بود خدمت میکردم، البته بیخبر از بارداری و سالها بعد آثار این همجواری با مجروحان شیمیایی باعث آسیبهایی به من و پسر سومم شد.
پایان جنگ، شروع جهادی نو
با پایان جنگ تحمیلی احمدی تصمیم گرفت به کارهای فرهنگی و ارتباط نزدیک با جوانان روی بیاورد: آن سالها در مدارس مختلف به عنوان مشاور و در آموزش و پرورش به شکل نیروی افتخاری فعالیت میکردم، بعد از جنگ و در اثر ارتباط با جوانان و تمایل آنها به یادگیری کارهای هنری، بعد از گذراندن دورههای یادگیری خدمات آرایشی تصمیم به ایجاد مکانی آموزشی با حفظ موازین اسلامی برای جوانها گرفتم ـ در همان زمان بود که در کنار فضای آموزشی، مراسم مذهبی نیز اجرا میکردیم که با استقبال خوب دختران جوان روبهرو شد، تهیه جهیزیه برای دختران،کمکهای مالی به خانوادههای بیبضاعت منطقه، دیگر خدماتی بود که در آموزشگاه در حد توانم انجام میدادم.
گمشدهای به نام آرامش
این بانوی پرتلاش در ادامه گفتوگو از اوایل تاسیس خیریه میگوید: هیچ وقت وجه مالی و اقتصادی کار برایم مهم نبود، آرامش خودم را در برطرف کردن نیاز دیگران پیدا کرده بودم و اولین جرقههای ایجاد خیریهای بزرگ در ذهن من زده شد ـ سال 83 خیریه ما بهطور رسمی و قانونی آغاز به کار کرد، یک خانواده بزرگ ـ400 خانوار که سرپرستی حدود 1800 نفر را دربرمیگیرد، سرپرستی این خانواده بزرگ تمام زندگی من است،کوچکترین مشکلات این خانوادهها برایم اهمیت دارد ـ در شادی و غم آنها شریک هستم و از هیچ تلاشی برای تامین معیشت آنها مضایقه نمیکنم.
مخالف گداپروری هستم
احمدی از شیوههای حمایت خود از این خانوادهها میگوید: کرامت انسانی افراد خیلی بالاتر از این است که بخواهیم به شیوه گداپروری و تامین همهجانبه معاش زندگیشان آن را زیر سوال ببریم ـ در هر خانوادهای اگر فردی توانایی کار داشته باشد حتما از طریق خیریه معرفی و حمایت میشود. در همین راستا در سال 85 از طریق کمکهای شهرداری و برخی نهادها، مرکزی راهاندازی کردیم تا اینگونه افراد حتی با مهارتهای اندک به کار گرفته شوند که شکر خدا بازدهی خوبی داشته است. تاکنون عده زیادی از خانمهای سرپرست خانوار بودهاند که بعد از کسب مهارت از مجموعه جدا شده و هر یک در حال حاضر کارآفرینی موفق هستند.
تولید و تلاش کار خیر است
خیریه خانم احمدی علاوهبر حمایت از افراد بیبضاعت، در جهت تولید و تامین هزینهها تا حد زیادی مستقل است. وی دراین باره میگوید: تولیدی کالای خواب و غذاهای آماده در اولویت کارهای خیریه است که اغلب توسط اعضای تحت پوشش انجام میشود. ایجاد یک آشپزخانه مجهز و تولید غذاهای سالم و سنتی و ارائه آن در بستهبندیهای استاندارد و ارسال به اقصی نقاط ایران از دیگر فعالیتهای این مجموعه است. در این مرکز نیز از کمک افراد خبره و حرفهای نیز استفاده میشود، خیلی از خانمها با مدرک تحصیلی بالا در رشتههای مختلف پزشکی، روانشناسی و... بدون کمترین چشمداشت مالی با ما همکاری و همفکری میکنند.
رمز موفقیت: توسل به مولا علی(ع)
نام خیریه مزین به نام حضرت علی(ع) است، از انگیزه انتخاب این نام میگویند: توسل به حضرت علی(ع) با آغاز این کار همیشه راهگشای من بوده و هست. معجزههایی در بدترین شرایط مالی و روحیام از ایشان دیدهام که ارادت مرا صدچندان میکند.
از احمدی درباره نقش همسر محترمشان میپرسم، در پاسخ میگوید: همراهی بینظیر و مهربانانه همسرم را هیچگاه نمیتوانم نادیده بگیرم و اگر عشق و احترام بین ما و کمکهای بیدریغ ایشان نبود، با وجود چهار فرزند و مشکلات تربیتی و معیشتی آنها هرگز نمیتوانستم به فعالیت خود ادامه دهم. در سال 90 از طرف ریاستجمهوری بهعنوان یکی از 50 زن اول کشور انتخاب شدم، اما هیچوقت از خودم و میزان فعالیتم راضی نشدهام، همیشه راه زیادی برای رسیدن به قله موفقیت که همان خدمت صادقانه به مردم کشورم است، پیشرو دارم.
آرزوی دیرینهام جامعهای است عاری از فقر
اما در پایان گفتوگو احمدی میگوید:کشور ما کشوری غنی و پر از نیروهای فعال و کارآمد است، با بهکارگیری این افراد و ایجاد موقعیتهای شغلی و رسیدگی و عنایت مسئولان میتوان شاهد جامعهای ایدهآل و بدون نیازمند باشیم. ذکر مدام من همیشه دعای فرج و ظهور حضرت مهدی(عج) است که پایان تمام رنج و نیاز بشر در صورت ظهور این وجود عزیز محقق میشود. (اللهم عجل لولیک الفرج)
فاطمه چشمی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: