بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور تمام شد. جشنواره فیلم فجر برای انبوه علاقه‌مندانش که حالا تجربه بیش از سه دهه برگزاری مستمر را پشت‌سر دارد، چیزی بیشتر از یک جشنواره معمولی و نمایش چند فیلم است اما واقعیت این است که این جشنواره آینه تمام نمای تلاش سینماگران کشور است و با رصد آثاری که در این جشنواره به نمایش درآمده، می‌توان حدس زد که اوضاع اکران و استقبال مخاطبان از آثار سینمایی در سال آینده چگونه خواهد بود.
کد خبر: ۹۹۹۸۳۲

در مطلب پیش‌رو نگاهی به آثاری داریم که با رویکردهای گوناگون ساخته شده‌اند و طبیعی است که هرکدام هم ویژگی‌های خاص خودشان را داشته باشند.

سینمای کمدی: واقعیت این است که مخاطب سینمای ما به آثار کمدی در این سال‌ها همیشه روی‌خوش نشان داده است. حتی آثاری ضعیف و بی‌مایه این حوزه هم از اقبال مردمی بی‌نصیب نمانده‌اند. پس طبیعی است برخی فیلمسازان ما به این حوزه روی خوش نشان دهند. جشنواره امسال چند اثر طنز داشت که تقریبا تمامی آنها با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد. کمدی ایتالیا ایتالیا اولین ساخته کاوه صباغ‌زاده یکی از این آثار است که گرچه از سوژه خوبی بهره می‌برد اما به خاطر کم ملات بودن داستان و این‌که کارگردان نمی‌داند داستانش را به کدام سمت راهبری کند عملا چندان اثر شاخصی نیست. گشت 2 ساخته سعید سهیلی نیز در ادامه کارهای این فیلمساز تعریف می‌شود که تلاش می‌کند به نوعی طنز اجتماعی را تجربه کند با این وجود داستان آنقدر خالی از ماجراست که قهرمانان داستان مجبور می‌‌شوند کارهایی انجام دهند که حقیقتا دور از ذهن است. خوب، بد، جلف اولین ساخته پیمان قاسمخانی نیز از دیگر آثار کمدی بود که در جشنواره امسال روی پرده رفت و البته تا حدود زیادی توقعات را برآورده کرد. نوع طنزی که قاسمخانی در این اثر استفاده کرده، شبیه همان طنزهایی است که پیشتر از او دیده‌ایم. آ‌شنازدایی و غافلگیری شاید بزرگ‌ترین شاخصه خوب، بد، جلف باشد و بازیگران فیلم بخصوص حمید فرخ‌نژاد، پژمان جمشیدی و سام درخشانی در نقش‌هایشان خوش درخشیده‌اند.

کمی عجیب است ولی باید در این دسته‌بندی فیلم کمتر مدعی یعنی «شماره 17 سهیلا» به کارگردانی محمود غفاری را هم جا دارد. زهرا داوودنژاد ستاره این فیلم است و به طرز باور نکردنی یکی از مشکلات دامنگیر بخش بزرگی از دختران جامعه در این اثر به تصویر کشیده شده است. فیلم بدون این‌که بخواهد یا اصراری در این زمینه داشته باشد موفق می‌شود لحظات کمیک جذابی خلق کند.

سینمای اجتماعی: بخش زیادی از‌ آثار سینمای ما، در این دسته‌بندی جای می‌گیرد که به خاطر دربرگیری گسترده آن، موضوعات زیادی را هم شامل می‌شود. در این آثار به طور ویژه زنان و مردان مختلف از طبقات اجتماعی مختلف در موقعیت‌های ویژه قرار می‌گیرند که همین قرار گرفتن در این «موقعیت‌ها» و «انتخابی» که قهرمان‌های داستان به آن دست می‌زنند، این‌گونه سینمایی را سخت خاص کرده است. مثلا حامد بهداد در سد معبر ساخته محسن قرایی در نقش یک کارگر شهرداری که زندگی خصوصی‌اش در آستانه‌ بحران قرار دارد درگیر ماجرایی می‌شود که بیشتر از آن‌که بعد بیرونی داشته باشد، بعد درونی پررنگی دارد. کشمکشی که باعث می‌شود قهرمان داستان تلاش کند خود را از مخمصه‌ای که در آن گرفتار آمده برهاند و نکته جذاب داستان این که ما تا انتها نمی‌فهمیم او توانسته بر «وسوسه»‌اش فایق بیاید یا نه. در فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء»، ساخته وحید جلیلوند اما ما با موقعیت متفاوتی مواجهیم یک دکتر که نقش‌اش را امیر آقایی بازی می‌کند در موقعیتی قرار می‌گیرد که براحتی می‌تواند از آنچه مسبب آن شده، خود را کنار بکشد، اما برخلاف تصور و بیش از آنچه که ما فکر می‌کنیم او خود را درگیر موضوع می‌کند و در نهایت هم با این‌که متوجه می‌شویم در قتل کودک نقشی نداشته، اما باز هم خود را به‌عنوان مجرم معرفی می‌کند. داستان فیلم یک روز بخصوص همایون اسعدیان هم کم و بیش همین دستمایه «موقعیت» و «انتخاب» را دارد، مصطفی زمانی روزنامه‌نگاری است که درگیر تهیه گزارش‌هایی با موضوع قاچاق داروست. در همین حال متوجه می‌شود خواهرش تنها چند ماه بیشتر زنده نیست و از اینجا به بعد همه تلاش این برادر مصروف این می‌شود که به خواهرش کمک کند تا زودتر عمل شود. او هم در انتها باید به انتخابی دست بزند که هم برای او حیاتی است و هم خواهرش. در فیلم کارگر ساده نیازمندیم ساخته منوچهر هادی هم موقعیت‌چینی به شکلی است که در نهایت جوان شهرستانی داستان باید دست به انتخاب بزند، این‌که در برابر آقاجهان سرکرنش فرو آورد و به خواسته او تن دهد و از عشق دختری که او دوستش دارد دست بشوید یا در برابر آقاجهان و خواسته‌هایش برآشوبد که البته او در نهایت راه دوم را برمی‌گزیند. تمام فیلم‌هایی که نامشان اینجا آمد کم و بیش قهرمانانش مرد هستند که آدم‌های زن داستان را در سایه قرار می‌‌دهند. البته آثار اجتماعی هم بودند که زنان نقش پررنگی در حوادث آن داشتند. «رگ خواب» حمید نعمت‌الله با بازی لیلا حاتمی احتمالا یکی از شاخص‌ترین این آثار است. فیلم داستان زن بی‌پناهی است که می‌کوشد به زندگی‌اش سروسامانی بدهد. همه تلاش‌های او با بن‌بست مواجه می‌شود. اما یکباره روزنه‌ای پیدا می‌شود و مردی می‌کوشد به او کمک کند. حمید نعمت‌الله در روایت داستانی که احتمالا برای مخاطب می‌توانست کسالت‌بار باشد، موفق عمل می‌کند و این برای فیلمی که به نظر می‌رسد چندان مصالح داستانی ندارد امتیاز کمی نیست.

مهدی غلامحیدری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها