علی درخشی، کارگردان و نویسنده انیمیشن «دیرین دیرین»

واکنش‌ها خیلی مثبت است

علی درخشی، متولد 1355، نویسنده و کارگردان مجموعه انیمیشن‌های «دیرین دیرین» است که به روایت خود کارگردان تا امروز بیش از 300قسمت از آن ساخته شده و قرار است تا مرز 2000 انیمیشن برسد.
کد خبر: ۸۸۱۲۳۳
واکنش‌ها خیلی مثبت است

درخشی که فارغ‌التحصیل رشته گرافیک است، کار خود را در سال 69 با طراحی کاریکاتور و طنزنویسی در مطبوعات شروع کرد و با تجربه درخشانی از این سابقه همکاری با مطبوعات در زمینه ساخت کارتون‌های مطبوعاتی، به دنیای انیمیشن آمد و جوایز مختلفی از جشنواره‌های مختلف داخلی و بین‌المللی گرفت. با علی درخشی گفت‌وگویی انجام دادیم که می‌خوانید.

تا به حال چند انیمیشن ساخته‌اید و قرار است چه تعداد دیگر ساخته شود؟ و این که از روند کار راضی هستید؟

فکر می‌کنم تا امروز حدود 300 کار و شاید هم کمی بیشتر ساخته‌ایم و در برنامه‌مان ساخت 2000 انیمیشن هست.

با وجود همه مشکلاتی هم که در طول کار داشتیم و هم این که برای اولین بار بود پروژه‌ای اینچنینی تولید می‌شد، به لحاظ زمانی هم فکر می‌کنم از برنامه زمانی‌مان خوشبختانه جلوتر هستیم.

به هر حال انگار که ما در سرزمین ناشناخته‌ای داریم پیش می‌آییم و راه‌ها را برای پیش‌روی بعدی هموار می‌کنیم. با این همه تا اینجا، کار خوب پیش رفته است.

از کجا به اسم مجموعه و دو کلمه دیرین دیرین رسیدید؟

ما برای این مجموعه اسم زیاد نوشته بودیم. از ابتدا قرار بود فرم کار در زمینه‌ای تاریخی و یک گذشته دور ناشناخته شکل بگیرد و قرار بود دوره‌های مختلف تاریخی را بررسی کنیم.

دوره دایناسورها، انسان‌های اولیه، بی‌سر و سامانیان و... اما به دلیل محدودیت‌های نرم‌افزار و محدودیت‌های مختلف، فعلا یکی از بخش‌ها را گرفته‌ایم و ادامه می‌دهیم.

چون موضوع کار، دیرین‌شناسی بود، پدرام ابراهیمی، یکی از دوستان طنزنویسم، این اسم را پیشنهاد داد که فورا نظر همه را جلب کرد و تصویب شد که نام مجموعه انیمیشن، دیرین دیرین باشد.

درباره تکنیک ساخت انیمیشن دیرین دیرین جایی می‌خواندم که این انیمیشن با نرم‌افزار دوبعدی کامپیوتری و اصطلاحا کات آوت ساخته شده است. درباره این تکنیک برای ما بیشتر توضیح می‌دهید؟

تکنیکی که تا پیش از این بسیار متداول بود، تکنیک پِی‌پِر(paper) بود؛ یعنی خیلی از انیمیشن‌هایی که امروزه در حافظه ما و نسل‌های قبل از ما هست و آنها را دیده‌ایم، مبتنی بر همین تکنیک بود.

در این تکنیک، فریم به فریم کار طراحی می‌شد، رنگ‌آمیزی می‌شد و عکسبرداری می‌شد و اینها را پشت سر هم می‌چیدند که کار بسیار پر زحمت، زمانبر و پر‌هزینه‌ای بود. ما خودمان هم در ایران تا همین اواخر با استفاده از همین تکنیک پِی‌پِر کار می‌کردیم.

به مرور که نرم‌افزارهای کات‌آوت پیشرفت کردند، جایگزین تکنیک قبلی شدند و جای آن را گرفتند. با استفاده از این تکنیک عملا نیازی به طراحی فریم به فریم کار نیست.

یعنی یک‌بار کاراکتر ساخته می‌شود. بعد مفصل گذاشته می‌شود دقیقا مثل یک عروسک. به این معنی که یک کاراکتر آماده وجود دارد، اما در یک فضای دو‌بعدی که روی آن هر حرکتی که لازم است می‌توان انجام داد.

ما هم داریم از همین تکنیک استفاده می‌کنیم. چون هم از لحاظ زمانی به‌صرفه است و هم به لحاظ هزینه‌ای، توجیه اقتصادی دارد؛ به عبارت ساده‌تر بسیار مقرون به‌صرفه‌تر و عملا شدنی‌تر از روش پِی‌پِر است.

انیمیشن‌ روایت ساده و سر راستی دارد. این سادگی از ابتدا مدنظرتان بود؟

دقیقا از ابتدا با همین رویکرد جلو آمدیم. ما از ابتدای کار کلی برنامه‌ریزی کردیم و طرح زدیم تا برسیم به یک انیمیشن یک‌دقیقه‌ای که روزآمد باشد و پیام‌های مختلفی را هم به مخاطب منتقل کند.

این سادگی لازم بود، چون مخاطبان ما طیف وسیعی از آدم‌ها با فرهنگ‌های مختلف هستند. از طرفی هم مردم امروزه، برای تماشای انیمیشن یا خواندن مطلب وقت زیادی نمی‌گذارند.

بیشتر دوست دارند در زمانی کوتاه، سریع مطلب را بگیرند و سراغ کار بعدی‌شان بروند. بنابراین لازم بود که کار سریع تولید و در شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون پخش شود و توجیه اقتصادی داشته باشد و ... تا به دست مردم برسد.

نتیجه این شد که کار باید فرم ساده‌ای داشته باشد و این فرم ساده، باید در زبان و موضوع هم صدق کند و از پیچیدگی دور بماند تا بتواند حرفش را شسته رفته و سر راست بزند.

خودتان چه کارتون‌هایی را دوست داشتید؟

پلنگ صورتی برای من همیشه یک جایگاه ویژه دارد. چون پلنگ صورتی خیلی به کارتون و کاریکاتور نزدیک است و من هم که از بچگی به این حوزه علاقه‌مندی خاصی داشتم، سادگی کار و ایده‌های ناب این مجموعه خیلی برایم جذاب بود.

در کارهای اروپایی، آثاری را که به مکتب زاگرب معروف است، خیلی دوست داشتم و پروفسور بالتازار یکی از کارهای این مکتب بود که من خیلی دوست داشتم.

محصولات شرکت هانا باربارا را هم دوست داشتم که مبتنی بر کارهای کم حرکت، اقتصادی و زود بازده بود. تنسی تاکسیدو، یوگی و دوستان و گوریل انگوری محصولات این شرکت بودند که سیاستش زود بازده بودن و تولید در سطح انبوه بود.

در دوران کودکی مثل همه بچه‌ها کارهای کمپانی‌های دیزنی و وارنر را دوست داشتم، اما بزرگ‌تر که شدم علاقه‌مندی‌ام به این کارها کمتر شد و به فضای کارتون‌های مطبوعاتی نزدیک‌تر شدم.

در کارهای جدید هم باب اسفنجی را فوق‌العاده دوست دارم و اگر فرصت کنم گاهی تماشا می‌کنم.

آیا به ضرورت کاری که انجام می‌دهید انیمیشن‌های دیگر را هم رصد می‌کنید؟ اگر جوابتان مثبت است ما چقدر به معیارهای جهانی در زمینه ساخت انیمیشن نزدیک هستیم؟

تا حدودی رصد می‌کنم و اگر نمی‌گویم صد‌در‌صد رصد نمی‌کنم دلیل دارم. من وقتی یک پروژه را شروع می‌کنم سعی می‌کنم کارهای دیگر را نبینم و به نوعی روزه ندیدن می‌گیرم.

سعی می‌کنم انیمیشن و کارتون نبینم تا تاثیر نگیرم. چون خیلی علاقه‌مند تصویر‌سازی و انیمیشن هستم و هرجا کار خوبی می‌بینم سعی می‌کنم از تکنیک آن کار استفاده کنم.

به همین دلیل هم واقعا نمی‌بینم. دیرین دیرین هم که از دو سال قبل به من پیشنهاد شد، من واقعا از آن تاریخ دیگر سعی کردم چیزی نبینم تا به گرافیک و بیان خودم برسم.

اما پاسخ به بخش بعدی سوالتان باید بگویم به جرأت می‌توان گفت ما در مجموعه‌سازی انیمیشن می‌توانیم به استانداردها برسیم و حتی کارهایی با استانداردهای دنیا ساخته‌ایم. از نظر کیفی که قطعا همین‌طور است.

از نظر کمّی هم فقط یک مدیریت لازم داریم. یک مدیریت خوب و کمی تجربه که بتوانیم با نمونه‌های موفق خارجی کاملا رقابت کنیم.

همین الان ما در کارهای کوتاه، نمونه‌های خیلی خوبی داریم می‌سازیم و این اغراق نیست، اما در مجموع از نظر کمّی تلویزیون‌های دنیا نیاز به تولیدات فراوانی دارند تا بتوانند آنتن‌هایشان را پر کنند و ما از نظر کمّی به این تعداد هنوز نرسیده‌ایم که با یک مدیریت صحیح و تعیین یک استراتژی و راهبرد مناسب، این هدف کاملا در دسترس است و می‌توانیم به آن جایگاه واقعی برسیم.

در واقع می‌خواهم بگویم که انیمیشن واقعا به پیشرفت شایان توجهی رسیده که متاسفانه مردم چندان از آن اطلاع ندارند و خروجی‌اش را نمی‌بینند. امیدوارم مسئولان مربوط توجه بیشتری به این بخش کنند.

تا به حال برایتان پیش آمده در یک فضای عمومی مثل مترو یا خیابان باشید با افرادی که دارند کار شما را در تبلت یا موبایل‌شان می‌بینند، بدون این که متوجه شوند کارگردان و نویسنده کار همین فردی است که کنارشان ایستاده است؟

زیاد اتفاق افتاده است. مثلا پیش آمده در خیابان دیده‌ام تلویزیون دارد دیرین دیرین را پخش می‌کند و مردم می‌ایستند و نگاه می‌کنند. یا مردم در موبایل‌هایشان دارند این انیمیشن را می‌بینند.

البته من به خاطر حجم کارم، خیلی کم بیرون از دفتر کارم هستم. فرصتم خیلی محدود است. با این همه در همان زمان محدود هم خیلی این موضوع را شاهد بوده‌ام.

خوشبختانه بیشتر با عکس‌العمل‌های مثبت از طرف مخاطبان و مردم روبه‌رو بوده‌ام. اما خب خود مرا که نمی‌شناسند و این خیلی مسأله من نیست.

جذابیتش برای من در مشاهده واکنش‌های مثبت مخاطبان است. همین که می‌بینم تاثیر خوبی در مردم دارد و آنها ارتباط خوبی با کار برقرار می‌کنند، به نظر من بزرگ‌ترین لذتی است که یک‌نفر می‌تواند ببرد و من هم از این قاعده مستثنا نیستم.

در همان وقت محدودی که دارید، احتمالا به همه اتفاقات، مسائل اجتماعی، روابط فردی و اشخاص پیرامون‌تان نگاه خاصی باید داشته باشید؟ نگاهی که مبتنی بر سوژه‌یابی است.

همین‌طور است اما این نگاه، مال الان نیست. من از دوره نوجوانی و سنین 16 – 15 سالگی‌ام که به طور جدی وارد کار مطبوعاتی شدم، این نگاه را پیدا کردم و همه پدیده‌ها را از زاویه‌ای می‌دیدم که بتوانم درباره‌شان بنویسم و کارتون بکشم و البته الان بیشتر است.

به گونه‌ای که الان بیش از این که بخواهم به چیزی نگاه کنم، سعی می‌کنم از آن چیز سوژه در بیاورم.

در مطبوعات هم حوزه‌های مورد علاقه‌ام، حوزه‌های ورزشی و اجتماعی بود؛ یعنی بخش‌هایی که پر از هیجان، جنب و جوش، زندگی‌ و پویایی‌ هستند.

حرکت‌هایی که در فرم‌ها و آدم‌ها می‌دیدم به من انگیزه می‌داد که بیایم درباره‌شان بنویسم یا کارتون مطبوعاتی کار کنم.

با ماهنامه طنز و کاریکاتور و استادم آقای علیزاده شروع کردم که جا دارد به عنوان اولین و بزرگ‌ترین استادم، از ایشان یادی کنم.

سال‌ها در این ماهنامه بودم و به موازاتش در مطبوعات مختلف کار و تصویر‌سازی کردم تا ترجیح دادم کم‌کم به سمت انیمیشن‌سازی بیایم و این بخش را جدی‌تر بگیرم.

مهرداد نصرتی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها