سریال کیمیا در مقام یکی از بلندترین مجموعههای تلویزیون در کشورمان تا حدود زیادی توانست نظر موافق مردم و مخاطبان عام و منتقدان و کارشناسان را توامان با هم جلب کند و به عنوان یک اثر نمایشی جذاب و تاثیرگذار در ذهن و دل مخاطبانش ماندگار و جاودانه شود.
بازتاب این استقبال نهتنها در محیط حقیقی و فیزیکی که حتی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم مشهود بود و بسیار مطالب و محتواهای چند رسانهای با محوریت کیمیا خلق و بازنشر داده شد.
اما نظرخواهی درباره یک اثر نمایشی لزوما به منتقدان و کارشناسان و اهل فن خلاصه نمیشود و مردم کوچه و بازار هم میتوانند به عنوان مخاطبان اصلی و واقعی، نظرات خود را درباره سریال محبوب و مورد علاقهشان بازتاب دهند.
نظرسنجیها نشان میدهدکه حداقل 60 درصد مردم بیننده ثابت و پیگیر کیمیا بودهاند و هر شب به تماشای این سریال نشستهاند.
قصه جذاب سریال
علی محمدزاده، 45 ساله یکی از این دوستداران و علاقهمندان وفادار سریال کیمیا بوده است که قصه جذاب آن را نقطه قوت اصلی برمیشمرد جذابیتی که او را از ابتدا تا انتهای سریال پای تلویزیون نشانده است.
او نقشآفرینی بازیگران سریال را در مجموع خوب ارزیابی میکند، اما چهرهپردازی برخی از آنها و بویژه مهراوه شریفینیا را در مقطع میانسالی کیمیا نمیپسندد و بر آن خرده میگیرد.
حسن پورشیرازی بازیگر محبوب این بیننده کیمیا بوده است. محمدزاده در عین حال به پایان سریال هم انتقاد دارد و معتقد است به نوعی سر و ته کار را به هم آوردهاند.
نمایش واقعیات جنگ
سهیلا فرهنگ نیز نهتنها بیننده ثابت کیمیا بوده که روزها تکرار آن را نیز تماشا میکرده است.
این خانم خانهدار میگوید: سریال را خیلی دوست داشتم، زیرا واقعیات جنگ را مطرح میکرد. هر چند شاید اتفاقات جنگ حتی فجیعتر از آنچیزی بود که در کیمیا به نمایش درمیآمد؛ اما در مجموع فضای سریال خیلی به واقعیت نزدیک بود. همسرم با آنکه چندان فرصت تماشای تلویزیون را ندارد، اما هر شب تماشاگر این سریال بود.
وی که هنرپیشههای این سریال را نیز خوب ارزیابی میکند و از مهدی پاکدل به عنوان بازیگر مورد علاقهاش نام میبرد. معتقد است، سریال از پایان جذابی برخوردار بوده اما میتوانسته قسمتهای بیشتری هم داشته باشد.
سرنوشت مبهم برخی شخصیتها
سریال جواد افشار مخاطبان و بینندگانی از هر طیف و قشر داشته است. مریم اخوانصالح، یک کارشناس علوم سیاسی است که پیگیر سریال کیمیا بوده و هر شب به تماشای آن مینشسته. این کارشناس علوم سیاسی فیلمنامه سریال را جذاب توصیف میکند اما به پایان آن انتقاد دارد و میگوید: آخر سریال خوب تمام نشد و سرنوشت برخی شخصیتها گنگ و مبهم باقی ماند. برای مثال سرنوشت کامران مشخص نشد. در عین حال، فیلمنامه سریال هم خالی از اشکال نبود.
اخوانصالح فضاسازی زمان جنگ را یکی از نقاط قوت سریال برمیشمرد و درباره بازی هنرپیشهها میگوید: بازی پوریاپورسرخ خیلی خوب بود. مهراوه شریفینیا دوران نوجوانی و جوانی کیمیا را بهتر بازی میکرد تا مقطع میانسالیاش را. نقشآفرینی آزیتا حاجیان هم به دل مینشست. بازی مهدی پاکدل اما به قوت و قدرت همیشگیاش نبود.
پایان باورپذیر سریال
شهلا محمدزاده، خانم میانسال خانهداری است که هر شب به تماشای کیمیا مینشسته است و در مجموع نمره قبولی به سریال میدهد.
وی محتوای سریال را آموزنده میداند و تصریح میکند: سریال کیمیا نشان میداد که انسان نتیجه کار خود را در همین دنیا خواهد دید. این پیام خوبی است برای همه بخصوص جوانان تا بدانند بازتاب و نتیجه کارشان به خودشان بازخواهد گشت.
محمدزاده بازی آزیتا حاجیان را نسبت به سایر بازیگران بیشتر پسندیده است و بیان میکند: بازی حاجیان واقعا طبیعی بود ؛ اما گریم مهراوه شریفینیا اصلا بر چهره او ننشسته بود و غیرواقعی به نظر میرسید. در مجموع بازی هنرپیشههای این مجموعه متوسط بود.
این خانم خانهدار پایان سریال را قابل باور و نزدیک به واقعیت میداند اما یادآور میشود: برخی رفتارهای آرش با بازی پوریا پورسرخ چندان منطقی به نظر نمیرسید. او که خود در کودکی قربانی جدایی پدر و مادرش شده بود همین بلا را بر سر کیمیا و فرزندش آورد.
شخصیتهای سیاه و سفید
مهدی باقری، کارمند 36 ساله بانک اما با وجودیکه فقط چند قسمت از سریال را دیده، اما کیمیا به دلش ننشسته است و به آن انتقاد دارد. او بخشی از نقاط ضعف سریال را به شخصیتپردازیهای ضعیف آن مرتبط میداند و عنوان میکند: بیشتر شخصیتهای سریال سیاه و سفید هستند و به همین دلیل واقعی به نظر نمیرسند. بازی بازیگران هم تعریفی نداشت و این کاستی بویژه در مورد مهدی پاکدل بیشتر به چشم میخورد.
بازی خوب پورشیرازی و سلطانی
مهسا فرشین یک طراح لباس است که جسته و گریخته سریال کیمیا را میدیده اما پدر و مادرش طرفدار پر و پا قرص این مجموعه بودهاند. او قسمتهای ابتدایی سریال را بیشتر از پایانش دوست داشته است.
فرشین درباره بازیگران سریال تصریح میکند: ایکاش برای مقطع میانسالی و پیری شخصیتها بازیگران جداگانهای پیشبینی میشد و بازیگران جوان تا انتها نقش را بازی نمیکردند. این موضوع بخصوص درباره مهراوه شریفینیا مصداق بیشتری داشت. شریفینیا در مقطع بعد از جوانی اصلا خوب گریم نشده بود و واقعی به نظر نمیرسید. اصلا چه ایراد داشت که میانسالی کیمیا را آزیتا حاجیان بازی میکرد؟
این طراح لباس بازی حسن پورشیرازی و مهدی سلطانی در این سریال را تحسین می کند.
القای حس خودباوری به زنان
مریم پاشا، زن 45 ساله بازنشستهای است که تعداد زیاد قسمتهای سریال کیمیا را از جمله امتیازات آن برمیشمرد و میگوید: قهرمان اصلی این سریال یک زن بود که در برابر مشکلات میایستاد. همین مساله نوعی حس خودباوری را به مخاطبان القا میکرد. در عین حال بخشی از تاریخ کشور و دوران انقلاب و جنگ در این سریال بازتاب داده میشد که برای بالابردن میزان آگاهی و شناخت مخاطبان مفید بود.
وی ادامه میدهد: فضای خانوادگی خوبی هم بر سریال حاکم بود و رابطه کیمیا و والدینش واقعی به نظر میرسید. هر چند گاهی مشاهده میشد که در شخصیتپردازی کیمیا کمی زیادهروی شده و او به شکل یک موجود خستگیناپذیر نشان داده میشد.
تناقض در فضاسازی مقاطع
یک آموزگار مقطع متوسطه مدارس تهران، گریم بازیگران سریال کیمیا بخصوص شخصیت اصلیاش را بزرگترین نقطه ضعف آن ذکر میکند، اما یادآور میشود: سریال در فضاسازی دوران پیش از انقلاب موفق عمل کرد اما در بازسازی پس از آن توفیق چندانی نداشت. آخر سریال هم بخوبی پرداخت نشده بود و تکلیف بسیاری از شخصیتها مشخص نشد و بلاتکلیف ماند.
محسن محمدی - رادیو و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد