این سهم در تولیدات هوافضا، ماشینهای رایانهای و اداری، ماشینآلات الکترونیکی، جنگافزارها، الکترونیکی و مخابراتی، ابزارآلات علمی و ماشینآلات الکترونیکی صفر یا در حد صفر و در فرآوردههای دارویی، ماشینآلات غیرالکترونیک و فرآوردههای شیمیایی به ترتیب 025/0، 0305/0و 0/382 درصد بوده است .
این تصویر آماری دال بر این است که ما برای رسیدن به جایگاهی شایسته در عرصه تولیدات دانشبنیان راه درازی در پیش داریم. چگونه میتوانیم این راه را بهدرستی طی کنیم؟
برای پاسخ به این پرسش در ابتدا به تجربه شرکت خودروسازی فولکس واگن آلمان، صرف نظر از مسالهای که در بازار آمریکا برای این شرکت پیش آمده، اشارهای میکنم. این شرکت بهتازگی خودرویی را ساخته است که میزان مصرف بنزین آن در 100کیلومتر فقط 9/0 لیتر است. این خودرو در چند سال آینده که به مرحله تولید انبوه برسد، انقلابی در صنعت خودروسازی جهان به پا خواهد کرد. پرسش اینجاست که فولکس واگن چگونه به چنین توانایی دست یافته است؟ پاسخ صحیح به این پرسش، به معنای دریافتن سازوکاری است که در صورت وجود، میتواند موجب تحولات فناورانه شود.
ظرفیت فولکس واگن برای جذب امکانات در دسترس و تبدیل آن به تحولات فناورانه، بسیار بیشتر از بنگاههای مشابه دیگر است. این ظرفیت یک شبه خلق نشده است بلکه سالها تلاش پشت آن خوابیده است. اول اینکه طی یک فرآیند بسیار شایسته سالارانه، بهترین فارغالتحصیلان دانشگاههای جهان در رشتههای مختلف را جذب کرده است که برخوردار از دانش علمی وفنی صریح و آشکارند. دوم اینکه، با نگاهی بلندمدت و راهبردی، به هزینههای تحقیق و توسعه به عنوان سرمایهگذاری زیرساختی نگاه کرده است که از طریق آن میتواند مزیت رقابتی خود را همیشه حفظ کند. آنچه در این فرآیند سرمایهگذاری بهدست میآید، دانش ضمنی و نهفته درون سازمانی را شکل میدهد؛دانش علمی و فنی که در کتابها موجود نیست بلکه از طریق «یادگیری در حین عمل» بهدست میآید و بهتدریج در درون سازمان روی هم انباشته و به کدهای درون سازمانی تبدیل میشود. نتیجه کارکرد این چرخه فزاینده، چیزی نیست جز دسترسی به مزیت رقابتی در عرصه تولیدات و صادرات دانشبنیان.
با این توضیح برای گذار ایران به سوی اقتصاد دانشبنیان، نظام بنگاهداری در ایران باید تحول اساسی پیدا کند. اگر دسترسی به جایگاه مطلوب در تولیدات دانشبنیان هدف مهمی است، باید سازوکار ذیربط با آن فراهم شود. در غیر این صورت، اتفاق خاصی نمیافتد. با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. باید تخصصگرایی و شایستهسالاری در نظام اداری و بنگاهداری ما معیار جذب و ارتقای نیرو شود. تخصصگرایی و شایستهسالاری به معنای واقعی کلمه یعنی اینکه هویت وجودی نظام اداری با تخصص و ضابطه تعریف شود. یعنی اینکه بهترین فارغالتحصیلان دانشگاههای داخلی و جهانی، جذب و مسیر ترقی را بر مبنای ضوابط و نه روابط طی کنند. به این صورت، هرم نظام اداری بر مبنای نیروهای درونی بنگاهها، درست شکل میگیرد و این زمینهساز انباشته شدن دانش ضمنی و نهفته درون سازمانی میشود؛ موضوعاتی که اکنون به دهها دلیل دردسترس نیست و باید برای آن فکری جدی کرد.
دکتر علی دینیترکمانی
کارشناس اقتصادی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد