با فخرالدین صدیق شریف، بازیگر فیلم «رسوایی 2»

من شهردار یک شهر فرضی‌ام

سال‌هاست او را در نقش پدر موفق، صادق، متعهد و... در سریال‌های تلویزیونی می‌بینیم. فخرالدین صدیق‌شریف آنچه را باور دارد در نقش‌هایش به تصویر می‌کشد. با او به گفت‌وگو نشستیم تا از باورهایش درباره خانواده برایمان بگوید.
کد خبر: ۸۹۷۱۱۵
فخرالدین صدیق‌شریف: وفاداری بنیان خانواده را محکم می‌کند

با توجه به این که در آستانه روز پدر هستیم، کمی برایمان از پدرتان و نوع ارتباطی که با او داشتید، بگویید.

پدرم از کارمندان عالی‌رتبه راه‌آهن بود و اولین چیزی که به ما یاد داد صداقت، امانت‌داری و لقمه حلال بود. پدرم همه تلاش خود را کرد تا این صفات در ما نهادینه شود. این روش پدرم آویزه گوشم شد و سعی کردم این سبک زندگی را به فرزندانم یاد بدهم .

در گذشته مثل امروز وسایل ارتباط جمعی زیاد نبود و همه چیز سینه به سینه به نسل بعد منتقل می‌شد؛ اما انگار بیشتر تاثیرگذار بود؟

این روزها خیلی این جمله را می‌شنویم که دوره،‌ دوره ارتباطات است! اما به نظرم این دوره را باید دوره نبود ارتباط نامگذاری کنیم؛ این را می‌توان حتی در مهمانی‌‌های خانوادگی هم دید. در ظاهر همه دور هم جمع شده‌اند اما هر کس سرش توی موبایلش است و در فضای ذهنی خودش سیر می‌کند. ارتباط بین فردی ما بشدت ضعیف شده به همین دلیل مشکلات اجتماعی در کشورمان زیاد شده است که یکی از آنها طلاق است. واقعیت این است که همه سعی می‌کنند فقط وسایل زندگی را بیشتر کنند؛ این وسایل شامل خانه شیک، خودروی آخرین مدل، لباس‌های مارک‌دار و... است. چشم و هم‌چشمی باعث شده محبت بین آدم‌ها کم شود. ارتباطات مثل گذشته نیست که مردم از کنار هم بودن لذت ببرند، اگر هم دور هم جمع می‌شویم بیشتر برای این است که داشته‌هایمان را به رخ دیگران بکشیم.

دوره‌ای که شما بچه بودید ارتباطات بین افراد چگونه بود؟

آن دوره اصلا شباهتی به اکنون نداشت. ما مختصر غذایی را که مادرمان می‌پخت دور هم می‌خوردیم و خیلی شاد بودیم همه دور سفره می‌نشستیم، غذا می‌خوردیم و همین فضای خیلی خوبی برای ارتباط و صحبت به وجود می‌آورد و باعث می‌شد همه بتوانند از تجربه‌های یکدیگر استفاده کنند. پدرم برای ما از خاطراتش می‌گفت یا ما را دور هم جمع می‌کرد و داستان‌هایی را برایمان تعریف می‌کرد. این روایت‌ها فقط برای سرگرم کردن ما نبود، با این داستان‌ها بخشی از نکات لازم را به ما آموزش می‌داد و ما می‌فهمیدم نتیجه حرکت‌های درست یا نادرست چیست. این نوع سبک زندگی باعث می‌شد آدم‌‌‌ها کمتر راه را به خطا بروند. به همین دلیل آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی کمتر بود. اما الان زیاد‌ه‌خواهی جامعه ما را با بحران روبه‌رو کرده است! هیچ کس هیچ وقت راضی نیست.

اشاره کردید که پدرتان برایتان وقت می‌گذاشت و شما را دور هم جمع می‌کرد، اما این روزها معمولا همه از کمبود وقت گلایه می‌کنند. والدین و فرزندان گاهی آن قدر گرفتارند که زمان ندارند برای هم وقت بگذارند.

با گذشت زمان، فرم و سبک زندگی تغییر کرده و مردم از ساده زیستی فاصله گرفته‌‌اند. هر چه تجملات زندگی بیشتر شود باید برای تامین هزینه آن بیشتر هم کار کرد. کسی که سرپرست خانواده است باید چند جا کار کند تا بتواند مخارج زندگی را تامین کند. وقتی پدر خانواده آخر شب با تنی خسته به خانه برمی‌گردد، دیگر فرصت و توانی ندارد که صرف بچه‌های خود کند. هزینه‌‌های زندگی روز به روز افزایش پیدا می‌کند و تامین این هزینه‌ها معمولا به عهده پدر و مادر یا پدر به تنهایی است و این کشنده است. این نبود توازن بین درآمد و هزینه باعث شده تا والدین و فرزندان از هم دور شوند. به همین دلیل بچه‌‌‌ها خودسر شده‌اند و دیگر مثل سابق رابطه عاطفی محکمی با والدین ندارند و اگر جلوی این روند گرفته نشود، مطمئن باشید در آینده بدتر هم خواهد شد. شرایط خیلی دشوار شده است؛ والدین باید خیلی برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشند تا بتوانند هم به کارهای بیرون از خانه رسیدگی کنند و هم برای فرزندان خود در خانه وقت بگذارند و تربیت آنها برایشان مهم باشد.

برخی پدرها گلایه دارند که فرزندان، آنها را به عنوان کارت بانکی و عابربانک می‌شناسند شما هم با چنین مشکلی روبه‌رو شده‌اید؟

خیر! چون از ابتدا تلاش کردم بچه‌هایم را به گونه‌ای تربیت کنم که پیوند عاطفی محکمی با خانواده داشته باشند. اما متاسفانه در خیلی از خانواده‌ها این نگاه به پدر وجود دارد. البته این آسیب در جامعه ما زیاد شده که همه به هم نگاه ابزاری دارند. اگر پدری نتواند مخارج فرزندان و همسر خود را تامین کند از او به عنوان پدری «بد» یاد می‌کنند!‌ کمتر پیش می‌آید کسی از این پدر بپرسد او چه مشکلاتی دارد که نمی‌تواند همه هزینه‌های خانواده را تامین کند؟ چرا باید چنین باشد که همه کاستی‌ها به نام پدر نوشته شود؟ سطح توقع اعضای خانواده‌‌ بالا رفته و همه از پدر می‌خواهند هر جور شده خواسته آنها را تامین کند.

به نظرتان چگونه می‌شود پدری موفق بود؛ پدری که هم بتواند نیازهای خانواده خود را برآورده کند و هم دارای عزت نفس بالایی باشد و احساس خوبی از این که پدر است، داشته باشد؟

معتقدم پدری موفق است که نسبت به فرزندانش متعهد باشد و در فرزندان خود هم این حس را ایجاد کند تا آنها هم به فرزندان خود متعهد و به همسر خود وفادار باشند. وفاداری حلقه اصلی بین همسران است که حلقه‌های دیگر را محکم می‌کند. وفاداری باعث می‌شود کاستی‌های دیگر کمتر به چشم بیاید. به نظرم وفاداری و تعهد مهم‌ترین حلقه‌هایی است که بنیاد خانواده را محکم می‌کند.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها