معماری یک جنگ سرد کنترل‌ شده در شرق آسیا

بحران اخیر چین و ژاپن نقطه اوج یک روند چندساله در شرق آسیاست که می‌تواند تعادل امنیتی منطقه را دگرگون کند.
بحران اخیر چین و ژاپن نقطه اوج یک روند چندساله در شرق آسیاست که می‌تواند تعادل امنیتی منطقه را دگرگون کند.
کد خبر: ۱۵۲۹۱۸۵
نویسنده مانی محرابی - ‌تحلیلگر مسائل بین‌الملل

محور آن، سخنرانی هفتم نوامبر نخست‌وزیر ژاپن، سانائه تاکایچی بود که برای نخستین بار به وضوح احتمال مداخله نظامی توکیو در دفاع از تایوان در صورت حمله چین را مطرح کرد و با استفاده از ابزارهای قانونی مصوب ۲۰۱۵، خط مشی دفاعی ژاپن را عملا تغییر داد. این موضع‌گیری که فراتر از پیام سیاسی داخلی بود، از سوی چین به‌عنوان نقض یک خط قرمز تاریخی تفسیر شد. 

اقتصاد‌؛ مهم‌ترین بازدارنده تشدید و میدان رقابت پنهان میان دو قدرت آسیایی

اگرچه این بحران ابعاد نظامی و سیاسی پررنگی دارد اما عامل اصلی مهار تنش همچنان «اقتصاد» است. چین ابزارهای تحریمی زیادی دارد اما استفاده گسترده از آنها می‌تواند به تولید، فناوری و زنجیره‌های تأمین داخلی این کشور ضربه بزند. بخش قابل‌توجهی از ماشین‌آلات صنعتی چین و بسیاری از قطعات تجهیزات الکترونیکی مورد نیاز کارخانه‌های چینی از ژاپن وارد می‌شود. 

به همین دلیل، پکن در بحران اخیر از «فشار اقتصادی هدفمند» استفاده کرد‌؛ یعنی اقداماتی که پیام سیاسی واضحی دارد اما به ساختار تجارت دو کشور آسیب جدی نمی‌زند. نمونه آن ممنوعیت گردشگری چینی‌ها به ژاپن بود. چین سالانه میلیون‌ها گردشگر به ژاپن می‌فرستد و صنعت توریسم ژاپن بخش مهمی از درآمد خود را از همین مسیر کسب می‌کند. توقف این جریان، فشار اقتصادی قابل‌توجهی ایجاد می‌کند اما در عین حال کالبد روابط تجاری را تخریب نخواهد کرد. 

در مقابل، شرکت‌های ژاپنی نیز از چند سال پیش در حال بازنگری در استراتژی حضور خود در چین هستند. سیاست «چین + یک» که هدفش کاهش ریسک‌های ناشی از بی‌ثباتی سیاسی یا تحریمی است، باعث شده بخش‌هایی از تولید به ویتنام، هند یا مالزی منتقل شود. بحران اخیر این روند را سرعت می‌بخشد و به شرکت‌های ژاپنی پیام می‌دهد که ریسک فعالیت در چین افزایش یافته است. 

در حقیقت اقتصاد میان دو کشور یک پارادوکس ایجاد کرده است: رقابت و فشار جدی متقابل، تا حدی که روابط تجاری 300 میلیارد دلاری آنها را به طور جدی تهدید نکند. 

در نتیجه، اقتصاد به نوعی «نقطه تعادل» تبدیل شده است‌؛ نقطه‌ای که تنش‌ها را محدود می‌کند اما همزمان میدان رقابت پنهان را گسترش می‌دهد و شرکت‌ها، زنجیره‌های تأمین و سیاست‌گذاران اقتصادی دو کشور دائما در حال طراحی و تنظیم مجدد رفتار خود براساس تحولات سیاسی خواهند بود. 

ضعف سازوکارهای مدیریت بحران و تثبیت یک جنگ سرد کنترل‌شده

نکته نگران‌کننده این است که با وجود پایین بودن احتمال جنگ مستقیم، خطر حادثه ناخواسته به شکل خطرناکی بالاست. کشتی‌های گارد ساحلی چین و ژاپن تقریبا هر روز در فاصله‌های نزدیک فعالیت می‌کنند، حضور پهپادها و هواپیماهای نظامی در محدوده‌های مرزی افزایش یافته و تماس نزدیک میان نیروهای دو کشور به یک رویداد روزمره تبدیل شده است. 

سازوکارهایی که دو کشور از سال ۲۰۱۴ به بعد برای جلوگیری از برخوردهای ناخواسته طراحی کرده بودند، در بحران اخیر نتوانستند نقش مؤثری ایفا کنند و دلیل آن روشن است: چین اغلب از ابزارهایی که تحت پوشش پروتکل‌های نظامی رسمی نیستند،‌ استفاده می‌کند‌؛ مانند گارد ساحلی یا پهپادها. همین موضوع باعث می‌شود تماس میان نیروها از چارچوب‌های مشخص خارج شود و ریسک خطای انسانی بالا برود. 

در چنین فضایی، یک اشتباه انسانی کوچک مانند ورود یک پهپاد ناشناس به محدوده حساس می‌تواند سلسله‌ای از واکنش‌های زنجیره‌ای را ایجاد کند که کنترل آن می‌تواند دشوار باشد. 

وضعیتی که می‌توانیم آن را «جنگ سرد کنترل‌شده» بنامیم. شرایطی که در آن تنش ادامه دارد، نیروهای نظامی فعال‌اند و اظهارات تند متقابل همچنان صورت می‌گیرد اما در مقابل، اقتصاد تشدید بحران را محدود می‌سازد و دیپلماسی نیز نقش تنظیم‌کننده روابط را بر دوش می‎کشد. دوره‌ای که در آن نه صلح پایدار است، نه جنگ، بلکه نوعی رقابت دائمی و حساس که هر روز می‌تواند نسبت به روز قبل خطرناک‌تر شود. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها