او همچنین کارشناسی ارشد حقوق مالکیت فکری خود را از دانشگاه تورین با بورس سازمان جهانی مالکیت فکری اخذ کرده است. وی هماکنون در کنار فعالیتهای مشاورهای که به بخشهای متنوع دولتی و خصوصی در نهادهای مختلف ارائه میدهد، بهعنوان «رئیس گروه مدیریت دانش و تجاریسازی علم و نوآوری مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» فعالیت میکند. ایشان در رتبهبندی جهانی ۲۰۲۵ از ۱۰۰ زن تأثیرگذار در حیطه مالکیت فکری بهعنوان تنها ایرانی این لیست، در طبقه کارآفرینی و رهبران کسبوکار، رتبه چهارم را کسب کرده است.
به عنوان یک فرد آکادمیک اولین تجربه یا تعامل شما با مالکیت معنوی چه زمانی بوده است؟
اولین تعامل من با مالکیت فکری به دوران فعالیت حرفهایام درانستیتو پاستورایران برمیگردد.زمانیکه برای راهاندازی موضوع مالکیت فکری دربخش فناوری ــ محور کشوردرسال ۱۳۸۵بهعنوان نماینده این مؤسسه درسطح ملی انتخاب شدم.درابتدای فعالیتم بیشتر در سطح بنگاه، یعنی ارزیابی فعالیتهای پژوهشی همکارانم و قابلیت ثبت اختراع آن فعالیت میکردم که این تلاش به ثبت ۱۸۳ اختراع در یک دهه (۱۳۸۵ــ ۱۳۹۷) درانستیتو پاستور ایران منجر شد. از ابتدای دهه ۹۰ مسأله مالکیت فکری از منظر سیاستی برایم جذاب شد که احتمالا هم بخشی از آن مرتبط با حضورم در کمیسیون علمی و فناوری دولت در بررسی پیشنویس قانون مالکیت صنعتی جدید کشور بود. قانونی که تصویب آن بیش از یک دهه طول کشید و نهایتا در تابستان ۱۴۰۳ ابلاغ شد.
به عنوان یک اندیشمند و پژوهشگر، چگونه از مالکیت معنوی در زندگی روزمره خود یا در محل کار استفاده میکنید؟
در مسیر حرفهای فراتر از شغلم، مالکیت فکری را نهتنها بهعنوان ابزاری برای توانمندسازی پژوهشگران و شرکتهای دانشبنیان میبینم، بلکه راهکاری اساسی برای تحول اقتصادی بهویژه در تبادلات و تعاملات خارجی نیز میدانم. کمک به تدوین سیاستهای حمایتی، ارزیابی ظرفیتهای مالکیت فکری و ایجاد راهبردهای مؤثر برای تجاریسازی نتایج پژوهشها و خروجی فناوری، بخش مهمی از فعالیتهای من را تشکیل میدهد.
با توجه به دانش و تجربیات شما، یک دانشمند یا پژوهشگر در چه مراحلی باید در مورد مالکیت معنوی بداند یا از برخی عناصر مالکیت معنوی که ممکن است در تحقیقات آنها به وجود بیاید بیشتر آگاه شود؟
پژوهشگران که محدود به استاد دانشگاه نیستند و دانشجو و حتی دانشآموز را نیز شامل میشوند، باید در چندین مرحله کلیدی به موضوع مالکیت فکری توجه داشته باشند: مرحله ایدهپردازی و تدوین پیشنهاد (پروپوزال)، مرحله اجرا و تولید دانش، مرحله انتشار نتایج، مرحله تجاریسازی و همکاریهای صنعت و در نهایت مرحله حفاظت و اجرای حقوق.مهمترین گام بهرهگیری از دادههای مالکیت فکری در مرحله ایدهپردازی است. در این مرحله، آگاهی از دادههای مالکیت فکری به محقق کمک میکند تا هم از نقض احتمالی حقوق سایر محققان جلوگیری کند و هم فعالیت نوآورانهای با احتمال ثبت و حفاظت طراحی کند. در حین انجام تحقیقات، محققان باید بدانند که چه بخشهایی از نتایج آنها ممکن است قابل ثبت و حفاظت باشند و چگونه میتوان آنها را بهعنوان دارایی فکری ثبت کرد یا پیشتر از آن بهعنوان دادههای محرمانه در قالبهای متعدد حفظ کرد مانند اسرار تجاری. پژوهشگران باید پیش از انتشار یافتههای خود، به جنبههای حقوقی انتشار توجه کنند. انتخاب بین انتشار آزاد(Open Access) یا انتشار تحت مجوزهای خاص، اهمیت زیادی دارد. برخی از پژوهشها در نهایت به فناوریهای کاربردی تبدیل میشوند. در این مرحله، آگاهی از قراردادهای اعطای مجوز بهرهبرداری (لایسنس)، واگذاری، انتقال فناوری و نحوه همکاری با صنعت، اهمیت ویژهای دارد. در این مرحله درخواستهای ثبت در کنار قراردادها نقش ویژهای در قدرت چانهزنی و قرارداد دارند. پس از ثبت یک حق مالکیت فکری پژوهشگران باید بدانند که چگونه از حقوق خود دفاع کنند و درصورت لزوم از سازوکارهای قانونی بهره بگیرند. حفاظت امری حاکمیتی نیست وهرصاحب حقی، خود مسئول حفظ و رصد دارایی خود است. اگرچه در موارد نقض میتواند با ابزار قانون اقامه دعوی کند. بهطور کلی، آشنایی تدریجی و مستمر با اصول مدیریت داراییهای فکری، نهتنها از داراییهای فکری پژوهشگران حفاظت میکند، بلکه موجب افزایش بهرهوری تحقیق و توسعه و حفظ انگیزه نوآوری و فعالیت علمی و ایجاد پل ارتباطی میان علم و صنعت میشود.
ابزار اصلی محققان و دانشمندان برای انتشار دانشی که تولید میکنند از طریق انواع مختلف انتشارات است. این نخبگان چقدر با مفاهیم مالکیت معنوی یا حق کپیرایت آشنا هستند؟
به طور کلی، آگاهی محققان و دانشمندان از مفاهیم مالکیت فکری و حق کپیرایت در سطح دانشگاهی متغیر است. بسیاری از پژوهشگران، بهویژه در مراحل اولیه فعالیت علمی خود، بیشتر بر انتشار نتایج تحقیق در مجلات معتبر متمرکز هستند و کمتر به جنبههای حقوقی و مالکیت فکری توجه دارند. این آشنایی در بخش مجلات که مربوط به کپیرایت است، بیشتر و در بخش فناوری که به دارایی صنعتی مربوط میشود، کمتر است. اگرچه در همان بخش کپیرایت هم عمدتا متمرکز بر مجلات و کتب است در حالیکه دامنه کپیرایت فراتر از این بوده و مشمول هرگونه انتشاری حتی فایلهای ارائه محققان یا هر مستند تصویری و سمعی و بصری نیز هست.
آیا برنامهای برای آشنایی بیشتر این افراد اندیشیده شده است؟
در سالهای اخیر، برخی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و همچنین نهادهای بالادستی مانند وزارتخانههای علوم و بهداشت و همچنین نهادهای حمایتی مانند معاونت علمی، فناوری و صندوق نوآوری و شکوفایی، برنامههایی برای ارتقای آگاهی در این زمینه اجرا کردهاند. این برنامهها شامل کارگاههای آموزشی و دورههای آنلاین بوده است. بااینحال، این سطح از آموزش کافی نیست و سیستم دانشگاهی نیازمند توسعه ساختارهای منسجمتری برای آموزش وبهویژه توانمندسازی ومشاوره دراین حوزه هستند. ایجاد دفاتر مالکیت فکری در دانشگاهها و تقویت ارتباط آنها با محققان، میتواند نقش مهمی در افزایش آگاهی و توانمندسازی دانشگاهیان در بهرهبرداری مناسب از حقوق فکری داشته باشد اما در سالهای اخیر اقداماتی هم که انجامشده عمدتا شکلی بوده و ساختارهایی شکلگرفته و گاهی آییننامههای کلی ابلاغ شده است اما روح موضوع که نیازمند متخصصان این حیطه (اعم از فنی، حقوقی، مدیریتی و اقتصادی) در این ساختارها است، عملا به قدر کافی تربیت و بهکار گرفته نشدهاند.
چگونه مزایای مالی مالکیت معنوی میتواند به نوعی افراد را به سمت ثبت و پیگیری آثارشان سوق دهد؟
مالکیت داراییهای فکری، فرصتهای مالی جذابی را برای پژوهشگران ایجاد میکند. دریافت حق امتیاز از ثبت اختراع، اعطای مجوزهای فناوری به شرکتها، و تأسیس شرکتهای دانشبنیان، فروش فناوری به شرکتهای بزرگ برخی از روشهایی هستند که پژوهشگران میتوانند از طریق آنها منافع مالی کسب کنند.اما باید در اینجا مدنظر داشت در پژوهشهای دانشگاهی که نهایتا به یک یا چند شق دارایی فکری منجر میشود، تقویم و ثبت دارایی باید ابتدا به نام دانشگاه و بعد تصمیمگیری درخصوص تسهیم سود یا نحوه تجاریسازی و واگذاری مورد ملاحظه باشد. امری که دانشگاهها و موسسات پژوهشی امروز در ایران از آن غافل و حتی گاهی آییننامهای برای آن ندارند. اگرچه که قوانین بالادستی و مشخصا ماده ۵ قانون جهش تولید دانشبنیان چنین امری را الزام کرده و نظامات ارزیابی کشور گزارشهای عملکرد آن را مطالبه میکنند که هنوز گزارشی وجود ندارد که دلیل اصلی آن عدم امکان اجرای این قانون است؛ زیرا اساسا دارایی به نام دانشگاه ثبت نشده تا واگذار کند!
برای دانشمندانی که در حال حاضر مثلا در یک موسسه دانشگاهی یا مرکز تحقیقاتی کار میکنند، ابزارها یا منابعی که آنها میتوانند در اختیار داشته باشند و برای محافظت از مالکیت معنوی خود به آنها تکیه کرده و از آنها استفاده کنند، چیست؟
دانشمندان و پژوهشگران در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی میتوانند از ابزارها و منابع مختلفی برای محافظت از مالکیت فکری خود بهره ببرند. دفاتر مالکیت فکری دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی یکی از مهمترین نهادهایی است که میتواند در این مسیر به آنها کمک کند. این دفاتر معمولا خدماتی مانند مشاوره حقوقی، ثبت اختراع، مدیریت قراردادهای اعطای مجوز بهرهبرداری و انتقال فناوری را ارائه میدهند. در دنیا نیز همینگونه است. دانشگاهها و موسسات شرکتهای بزرگتر عمدتا به صورت اختصاصی دفاتر و نیروهایی دارند و مجموعههای کوچکتر به صورت اشتراکی یا عمدتا خرید خدمت میکنند.علاوهبر این، بانکهای اطلاعاتی اسناد اختراعی مانند Google Patents، Patentscope, Lens, Spacenet، و USPTO و پایگاه دادههایی از این دست وجود دارند که به پژوهشگران امکان میدهند پیش از آغاز یک پژوهش یا قبل از اقدام به ثبت اختراع، نوآوریهای مشابه را بررسی کرده و از فعالیتهای پیشین آگاه شوند. یک دانش عمومی برای همه محققان در این زمینه الزامی است چنانکه همه محققان همین فعالیت را با پایگاه دادههای مقالات انجام میدهند. البته شاید یک مسیر تسریع این یادگیری، الزام نظامات آموزشی، پژوهشی و فناورانه در الحاق گزارش پیشنیه دادههای اختراعی مانند الزام مرور ادبیات در مقالات پیشین است. همچنین، قراردادهای عدم افشا (NDA) و موافقتنامههای مالکیت فکری برای تقسیم مالکیت و تسهیم سود میتوانند در همکاریهای تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرند تا حقوق پژوهشگران حفظ شود.
با توجه به جایگاه فعلی شما به عنوان «رئیس گروه مدیریت دانش و تجاریسازی علم و نوآوری موسسه تحقیقات سیاست علمی کشور» چه توصیههایی وجود دارد که میتوانید به دانشجویان و پژوهشگران جوانی که ممکن است بهتازگی سفر حرفهای خود را شروع کردهاند، ارائه دهید؟
توصیه من به دانشجویان و پژوهشگران جوان این است که از همان ابتدای مسیر حرفهای خود، اهمیت شناخت و مدیریت دارایی فکری را درک کرده و آن را به عنوان بخشی از راهبرد حرفهای خود در نظر بگیرند. آشنایی با مفاهیمی مانند ثبت اختراع، حقوق کپیرایت، قراردادهای انتقال فناوری و حفاظت از دانش، میتواند در موفقیت آنها نقش کلیدی ایفا کند و فراتر از آن نگاه راهبردی به موضوع و موقعیتگزینی برای خود در تناسب با سایر بازیگران است.همچنین، یقین دارم که راهاندازی جدی دفاتر مالکیت فکری و ارتباط با صنعت در دانشگاهها (نه فقط در فرم، بلکه در کارکردها) شتاب جدی در روشن شدن مسیر، تشویق انگیزه نوآوری و جهتدهی سرمایههای انسانی کشور به پژوهشها و توسعه فناوریهای کاربردی خواهد داشت. در این مسیر پژوهشگران با دفاتر مدیریت مالکیت فکری در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی تعامل داشته باشند و از خدمات مشاورهای در این زمینه استفاده کنند. مشارکت در دورههای آموزشی، کارگاهها و همایشهای مرتبط نیز میتواند به آنها کمک کند تا از آخرین تحولات این حوزه آگاه شوند و این یادگیری محدود به منابع داخلی نیست و ظرفیت آموزش بینالمللی و مجازی هم مورد ملاحظه باشد. درنهایت، نگاه به مالکیت فکری نه به عنوان یک مانع بلکه به عنوان ابزاری همراه برای پژوهشگر برای خلق ارزش و توسعه فناوری و کارآفرینی، میتواند مسیر حرفهای پژوهشگران را هموارتر و جهتدهی کند.
اهمیت کلیدی مالکیت معنوی برای یک حرفه در زمینههای علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات
مالکیت فکری ستون فقرات اقتصاد دانشبنیان است و در حوزههای علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) نقشی حیاتی دارد. محققان و نوآوران در این حوزهها بهطور مداوم در حال تولید دانش و فناوریهای جدید هستند که میتوانند به پیشرفتهای علمی، توسعه فناوری و بهبود کیفیت زندگی منجر شوند. اما بدون وجود یک سیستم منسجم برای حمایت از حقوق مالکیت فکری، این دستاوردها در معرض سوءاستفاده قرار میگیرند و انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در پژوهشهای بلندمدت از طرفی و انگیزه لازم برای محققان برای شروع کارهای تحقیقاتی جدید کاهش مییابد. این مفهوم فراتر از مسأله ثبت است و در نظامهای دانشگاهی و همچنین صنعتی باید در زنجیره ارزش، شناسایی، ایمنسازی، ثبت، حفاظت و بهرهبرداری مورد ملاحظه باشد.مالکیت فکری از طریق ابزارهایی همچون حق مالکیت صنعتی (مانند اختراع، طرح صنعتی، علامت تجاری و نشانهای جغرافیایی) و حقوق کپیرایت (در نشر آثار مکتوب،سمعی،بصری و تجسمی و حتی رایانهای)، به دانشمندان و فناوران امکان میدهد که از دستاوردهای خود بهرهبرداری کنند، نوآوریهای خود را تجاریسازی نمایند و منابع مالی و سرمایههای لازم برای مالکیت تحقیقات آتی را تامین کنند. همچنین، سیستم فکری و مدیریت داراییها، اساس و زیربنای کلیدی برای تعامل بین صنعت و دانشگاه و موجب توسعه همکاریها و شکلگیری اکوسیستمهای نوآوری پویاست. در غیاب یک رویکرد مناسب به مالکیت فکری و سیاست مدیریت داراییهای فکری چه در سطح کشور، چه دانشگاه و چه هر فرد محقق برای خودش، محققان و نهادهای دانشگاهی ممکن است فرصتهای ارزشمند همکاری فناورانه و تجاریسازی را از دست بدهند.به این شکل که یا هیچگاه خروجی تلاشهای آنها به صنعت نرسد و یا بهرهبرداری توسط اشخاص ثالث دیگری انجام شود که حق محقق را ضایع میکند و انگیزه نوآوری و فعالیت علمی را میگیرد. در هر صورت بازنده اصلی در این میان جامعه است.