برنامه‌های خانوادگی تلویزیون از پربیننده‌ترین آثار تلویزیونی است

سبک زندگی، محور برنامه‌های خانواده

نگاهی به دورهمی‌های فامیلی در سریال‌های تلویزیونی

سایه، روشن روابط انسانی

انسان و حسرت اصولا همیشه کنار هم بوده‌ و به نوعی به هم عادت کرده‌اند و البته گاهی از فرط تکرار در ذهن، از شکل جدی و غم‌انگیز خارج شده‌اند. حسرت یا به عبارتی داشتن نداشته‌ها، با گذشته ارتباط تنگاتنگ دارد و از گذر عمر تا موفقیت‌های کاری و شخصی را در برمی‌گیرد.
کد خبر: ۸۶۸۹۹۲
سایه، روشن روابط انسانی

میان دریغ‌ها اما هست مواردی چون رنگ باختن ارتباطات انسانی یا به تعبیری کاهش معاشرت‌های فامیلی که کم‌کم جامعیت پیدا کرد و به نقطه بحرانی و افسوس‌های بزرگ رسید.

البته با عبور از مرحله تذکر و نگرانی به این روز رسید و تا نزدیک تفسیر مثال دوری و دوستی رفت.

در گذار زندگی از سنت به مدرنیته قربانی شد و در میان احوالات مردم عصر جدید غریبه گشت. درست مثل تصویر غربت گونه‌اش در تله‌فیلم «داستان کوتاه زندگی» به کارگردانی مسعود کرامتی که نجاتش در گرو تلنگرهای نسل قدیمی‌تر به عادت‌های تنها پسندی جدیدی‌هاست.

شاید گریزی هم نبود وقتی عناصر تکنولوژی هر روز توسعه‌یافته‌تر شد. در رشد فزاینده شبکه‌های اجتماعی راه‌های رابطه‌های حقیقی مسدود‌تر شد.

پیامدش تربیت انسان‌هایی با غم و شادی‌های انفرادی و تنها بود که با دلخوشی ناپایدار اشتراک‌گذاری دغدغه‌ها در فضای مجازی روزگار می‌گذرانند.

آسانی ایجاد ارتباط میان افراد و تبادل احساس کار کمی نبود که شبکه‌های اجتماعی به آن اهتمام ورزیدند، اما کیست که تفاوت و تاثیر گفت‌وگو در عالم واقع و مجاز را نداند.

شبکه‌های ارتباطی ساماندهی شدند برای نزدیکی بیشتر، حال این‌که مسبب ایجاد یکسری فاصله‌ها شدند.

تحمل این تغییر برای نسل‌های گذشته و البته بیگانه با اقسام مختلف تکنولوژی سخت‌تر بود. همان نسلی که از دل رفت و آمدهای فامیلی رشد کرد و این شرایط را برنمی‌تابید و با وزش باد مخالف و احیانا رشد تجمل گرایی به ناچار تن به تغییر روحیاتش داد.

در واقع همین تناقض آشکار و دگرگونی رخ داده در جامعه ایرانی بود که شکل بحرانی به موضوع بخشید و حسرت‌ها را دردناک‌تر کرد. تبیین آنچه در حال شکل‌گیری است حالا شده دغدغه بسیاری افراد در باب رفتارشناسی دیروز و امروز.

همان‌طور که به تصویرش در قالب مجموعه‌های نمایشی نیز کم پرداخته نشده است؛ گاهی به صورت نقاط تاریک از افزایش فاصله‌ها در زندگی امروز یا با نمایش دلچسب جمع‌های فامیلی و دوستانه در قدیم.مثال آنچه این روزها در قالب سریال «خاطرات مرد ناتمام» در حال پخش از آی‌فیلم است.

اتفاقات سریال در گذشته می‌گذرد و نکته کلیدی اینجاست که در کنار طرح مصائب، به وفور جمع‌های خانوادگی و دل‌انگیز دارد. کم تنش و متکی به اتفاقات درون خانوادگی پیش می‌رود و حل و فصل گره‌ها نیز با نظر مشورتی و همبستگی صورت می‌گیرد.

شاید همین اتحاد است که رنج وارد آمده را خیلی در نظر تلخ جلوه نمی‌دهد. آنچه تلخ می‌نماید همان واقعیت همبستگی و شور ایرانی در زندگی گذشته است که متاسفانه در واقعیت امروز قابل مشاهده نیست.

تلویزیون اما در گذر سال‌ها از این دست آثار که محتوایش در راستای تبلیغ زندگی جمعی با چاشنی احوالپرسی‌های فامیلی باشد کم نداشته است. «خانه سبز» مثالی بارز از این آثار است.

اثری آپارتمانی اما پرمساله از جزئیات و کلیات زندگی ساکنینش که از قضا نسبت فامیلی هم دارند. در این خانه پای مشکل یکی از افراد که وسط باشد تنهایی معنا ندارد و همه نهایت انرژی‌شان را می‌گذارند برای بازگشت آن شخص به زندگی عادی.

زمان رخدادهای خانه سبز البته گذشته‌ای است منطبق با واقعیت‌های روزهای غیبت فناوری‌های جدید. همان دوره‌ای که شور زندگی ایرانی محصول معاشرت آدم‌ها با هم بود نه با وسیله‌های ارتباطی.

نمونه‌اش قسمت پشت کردن جوانان خانواده به پولی هنگفت، به سبب ترس از شکاف واختلافی که زندگی‌شان را نشانه گرفته است.

گردهمایی فامیلی

در کنار آثار، کارگردانانی نیز همچون حمید نعمت‌الله نیز بوده‌اند که به‌واسطه ریشه‌های خانوادگی یا علاقه یا هر عامل دیگری توجهی ویژه به نمایش جمع‌های دوستانه و فامیلی از جنس ایرانی‌اش دارند.

تصویر کردن هم‌نشینی‌های دوستانه در بی‌پولی یا گوشه چشمی به جزئیات مهمانی‌های ایرانی در تله‌فیلم «ای دوست مرا به خاطر آور» در واقع تلاشی موثر از او در اشاعه فرهنگ ایرانی بود. پس از این نعمت‌الله در «وضعیت سفید» نیز از این تعلق خاطر دور نشد.

در واقع ماجرای اصلی سریال نیز حول محور گردهمایی فامیلی است که با پناه آوردن آنها به باغشان از ترس حملات جنگ تحمیلی شکل می‌گیرد.

اقوام البته در ابتدا با اختلافات دور و دیرین کنار هم جمع می‌شوند، اما در ادامه از دل قهر و آشتی‌های حاصل این همراهی، رفاقت‌هایشان را محکم می‌کنند

نعمت‌الله در واقع حتی از درون همین روابط سرد شده و غبار گرفته به ظریف‌ترین شکل ممکن بهره می‌برد برای نمایش ملموس زندگی و عادات مردم ایرانی در قدیم. چنانکه حتی از همین شرایط نوستالژی گذشته پرشور و شعف دورهمی‌های ایرانی را زنده می‌کند.

حال این‌که از دیگر سو وحدت شکل گرفته میان خانواده‌ها پس از پایان ناسازگاری در روزهای جنگ را با ارتباط معنایی تاثیرگذاری طرح می‌کند.

در میان آثار با محتوای زندگی ایرانی، «پدر‌سالار» از این نوع آثار با خودنمایی بسیار است. سریال البته دورهمی‌اش را با المان زور و سلطه پدرسالارانه دارد.

فرزندان پسر، راضی یا ناراضی به خواست پدر عمل کرده و از این باب معاشرتی نزدیک میان اعضای خانواده می‌گشاید. معاشرتی که البته در گذر زمان و به‌واسطه آتش تفرقه کمرنگ می‌شود.

سریال از مجرای نزدیکی فرزندان و معیشت آنها به اشکال مختلف آداب زندگی ایرانی را تصویر می‌کند و مفاهیمی چون نوعدوستی و احترام در روابط را پرتاکید اشاره می‌کند.

مرور آثار با رویکرد زندگی در سایه هم‌نشینی اغلب به نمونه‌های قدیمی یا مجموعه‌هایی با یادآوری گذشته منجر می‌شود.

اما از دل آثار جدید نیز سریالی مثل «پایتخت» به چشم می‌خورد که بر زنده بودن آیین ضیافت در فضاهای غیرشهری اشاره دارد. رونق پایتخت در واقع رفتارهای بی‌آلایش و ساده کاراکترهایش در روابط پرشمار درون و بیرون خانوادگی است.

کدورت البته در مواجهه آدم‌های داستان یافت می‌شود، اما نمایان‌تر اتحاد و انسجام دل‌انگیزی است که از فراوانی آمد و شد‌ها و از پی آن نزدیکی دل‌ها حاصل شده است.

البته در باب روایت‌هایی از این نوع در سال‌های اخیر به مجموعه‌های دیگری چون «سه در چهار» یا «همه بچه‌های من» نیز می‌رسیم.

تحول این سال‌ها

سه در چهار البته با کمی فاصله از تحولات این سال‌ها با سرلوحه قرار دادن قصه هم زیستی دو خویشاوند به اجرا در‌می‌آید.

با دو خانواده از طبقه‌ای تقریبا متوسط طرفیم که برای برون رفت از دشواری‌های اقتصادی ناچار به سکونت در یک خانه می‌شوند. اختلاف دارند، با هم کنار نمی‌آیند، اما صفای محفل‌شان درک شدنی است.

مصاحبت‌شان در عین همه ناسازگاری‌ها و فشارهای وارد آمده برای ما نشانه‌های دلنشینی از محالات روزگار جدید را در خود دارد.

در سریال همه بچه‌های من نیز محور نمایش مناسبات زندگی شهری است و در این راه تصویری قابل لمس از بایدهای مراوده‌های فامیلی در هیاهوی زندگی جدید به مخاطب‌ نشان داده می‌شود.

سریال، راوی دغدغه‌های انسانی است با تاکیدی درست بر این‌که می‌توان اشتغال داشت و از ارکان دنیای مدرن بی خبر نبود و همچنین زندگی کرد. به واقع نیز قرار بود تا ابزار فناوری به خدمت ما برای زندگی بهتر درآیند.

همه بچه‌های من کوششی درست است در راه تبیین ارزش‌های بی‌شمار ارتباطات انسانی و کارکردهای حلال گونه‌اش در برابر سیل مشکلات.

رویکرد مثبت جمع‌گرایی و تبلیغ زندگی در سایه ارتباط بیشتر به نحوی در آثاری چون «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» یا حتی «دودکش» نیز قابل مشاهده است.

این آثار نیز هر کدام به نحوی در متن و محتوا به ویژگی‌های زندگی جمعی و شیرینی‌های این سبک توجه داشته‌اند.

با عبور از آثاری برخوردار از موقعیت‌های ناب هم‌نشینی‌های خویشاوندی به آثاری نیز می‌رسیم که مراوده‌های آپارتمانی در آنها مدنظر قرار گرفته‌ است.

«من یک مستاجرم»، «زیرآسمان شهر» و «همسایه‌ها» به‌عنوان نمونه‌ای از این آثار، در کنار نمایش مشکلات ریز و درشت ساکنان یک آپارتمان به نحوی تاثیرات همسایگی و همراهی در کاهش آسیب‌های روحی و معیشتی را مورد توجه قرار داده‌اند.

ناگفته پیداست در وضعیت کنونی، زندگی در غیاب فناوری‌های ارتباطی ممکن نیست. چنانکه تلاش برای کوچ دادن آنها از زندگی هم کاری عبث است.

پس بهترین انتخاب در پیش گرفتن اعتدال در بهره‌وری از المان‌های ارتباطی در راه نیل به زندگی آسان‌تر است.

در کنارش نیز پایبندی به رسوم و سرمایه دیرپای ارتباط انسانی در فرهنگ و سنت ایرانی است که سلامت روح و روان یک جامعه را تضمین می‌کند و شب یلداهای زندگی ایرانی را پرشمارتر.

حسن حق‌حقیقی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها