بازیگر مشهور سینما،‌تئاتر و تلویزیون:

همه جا یک شخصیت دارم

سریال آرایشگاه زیبا را یادتان هست؟ در یکی از قسمت‌های سریال، خانواده‌ای به خواستگاری دختری خجالتی می‌روند که رفتارهایش خبر از کمرویی و منزوی بودن وی می‌داد. شاید به همین دلیل دقت چندانی به بازیگر این نقش نشد و دیگر نقش‌های آن سریال بیشتر توانستند خود را نشان دهند.
کد خبر: ۸۶۴۰۳۷
همه جا یک شخصیت دارم

غافل از این که چه نبوغی در وجود همین عروس خانم خجالتی نهفته شده و او به‌دنبال فرصتی مانند «زی‌زی‌گولو» است تا بتواند استعداد خود را به همگان ثابت کند و نشان دهد چه قابلیت‌ها و توانایی‌هایی دارد.

این عروس خانم خجالتی سریال «آرایشگاه زیبا» کسی نیست جز مریم سعادت که در کنار بازیگری در تلویزیون و تئاتر، کارگردانی، صداپیشگی، مشاور‌ کارگردان، عروسک‌گردانی و مجریگری را نیز تجربه کرده است.

همه اینها در کنار یکدیگر یک زندگی هنرمندانه دلپذیر را برای او فراهم کرده که شنیدن ابعاد زندگی خصوصی‌اش حتما برای شما خوانندگان گرامی‌ جذاب است.

با مریم سعادت سرانجام پس از چندین‌بار تماس در یک روز سرد پاییزی در تالار وحدت به گفت‌وگو نشستیم. آنچه پیش‌روی شماست حاصل این گفت‌وگوی صمیمانه است.

خانم سعادت شما بسیار پرکار هستید. به همین دلیل هم چندین‌بار با هم قرار گفت‌وگو گذاشتیم و موفق نشدیم. در حال حاضر چه کاری انجام می‌دهید؟

الان مشغول ایفای نقش در یک تئاتر هستم و خیلی وقتم را گرفته است. به تئاتر علاقه دارم و از نقش‌آفرینی در آن لذت می‌برم.

مردم بیشتر شما را با زی‌زی‌گولو می‌شناسند. نقشی پررنگ در این سریال ایفا می‌کردید و به همین دلیل به‌خوبی در ذهن تمام تماشاچیان هستید. پیام این سریال برای مردم و بیشتر بچه‌ها که مخاطبش بودند چه بود و آیا دوست دارید دوباره این سریال ساخته شود؟

من دوست دارم این سریال دوباره با کیفیتی خوب ساخته شود. اگر راجع به پیام آن بخواهیم صحبت کنیم می‌گویم در آن زمان برنامه‌های زیادی ساخته می‌شد که در آن بچه‌ها اشتباه حرف می‌زدند و بزرگ‌ترها حرف زدن صحیح را به آنها یاد می‌دادند.

این سریال از نوعی متفاوت بود. در این برنامه برای اولین‌بار یک عروسک که معلوم نبود از کجا آمده، اشتباهات دیگران را تصحیح می‌کرد.

این عروسک از سیاره‌ای دیگر آمده بود و به همین دلیل قوانین زندگی روی کره زمین را نمی‌شناخت و خودش هم گاهی کارهای بچگانه و جالبی انجام می‌داد.

زی‌زی‌گولو نکات درست را به دیگران یاد می‌داد، اما خودش به‌دلیل غریب بودن در کره زمین اشتباهات جالبی می‌کرد و همین جمع اضداد بود که این موجود و این سریال را جذاب کرده بود.

خودتان مایلید بیشتر چه نقش‌هایی ایفا کنید؟

من دوست دارم همه نقشی بازی کنم. تجربه کردن نقش‌های مختلف برای من لذتبخش است و دلم نمی‌خواهد در یک نقش به‌خصوص به کلیشه تبدیل شوم.

شغل بازیگری بر زندگی خانوادگی‌تان تاثیراتی داشته است؟

بازیگری برای زندگی من مشکلاتی پیش نیاورده و من در مقام یک زن شاغل می‌دانم که چگونه باید خط‌کشی‌هایی داشته باشم تا وضعیت خانوادگی‌ام در شرایطی مثبت هدایت شود.

خوشبختانه رابطه بسیار خوبی با همسر و فرزندانم دارم و شغلم هم در این مساله خللی ایجاد نکرده است.

از آنجا که چاردیواری ضمیمه خانوادگی روزنامه جام‌جم است، مخاطبان ما دوست دارند کمی‌ درباره زندگی خانوادگی شما بدانند. شما چه سالی ازدواج کردید؟

من سال 1357 ازدواج کردم.

چطور با همسرتان آشنا شدید؟

ایشان از اقوام دور بودند و ما تقریبا ازدواجی سنتی داشتیم.

شما در سال 57 ازدواج کردید. به نظر شما مراسم عروسی آن دوره‌ها با الان چه تفاوتی کرده و نظر شما راجع به این تفاوت‌ها چیست؟

حقیقتش را بگویم، مشغله زیاد فرصت چندانی برایم باقی نگذاشته و به همین دلیل سال‌هاست که نتوانسته‌ام در یک جشن عروسی شرکت کنم.

اما از تجملات و شکوه جشن عروسی‌های این دوره و زمانه کاملا باخبرم. متاسفانه توجه به ظواهر امروزه بسیار زیاد شده و خیلی‌ها اصرار دارند جشن‌هایی پرشکوه و چشمگیر برپا کنند.

در حالی که این تجملگرایی نتوانسته به خوشبختی افراد کمک کند و دوام زندگی‌ها به مراتب کمتر از دوران قدیم شده است.

در دوران گذشته امکانات زیادی برای تجملگرایی وجود نداشت و از این مهم‌تر، دیدگاه افراد تا حدود قابل توجهی با این دوره فرق داشت.

جوان‌ها بیشتر اصرار داشتند زندگی را درست تشکیل دهند و شرط نمی‌گذاشتند که باید حتما از اول زندگی وارد منزل شخصی بشوند، وسایل آنچنانی داشته باشند.

جهیزیه‌ای کامل و مایه فخرفروشی به همراه بیاورند و پشت خودروهای لوکس بنشینند. طرز فکر جوان‌ها با الان متفاوت بود.

مهریه‌های سنگین هم تعیین نمی‌کردند، به نظر شما شرط مهریه بالا برای پذیرفتن ازدواج درست است و آیا این مهریه‌ها می‌تواند ضامن دوام ازدواج و خوشبختی باشند؟

نه، من اصلا علت مهریه بالا را درک نمی‌کنم. زن و شوهری را می‌شناسم که با هم به تفاهم نرسیدند و به همین دلیل از هم جداشدند.

حالا آقا چندسال است که هرماه به خانم یک سکه می‌دهد و این کار را باید تا سال‌های متمادی ادامه بدهد. در حالی که خانم ازدواج کرده و با مردی دیگر زندگی می‌کند.

به‌راستی دلیل این کارها چیست؟ مگر ما به دنیا آمده‌ایم که این‌گونه زندگی کنیم؟ بهتر است زندگی را راحت‌تر بگیریم و روابطی انسانی‌تر با هم داشته باشیم. بهتر است روزگارمان را عقلانی‌تر و عمیق‌تر از این بگذرانیم.

نظرتان راجع به موضوع به اجرا گذاشتن مهریه چیست؟

من نمی‌توانم نظری کلی در این باره بدهم. شاید در یک زندگی این مساله ضرورت داشته باشد اما در زندگی دیگر اصلا جایش نباشد. ولی به طورکلی من مهریه سنگین را به هیچ وجه عامل دوام زندگی نمی‌دانم.

شما زندگی را سخت می‌گیرید یا آسان؟

من زندگی را سخت نمی‌گیرم. هر زندگی مشکلات به‌خصوص خود را دارد و به همین دلیل باید یاد بگیریم چگونه با وجود سختی‌هایی که در زندگی وجود دارد باز هم از لحظه‌هایمان استفاده کنیم.

در زندگی خانوادگی‌تان سختگیرترید یا زندگی حرفه‌ای؟

من در همه جا یک شخصیت دارم و چندان اهل سختگیری نیستم، اما جدیت را همواره در هر کار رعایت کرده‌ام.

چند فرزند دارید؟

دو پسر بزرگ دارم؛ یکی 33 ساله و دیگری 27 ساله.

پس می‌توانم نظرتان را درباره ازدواج جوان‌ها و مشکلاتشان در این خصوص بپرسم.

بله. من هم مادر دو پسر جوانم و مشکلات جوانان را درک می‌کنم، اما فکر می‌کنم الان خود مردم اعم از خانواده‌ها و جوانان شرایط سختی برای ازدواج گذاشته‌اند که زندگی را نشدنی‌تر کرده.

تا سر حد امکان باید از بندوبست‌ها کم کرد تا چرخ زندگی بتواند بچرخد و زوج‌های جوان به امورشان مسلط شوند.

امروزه شاهد پدیده‌ای مخرب در جامعه هستیم و آن ازدواج‌های بی‌دوام‌ یا کم دوام است. شما دلیل این پدیده را چه می‌دانید؟

من فکر می‌کنم گاهی اوقات زن و شوهرها اصراردارند طرف مقابل را شبیه خود کنند و اگر ویژگی‌هایی متفاوت دارد باید شبیه او شود.

این درست نیست. زن و مرد از دو خانواده کاملا متفاوت با شرایطی خاص و فرهنگ‌های مربوط به خود برخاسته اند و صفات اخلاقی خود را دارا هستند.

بهتر است هرکس به جای آن که اصرار به این داشته باشد که حرف خود را به کرسی بنشاند و طرف را به خود شبیه کند، یاد بگیرد‌ چگونه با همسر خود کنار بیاید و سازگاری پیشه کند.

بیشتر جوان‌ها از همان اول زندگی دنبال ایده‌آل‌ها هستند؛ مثلا حتما باید خانه داشته باشند. آیا تاکنون اجاره‌نشینی کرده‌اید؟ نظرتان در این باره چیست؟

بله. من اوایل زندگی اجاره‌نشینی را تجربه کرده‌ام، اما واقعیتش را بگویم شرایط آن زمان با الان کاملا فرق داشت.

الان وقتی مبلغ اجاره‌ها را می‌شنوم تعجب می‌کنم و همواره امیدوارم هرکس بتواند با برنامه‌ریزی درست مالی در مسیر صاحبخانه شدن قرار بگیرد.

نظرتان راجع به آپارتمان‌نشینی چیست؟ فرهنگ آپارتمان نشینی باید چگونه باشد؟

قدیم خانه حیاط‌دار بیشتر بود و همان حیاط بیشتر باعث می‌شد که خانواده دورهم جمع شوند. اما این دلیل نمی‌شود که این روال را به فرهنگ امروزه انتقال ندهیم.

امروزه بیشتر مردم به زندگی آپارتمان‌نشینی رو آورده‌اند، اما می‌توانند در همان بالکن کوچک یا باغچه آپارتمان به گل و گیاه توجه نشان دهند و همسایه‌ها را دوست داشته باشند.

رابطه شما با همسایگان‌تان چطور است؟

من در خانه‌ای مستقل زندگی می‌کنم و آپارتمان‌نشین نیستم، اما با این حال بیشتر همسایگان را می‌شناسم و با آنها رابطه‌ای خوب و توام با احترام دارم.

نظرتان درباره تک‌فرزندی چیست و یک خانواده ایده‌آل باید چند بچه داشته باشد؟

تک فرزندی که خوب نیست، بخصوص برای خود بچه که تنها می‌ماند .اما هیچ عددی نمی‌توان برای بچه داشتن تعیین کرد.

اگر یک خانواده قابلیت تربیت فرزند را داشته باشد می‌توانند فرزند داشته باشند، اما برخی زن و شوهرها هنوز به بلوغ فکری چندانی نرسیده‌اند و به همین دلیل نمی‌توانند از پس رشد و تربیت بچه بربیایند.

پدر و مادر قبل از این که به تعداد بچه فکر کنند باید تحقیقاتی راجع به نحوه درست تربیت کردن بچه داشته باشند.

ما هرچه به بچه بدهیم در همان سنین کودکی داده‌ایم. از یک زمان به بعد ما دیگر نمی‌توانیم نقش پررنگی در پرورش داشته باشیم.

فرزند دختر و پسر را به هم ترجیح می‌دهید؟

نه، برای هردو ارزشی مساوی قائلم. من خواهر و خاله نداشتم. به همین دلیل وقتی می‌خواستم بچه‌دار شوم دلم می‌خواست پسر شود چون احساس می‌کردم طرز تربیت پسر را بهتر بلدم.

اما الان با خود فکر می‌کنم که چقدر یک دختر برای یک خانواده نعمت است و خواهربودن چه اتفاق قشنگی است.

بعضی از لطف‌ها فقط از دست دختران خانواده برمی‌آید و به راستی باید قدر این گنجینه‌ها را دانست.

پدرومادرها چگونه می‌توانند با فرزندان خود رابطه ای خوب برقرارکنند؟ آنها به دو نسل متفاوت تعلق دارند و شاید در برقراری ارتباط، کمی ‌مشکل داشته باشند.

پدر و مادر باید با فرزندان خود رابطه‌ای دوستانه و صمیمی ‌برقرار کنند. آنها باید شرایط روحی فرزندانشان را درک کرده و سختگیری بی‌دلیل را وارد رابطه‌شان نکنند.

سختگیری‌های بی‌دلیل و کوتاه نیامدن والدین بچه‌ها را مجبور به دروغگویی می‌کند و صداقت و راستگویی را در این میان از بین می‌برد.

من کم و بیش از فرزندانی خبردار می‌شوم که همچنان مجردند، اما خانه جدا از پدر و مادر گرفته‌اند.

این اتفاق در ممالک دیگر زیاد رخ می‌دهد، اما با توجه به فرهنگی که ما داریم خوب است این اتفاق برای بچه‌های ما نیفتد و راهش درک کردن جوان‌ها و دوست بودن با آنهاست .

شما بازیگر بسیار پرکاری هستید. آیا اوقات فراغت دارید و آن را چگونه می‌گذرانید؟

در حال حاضر وقت آزاد ندارم، اما گاهی پیش می‌آید که چندماه وقتم آزاد می‌شود. آن مدت را در خانه می‌گذرانم.

به هنرهای خانگی مانند خیاطی و بافتنی علاقه دارید؟

هیچ‌گاه از دنیای هنرهای خانگی دور نبوده‌ام، اما به‌طورکلی وقت آزاد چندانی پیدا نمی‌کنم تا بتوانم این قبیل کارها را به‌طور جدی و برنامه‌ریزی شده انجام بدهم.

چقدر برای رفت و آمدهای فامیلی وقت می‌گذارید؟

من رفت و آمد را دوست دارم و آن را برای سلامت و نشاط روحیه کل فامیل مفید می‌دانم. با این که فرصتم محدود است اما بازهم سعی می‌کنم به این مساله توجه کنم.

نظرتان راجع به شب‌نشینی‌های دوران قدیم چیست؟ مردم پیشتر زیاد دور هم جمع می‌شدند و اقوام، شب را با لطف و صفای دلنشینی درکنار یکدیگر می‌گذراندند. اما در این دوران دیگر خبری از آن شب‌نشینی‌ها نیست.

دوران قدیم خانواده‌ها بیشتر با هم زندگی می‌کردند، اما در این دوران مردم در شرایط دیگری زندگی می‌کنند.

افراد یک خانواده به سختی گردهم می‌آیند، چه برسد به این که اقوام بتوانند مرتب همدیگر را ببینند و در میهمانی‌ها خاله‌ها، دایی‌ها، عمه‌ها و عموها به‌راحتی یکدیگر را ببینند.

ما در این دوران ساعت‌های زیادی را پشت ترافیک می‌گذرانیم و برای گذران زندگی باید فعالیت‌های فراوانی داشته باشیم، به همین دلیل وقت زیادی برای باهم بودن نداریم.

وگرنه در این که صفا و صمیمیت خاصی در این شب نشینی‌ها موج می‌زده شکی نیست. من به آن مهمانی‌ها و دورهم بودن‌ها عشق می‌ورزم و به یاد می‌آورم که دوران کودکی‌ام در همین مراسم پرلطف و صفا گذشت.

چطور می‌شود از زندگی احساس رضایت کرد؟

ما در دورانی زندگی می‌کنیم که همگی یک بند در حال دویدنیم. مرتب به این‌سو و آن‌سو می‌رویم و فعالیت‌های فراوان می‌کنیم تا بتوانیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم.

البته فعالیت خوب است اما هنگامی ‌که از حد بگذرد، لحظات حال را از دست می‌دهیم و دیگر فرصتی برای لذت بردن از زندگی باقی نمی‌ماند.

هر انسانی باید به این فکر کند که در حال حاضر چه چیزهای خوبی دارد و قدر همان داشته‌ها را بداند. اگر ما فقط برای مادیات بدویم هرگز نمی‌توانیم از روزگارمان لذت ببریم و احساس رضایت کنیم.

به آشپزی علاقه دارید یا بیشتر از بیرون غذا تهیه می‌کنید؟ چه غذاهایی را بیشتر درست می‌کنید؟

به آشپزی خیلی علاقه دارم و اصلاً از بیرون غذا تهیه نمی‌کنم. من زیاد اهل برنج نیستم و بیشتر به خوراک، آش، اشکنه، سوپ، عدسی و غذاهایی از این قبیل علاقه دارم.

همین امروز خوراک لوبیاچیتی درست کردم، چون خودم و همسرم و بچه‌ها این غذا را دوست داریم. غذاهای نانی بیشتر برنامه غذایی ما را پرکرده‌اند.

نظرتان راجع به فست‌فودها چیست؟ اهل پیتزا و همبرگر هستید؟

من مانند بعضی‌ها به‌شدت آن را محکوم نمی‌کنم. اما در هر صورت چون می‌دانم مضرات آن زیاد است، فست‌فود را گهگاه در برنامه غذایی‌مان می‌گنجانم و بس.

سرخ کردنی هم خیلی کم مصرف می‌کنم. به‌طور کلی برای هیچ غذایی ممنوعیت قائل نیستم، اما آنها را با توجه به خواصشان اولویت‌بندی می‌کنم و به همین دلیل، بیشتر سراغ خوراکی‌های مفید می‌روم.

در میان چهار فصل سال کدام فصل را بیشتر دوست دارید؟ ‌

من عاشق فصل سرسبز و زیبای بهارم. همه چیز جوان و سبز می‌شود. بعد از بارندگی‌ها زمین تازه می‌شود، برگ‌هایی که شبنم روی آنها نشسته می‌درخشند، آسمان متغیر است، یک لحظه ابر و بارندگی و لحظه بعد تلالو نور آفتاب.

همه چیز تازه است و هیچ چیز تکراری نیست. فصل‌های گرم را بیشتر از فصول سرد دوست دارم. دوران گرما رفت و آمد راحت‌تر است، اما سرما کمی‌ دست و پای انسان را می‌بندد.

ولی به هرصورت می‌دانم که در هر فصلی از سال به نحوی زیبایی نهفته و سعی می‌کنم به این نکات ریز توجه داشته باشم.

تعریف خانم سعادت از خوشبختی ‌؟

راحتی خیال از بابت آینده خانواده‌ام، این برای من اوج خوشبختی است .برای من هدفمندی و به آینده فکرکردن بسیار مهم است.

دوست دارم طوری زندگی کنم که مطمئن باشم آینده‌ای خوب و راحت در انتظارم است. به دور هم بودن علاقه زیادی دارم و دوست دارم آن‌قدر اوقات فراغت داشته باشیم که خانوادگی بتوانیم گاهی به همراه هم سفر کنیم. دلم می‌خواهد خیالم بابت خانواده‌ام راحت باشد، آن وقت خوشبختم .

عضو شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام و وایبر هستید؟

من در چند گروه تلگرام عضو هستم و دوست دارم از طریق این گروه‌ها از اخبار مطلع شوم. این که امروز چه خبر مهمی‌ اتفاق افتاده، چه کسی چه کار مهمی ‌انجام داده یا چه موضوع جدیدی است که دانستن آن می‌تواند برای من مفید باشد.

اما از این که عضو گروهی باشم که در آن جوک بگویند و اسباب وقت هدر دادن را فراهم کنند خوشم نمی‌آید.

وقت ما ارزشمندتر از آن است که بابت این نوع کارها هدر دهیم. شبکه اجتماعی باید پله‌ای برای بهبودبخشیدن به زندگی ما باشد و نه تخریب آن.

آیا خودتان هم برای پست گذاشتن وقت می‌گذارید؟

گاهی بله. مثلا خبر تئاترم را در این گروه‌ها اعلام کرده‌ام و از دوستانی که اینستاگرام دارند خواهش کرده‌ام که این خبر را در آن بخش اطلاع‌رسانی کنند.

همچنین خودم از اخبار دیگر تئاترها مطلع می‌شوم یا اگر کسی بیمار باشد پیگیری می‌کنم. اگر بحثی راجع به آینده هنر مطرح شود شرکت می‌کنم.

مثلا بحث بیمه بازنشستگی و تامین آینده برای بازیگران. تا اندازه‌ای که وقت آزادم به من اجازه دهد فعالیت مفید انجام می‌دهم.

به‌عنوان یک خانم هنرمند پیام‌تان به خوانندگان چاردیواری چیست؟

برای همه آنها آرزوی آرامش دارم. احساس می‌کنم انسان‌های این دوران زمان حال را از دست می‌دهند و درگیر زندگی سرعتی شده‌اند. زندگی مثل برق می‌گذرد. باید قدر آن را دانست.

از زندگی لذت ببرید. همیشه در زندگی حق را به طور مطلق به خود ندهید. شاید حق با طرف مقابل باشد. زندگی به این شکل انسانی‌تر است.

برای مردم ایران چه آرزویی دارید؟

آرامش و سلامتی، همین.‌

مریم سعادت در یک نگاه

نام: مریم

نام خانوادگی: سعادت

تولد: 1337محل تولد: تهران

مدرک تحصیلی: لیسانس تئاتر عروسکی از دانشکده هنرهای دراماتیک

مریم سعادت سال 1337 در تهران متولد شد. او در دانشکده هنرهای دراماتیک در رشته تئاتر عروسکی تحصیل کرد و مدرک کارشناسی گرفت.

سعادت سال ‌60 در نمایش‌های عروسکی کانون پرورش فکری فعالیت‌هایی داشت، اما اولین تجربه حضور در تلویزیون او به نقشی کمرنگ در برنامه سلامتی چه خوبه سال ‌68 مربوط می‌شود و پس از آن سریال پربیننده آرایشگاه زیبا که سال ‌69 ساخته شد و نیمه دوم سال ‌72 روی آنتن رفت.

مریم سعادت در آن سریال نقش کمرنگ یک عروس خجالتی، کم‌حرف و خرافاتی را بازی می‌کرد. سال ‌74 در سریال قصه‌های تابه‌تا نقشی درخور استعدادش به سعادت داده شد و او فرصت پیدا کرد قدرت هنری درونش را به مرحله ظهور درآورد و جایگاه خود را در دل مخاطبان بیابد.

مریم سعادت تجربیات فراوانی در تلویزیون و سینما داشته است. عروسک‌گردانی در برنامه‌هایی مانند عطر و گلاب بپاشید و خونه مادربزرگه، بازیگری در سریال‌هایی همچون آرایشگاه زیبا، قصه‌های تابه‌تا، فرزندم بزرگ شده، فروشگاه، مدرسه مادربزرگ‌ها، ماجراهای دانی و من سری دوم،

دیوانه در شهر، کتابفروشی هدهد و فیلم‌های سینمایی از جمله میهمان ناخوانده، کارآگاه2، شهر زنان، تارزن و تارزان و بسیاری موارد دیگر نمودار بخشی از فعالیت‌های وی در عالم هنر بوده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها