سعید نیکپور در آستانه 71 سالگی از خاطراتش می‌گوید

علاقه‌ام به تاریخ اتفاقی نیست

کافه‌ میرداماد

سعید نیک‌پور: اتفاقات مجازی نباید واقعی شوند

سال‌‌ها گذشته اما بیشتر مردم او را با سریال امیرکبیر می‌شناسند! ‌هرچند سعید نیک‌پور بعد از این سریال در آثار زیادی بازی کرد که از میان آنها می‌توان به رعنا، در چشم باد، شهریار، عمارت فرنگی، معمای شاه و... اشاره کرد. این بازیگر پیشکسوت در دنیای واقعی هم بسیار شبیه نقش‌هایی است که بازی می‌کند؛ آرام، متین و با صبر و حوصله. وقتی با نیک‌پور تماس گرفتیم تا با او گفت‌وگو کنیم چند روزی می‌شد که از هلند برگشته بود.
کد خبر: ۹۰۲۸۵۴
سعید نیک‌پور: اتفاقات مجازی نباید واقعی شوند

او هم مثل خیلی‌ها از حجم خشونت و عصبیتی که جامعه ما را تهدید می‌کند، متعجب است با او درباره رفتارها، کنش‌ها و واکنش‌های مردم امروزی هم‌صحبت شدیم.

عصبانیتی در اکثر مردم از طبقه‌های مختلف دیده می‌شود، دارا و ندار نمی‌شناسد. انگار همه به عصبانیت پناه برده‌اند. به‌نظر شما که سال‌هاست در زمینه تاریخ معاصر مطالعه می‌کنید، سریال امیرکبیر را ساخته‌اید و در چند سریال تاریخی بازی کرده‌اید چرا جامعه ما و حتی خانواده‌ها به سمت خشونت حرکت می‌کنند؟

برای واکاوی این مساله باید خیلی از عوامل را بررسی و علل این اتفاق را پیدا کرد. سال‌هاست در این باره صحبت می‌شود که ریشه بیشتر کنش‌ها و عکس‌العمل‌های افراد ریشه در خانواده دارد که من تا حدودی با این نظریه موافقم. اما علاوه بر خانواده نباید نقش رسانه‌‌ها و دیگر عوامل اجتماعی را هم نادیده گرفت. برایتان مثالی می‌زنم. امروز از تلویزیون آگهی پخش می‌شد درباره یک سوسک‌کش که اثر زیادی در کشتن سوسک‌ها دارد. برای این تبلیغ از مادر و فرزندی استفاده شده بود که مادر به وسیله حشره‌کش سوسک را می‌کشد و با شادی دخترش را در آغوش می‌گیرد و می‌گوید: کشتیم‌اش! و چند نما هم از سوسک مرده نشان داده شد. به همین سادگی کشتن به بچه‌ها آموزش داده می‌شود. در حالی‌که القای فعل «کشتن» به کودکان در هر شکل و شمایلی نادرست است. چرا باید برای تبلیغ اسپری سوسک‌کش از مادر و فرزند استفاده شود!

یعنی معتقدید که این‌جور آگهی‌ها که احتمالا بر اثر غفلت و ناآگاهی هم ساخته شده بر ناخودآگاه بچه‌ها اثر می‌گذارد و آنها را به سمت خشونت می‌برد؟

بله دقیقا همین‌طور است. رسانه‌‌ها باید خیلی مراقب باشند چون مستقیم روی ذهن بیننده بخصوص کودکان اثر می‌گذارند و کشتن و خشونت را به کاری پیش پا افتاده تبدیل می‌کنند. برنامه‌‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی باید در وهله اول جامعه را به سمت آرامش سوق دهند.

به رسانه‌‌ها و سینما و... باید فضای مجازی و بازی‌های رایانه‌ای و موبایلی را هم اضافه کنیم که خشونت را ترویج می‌کنند البته این فقط مربوط به کشور ما نیست، انگار دنیا به سمت خشونت حرکت می‌کند. در این شرایط باید فرد و خانواده‌ها چگونه دنیای خود را مدیریت کنند که کمتر آسیب ببینند؟

دور نگه داشتن بچه‌ها و افراد از دنیای مجازی محال است، اما نکته اینجاست باید کاری کرد اتفاقاتی که در دنیای مجازی رخ می‌دهد به دنیای واقعی و جامعه راه پیدا نکند. باید این نکته به مردم القا شود آن چیزی که در دنیای مجازی اتفاق می‌افتد، برای سرگرمی و تفنن است. اسمش مجازی است؛ غیرواقعی! اما اکنون در کشور ما مرز بین مجازی و واقعیت قاطی شده و این خطرناک است. در کشورهای دیگر دسترسی به فیلم‌ها و بازی‌های خشن و غیراخلاقی خیلی آسان‌تر از کشور ماست، اما خشونتی که در جامعه ما دیده می‌شود در آنجا کمتر رخ می‌دهد. صبح‌ها که از خانه بیرون می‌رویم اگر نگاهی به چهره‌ مردم بیندازیم، متوجه خشونتی که در صورت آنهاست می‌شویم. برخوردها بسیار تند و عصبی است. رعایت حق تقدم در هیچ جا دیده نمی‌شود. برای دیگران حقوقی قائل نیستیم ... .

در گذشته رسانه‌ها کمتر بود و حتی آموزش مهارت‌های رفتاری به اندازه امروز نبود، اما مردم به صورت غریزی و فطری به حقوق دیگران احترام می‌گذاشتند. اما اکنون انگار عوامل بازدارنده درونی در مقابل درست زندگی کردن، مقاومت می‌کنند.

وقتی من بچه‌ بودم این رفتار‌های خوب در همه خانواده‌ها و جامعه دیده می‌شد. تعلیم دادنی هم نبود یعنی کسی رفتارهای درست را آموزش نمی‌داد، ما مستقیم از اطرافیانمان خوب زندگی کردن را یاد می‌گرفتیم. من به یاد نمی‌آورم که پدر و مادرم با صدای بلند با هم صحبت کرده باشند، آنها هیچ‌وقت با هم دعوا نمی‌کردند. پدربزرگ و مادربزرگم و اطرافیان دیگر هم هیچ‌وقت به هم بی‌احترامی نمی‌کردند. آنها هرگز به ما گوشزد نمی‌کردند که در بیرون از خانه و با دیگران چگونه رفتار کنیم، ما مستقیم از آنها یاد می‌گرفتیم. من بسیار شاد بودم، صبح با انگیزه و خوشحالی از خواب بیدار می‌شدم و با اشتیاق به مدرسه می‌رفتم. آن دوره، مهربانی در دسترس بود همه به هم محبت می‌کردند، اما به مرور مردم عصبی شدند. مدیران و معلم‌های مدرسه خشن‌تر شدند و این را به بچه‌ها هم منتقل کردند. الان به این نتیجه رسیده‌ام که فضاهای آموزشی و جامعه تاثیر مستقیم روی رفتار بچه‌ها دارد. خانواده هر چقدر هم آرام و درست باشد وقتی بیرون از دیوارهای خانه امنیت روانی و اخلاقی وجود نداشته باشد، بچه‌ها هم تحت تاثیر این شرایط، رفتارهایشان تغییر می‌کند.

برخی معتقدند جامعه ما در حال گذار است و همیشه عبور از مقطعی به مقطع دیگر آسیب‌هایی را به وجود می‌آورد.

این گفته درست است، اما قبول کنیم مردم کشور ما انعطاف کمتری در برابر تغییر دارند و به جای پذیرفتن شرایط بهتر در برابر آن مقاومت می‌کنند و در همه جا حق را به خودشان می‌دهند. مثلا اگر مقابل خط عابر پیاده ایست کنی، راننده خودروی پشت سری داد و فریاد راه می‌اندازند که چرا ایستادی؟! در صورتی که تو داری قانون را رعایت می‌کنی و به حق عابر پیاده احترام می‌گذاری.

در این شرایط به نظر شما چگونه می‌شود زندگی کرد که نه به دیگران آسیب بزنی و نه دیگران بتوانند بسادگی به تو آسیب وارد کنند؟

این خیلی سخت است. هر کسی باید راهش را خودش پیدا کند. نمی‌شود برای همه یک نسخه نوشت. هر کسی باید یاد بگیرد به حقوق دیگران احترام بگذارد، به حریم شخصی و خصوصی دیگران احترام بگذارد. هیچ نهاد و سیستمی نمی‌تواند مردم را به زور وادار کند که رفتارهای شخصی خود را اصلاح کنند. این تصمیم و اراده‌ای کاملا شخصی است.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها