کمدی و مخاطب‌شناسی ایرانی

جست‌وجوی خنده با کنترل تلویزیون

راستی چرا مردم از آثار طنز استقبال می‌کنند؟ این سوال با‌توجه به کاهش فزاینده تماشاگران سینما در سال‌های اخیر جدی‌‌تر مطرح می‌شود، به این معنی که با‌توجه به بحران مخاطب در سینمای ایران چرا فیلم‌ها و سریال‌های کمدی هنوز مشتریان خود را دارد؟
کد خبر: ۸۷۱۰۴۹
جست‌وجوی خنده با کنترل تلویزیون

شاید برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به درک مخاطب عام از سینما و نسبت مخاطب ایرانی با آن پرداخت.

بدیهی است که در منظر عامه، سینما به‌عنوان یک صنعت سرگرم‌کننده و مفرح شناخته می‌شود که به‌ویژه در دنیای مدرن و پیچیده امروزی پاسخ و شیوه‌ای جذاب برای پرکردن اوقات فراغت به حساب می‌آید.

فشار زندگی شهری و گرفتاری‌های معیشتی به‌ویژه در شهرهای بزرگ به این تعریف عمق بیشتری بخشیده است و البته نظام دشوار معیشتی در جامعه ما دلیل مضاعفی شده تا سینما برای یک شهروند ایرانی بیش از آن‌که محلی برای تامل و اندیشیدن باشد.

فرصتی برای رهایی از زندگی روزمره و تمدد اعصاب و سرگرمی و لذت بردن از این مکان تاریک است، به لحاظ روا‌ن‌شناسی اگر انسانی در عالم واقع با چالش‌ها و رنج‌های بسیاری مواجه شود.

به دنیای خیال و رویا پناه می‌آورد تا آرزوهای تحقق نیافته و نیازهای سرکوب شده خود را به‌طور نمادین و در عالم ذهنی جامه‌عمل بپوشاند.

سینما و تلویزیون جایگزین واقعی و عینی این خیالپردازی است که به مخاطب کمک می‌کند با فرافکنی تمایلات و نیازهای خویش به متن هنری به این مکانیسم روانی ـ ذهنی عینیت بیشتری ببخشد و ضمن کسب لذت بصری و زیباشناختی از تماشای فیلم به تلطیف و تسکین روحی و عاطفی خود نیز همت گمارد تا دمی از فشارهای عصبی و عقده‌های متراکم شده در زیست جهان خویش رهایی یابد.

آثار کمدی در تحقق این امر نقش مهمی دارد. فیلم و سریال طنز با بستر شاد و مفرحی که خلق می‌کند مخاطب را برای چند ساعتی هم که شده از بند خودش رها می‌سازد.

این خودفراموشی موقت و جدایی انسان از واقعیت تلخ وجودی و اجتماعی با جدایی ارادی مخاطب از خود و دغدغه‌هایش در سینمای کمدی بیشتر اتفاق می‌افتد.

در اینجا سینما نه‌تنها فرصتی برای نگاهی عمیق و تامل‌برانگیز به زندگی نیست، بلکه به‌واسطه رهایی از قید تفکر و اندیشیدن به جذب مخاطب موفق می‌شود.

اگرچه یکی از کارکردهای مهم سینما به‌ویژه در صنعت فرهنگسازی ایجاد سرگرمی، لحظات مفرح و لذت شاد بودن است، اما این کار ویژه سینما نیست و علل آن را باید در جامعه‌شناسی سینما و مخاطب آن جست‌وجو کرد.

در واقع کارکرد سینما در نسبت با وضعیت اجتماعی مخاطبان آن تعریف می‌شود و قابل بررسی است. به این معنی که برخی واقعیت‌های بیرونی به سینما شکل می‌دهد و سرنوشت او را عوض می‌کند.

نبض سینما اکنون در خارج از بدن او می‌زند و به نوسان آن وابسته است. به عبارت دیگر اقتصاد سینمای ایران، موقعیتی واکنشی و آینه‌گون از شرایط فرهنگی و اجتماعی مخاطب خود است.

تا زمانی که در زیست جهان مخاطبان نشانه‌هایی از شادی و دلخوشی وجود نداشته باشد، سینما به صنعتی خیالی و وهم‌انگیز برای جبران خیالی و صوری این شادی‌ها باقی می‌ماند و طبیعی است در این سینما تنها ژانر طنز و کمدی است که می‌تواند هویت و موجودیت سینما را حفظ کند و چرخ‌های اقتصادی آن را بچرخاند.

در حقیقت میل افراطی مخاطب عام به سینمای کمدی نشانه یک ضعف، کمبود و بیماری در نظام اجتماعی است.

گویی نظام اجتماعی نمی‌تواند به نیازهای واقعی جامعه پاسخ دهد و سینما با فراهم کردن پاسخی نمادین و خیالی، جبران این ضعف را به عهده گرفته است.

نارضایتی اجتماعی، سینما را در نقش و کارکرد سرگرم‌کننده خویش فربه می‌سازد و باعث رشد کاریکاتوری آن می‌شود.

چرا‌که این موجود مجازی برای سرپا نگهداشتن خود مجبور است به خواسته‌های مخاطبان تن دهد هرچند به ذلت وی منتهی شود.

عدم حمایت‌های دولتی و اوضاع نابسامان اقتصاد فرهنگ نیز به این بی‌سروسامانی دامن می‌زند. اما روان‌شناسی اجتماعی سینما را نباید در میل مخاطب عام به ژانر طنز نادیده گرفت.

سینما رفتن در درجه اول یک کنش غیرعقلانی (نه ضدعقلانی) است که مخاطب با‌توجه به هزینه مالی و معنوی که برای آن می‌پردازد انتظار دارد از آن لذت ببرد و در ازای بهایی که پرداخت می‌کند فایده‌ای نصیبش شود.

از آنجا که فیلم دیدن در سینما یک کنش جمعی است، بیشتر بر پایه احساس و هیجان بنا می‌شود، نه تفکر و با خود اندیشیدن.

لذت خندیدن و قهقهه زدن در جمع شیرین‌تر و مفرح‌تر از شادمانی فردی است، لذا این پس‌زمینه روان‌شناسی موجب می‌شود کمدی دیدن در سینما لذتبخش‌تر شود و در نهایت این‌که سینما خود نماد و بازتابی از شرایط و موقعیت تاریخی جامعه است.

در جامعه در حال توسعه‌ای مثل ما که سطح نخبگان و فرهیختگان آن چندان بالا نیست و مردم آن هنوز اندر خم کوچه اقتصاد و نظام معیشتی جا مانده‌اند، قرار نیست سینمای اندیشه و فیلم‌های فلسفی و هنری رشد کنند.

سینما در چنین جوامعی در حد یک کالای فرهنگی مسرت‌بخش تقلیل می‌یابد که تنها در دکان طنزفروشی خریدار دارد، گرچه روح طناز و شوخ‌طبع ایرانی که در ضمیر ناخودآگاه جمعی او پنهان شده را نباید دست‌کم گرفت.

واقعیت این است که اگر نیاز به سرگرمی را در کنار نیاز به خنده و نشاط قرار دهیم، بدون شک تولید مجموعه‌های نمایشی طنز چه در قالب‌های داستانی و چه به شکل آیتمی و فانتزی از ضرورت‌های جامعه امروز است.

توجه به این ضرورت دست‌کم در یک دهه اخیر به تولید انواع سریال‌های نود شبی یا داستانی طنز منجر شد که برخی از آنها به‌شدت در بین مردم طرفدار پیدا کرد و برخی دیگر نیز در وادی تکرار افتاد.

به ‌عبارت دیگر طنزهای تلویزیونی همواره در نوسان بین جذابیت و تکرار در رفت و آمد است و تجربه متنوع در این زمینه کار را به جایی کشانده که ساخت این مجموعه‌ها برای جذب مخاطب بیشتر دشوار شده است.

سیدرضا صائمی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها