به گزارش جام جم سیما ،حالا منصور ضابطیان و محمد صوفی به عنوان تهیهکننده و کارگردان این برنامه در گفتوگویی که میخوانید، اعتقاد دارند که این برنامه برنامهای مستقل از برنامههای قبلی خودشان است و باید به آن زمان داد تا جای خود را نزد مخاطبانش بیشتر و بهتر باز کند.
یک مجله فرهنگی، ادبی و هنری که قرار است از اتفاقات مهم روز تا کلیات این سه مقوله را هر شب بین ساعت 21 تا 22 روانه آنتن کند.
ضمن اینکه ضابطیان مجری اصلی برنامه است و غیر از او در بخشهای مختلف برنامه از حافظ خوانی و شاهنامه خوانی گرفته تا بحث درباره ادبیات و فرهنگ و هنر معاصر، رشید کاکاوند، شاهین شرافتی و امر علی نبویان اجرای برنامه را به عهده دارند.
محمد صوفی:
درگیر بایدها و نبایدها نیستیم
محمد صوفی، متولد 1355 و فارغالتحصیل کارشناسی سینماست. وی تاکنون برنامهها و فیلمهای کوتاه و مستند زیادی ساخته که در شبکههای مختلف تلویزیون و در جشنوارههای مختلف حضور موفقی داشتهاند. ازجمله فیلمهای کوتاه و مستندش میتوان به این موارد اشاره کرد:
مستند جستوجو (برنده جایزه از جشنواره جهانی جهانگردی)، فیلم روی خط (برنده بهترین فیلم از انجمن نویسندگان و منتقدان خانه سینما و هم چنین دیپلم افتخار بهترین فیلم از سوی جشنواره تهران)، سرزمین سکوت و... او به عنوان تهیهکننده تلویزیون نیز برنامههای پرمخاطبی مثل نقره، مزه غذای ایرانی، رادیو هفت و... را تهیه کرده و هم اکنون برنامه صد برگ را در حال پخش دارد.
معمولا اولین پل ارتباطی با مخاطبان در یک برنامه تلویزیونی عنوان آن است. چطور به طراحی عنوان صدبرگ در برنامه رسیدید؟
بله. سعی کردیم عنوان برنامه را طوری طراحی کنیم که به عنوان یک مجله فرهنگی و هنری ارائه شود.
این مجله بخشهای مختلفی را در بر میگیرد که به نوعی عنوان صد برگ، ناشی برگهای مختلفی است که به عنوان صد برگ فرهنگ و هنر و اندیشه قابل ارزیابی و جستوجو است.
ساعت پخش یک برنامه چقدر در طراحی ریتم و ضرباهنگ آن موثر است؟ مثلا در ساعات پایانی شب، برنامهها معمولا لحن و فضاسازی ملایمتری دارند. نقشه راه شما چطور بود؛ مخصوصا اینکه قرار است که به نوعی با مخاطبان عام ارتباط برقرار کنید؟
در برنامههای پیشین شبانگاهی که ما ساختیم باز هم همین ساعتها را در نظر داشتیم. هدف مخاطب عام و از نوعی علاقهمند به فرهنگ و اندیشه است.
ساعت این برنامه را ابتدا شبکه در نظر گرفت که ساعت 9 تا 10 شب بوده و خب طبعا طراحی براساس این ساعت اتفاق افتاد.
وقتی شما برنامهای دارید که برای ساعات آغازین شب طراحی میشود، مثلا ریتمش با برنامهای برای ساعات پایانی شب فرق میکند.
حدود ساعت9 خانوادهها تازه دور هم جمع شدهاند و ما به عنوان برنامهساز باید برنامهای را طراحی کنیم که خانواده علاوه بر این که کارهای مختلفی را انجام میدهد با یک برنامه خوشریتم نیز همراه و همدل باشد.
نه به معنای ریتم تند بلکه برنامهای مناسب این ساعات باشد که مخاطب بتواند از بخشهای مختلف استفاده کند.این متفاوت است با پایان شب که ممکن است ریتم آرامتری داشته باشد و مخاطب بعد از آن برنامه کار دیگری نداشته باشد بخواهد استراحت کند.
شما در برنامه، بخشهایی را به تولید و پخش مستند هم اختصاص دادهاید. با توجه به این که شبکه اختصاصی مستند را داریم و در برنامههای دیگر هم این مستندها معمولا کم و بیش پخش میشود، راهکار شما برای جذابیت و اثرگذاری بیشتر این بخشها چه بود؟
مستند باید واقعی و در انطباق با زندگی فردی و اجتماعی در جامعه باشد. نمایش این تصاویر در اغلب برنامهها ربطی به ماجراهای واقعی و مستند ندارد و کمتر مستندی در راستای تعریف درستش یعنی تفسیر خلاقانه و بیان خلاقانه واقعیت دیده میشود و بیشتر شامل تصاویر گزارشی و خبری است.
سعی کردیم در مشورت با مستندسازان و کارشناسان این عرصه، مستندهایی از شهرستانهای مختلف و خردهفرهنگهای مختلف بسازیم و در جهت شناخت همان فرهنگهای ایرانی رفتار کنیم.
هدف ما این بود که بیشتر از تهران خارج شویم، چرا که بیشتر برنامهها در گزارشهای تصویری صرفا به همین تهران پرداختهاند، اما ما سعی کردیم که مخاطب را با ابعاد دیگر شهرهای دور و نزدیک آشنا کنیم و با کمک تماشای این مستندها راهی سفر به شهرهای دور و نزدیک میشود.
در همین حدود 20 شبی که برنامه پخش شده، بازخورد مخاطبان و منتقدان به چه شکل بوده؛ امیدوارکننده بوده برای ادامهای بهتر و جذاب تر؟
در شرایطی که حدود بیست قسمت روی آنتن رفته فعلا برای قضاوت در باره نقاط قوت و ضعفش کمی زود است و باید ببینیم در درازمدت چه تغییرات و پیشرفتهایی به وجود میآید.
اما فکر میکنم با توجه به بازخوردهای مختلف، برنامه به خوبی دیده شده، اما طبیعی است که باید مدت زمان زیادی بگذرد و با مشکلات و کمبودها نیز آشنا شویم و بهتدریج درصدد جبران آنها برآییم.
منصور ضابطیان:
به گلستان حقایق ،گل صدبرگ فشانم...
منصور ضابطیان متولد 1349 و دانشآموخته سینماست.
از سال 78 کارش را در تلویزیون شروع کرد و در برنامههایی مثل مردم ایران سلام، فرش واژه، نقره، رادیو هفت و... به عنوان تهیهکننده، کارگردان و مجری فعالیت دارد که روایتش را از برنامه جدیدش، صدبرگ را در ادامه میخوانید.
عنوان صد برگ تعابیر و معانی مختلفی را در ذهن تداعی میکند. از خاطره دفترهای صد برگ مشق دهههای گذشته تا معناهای دیگر یا مخاطبانی از قشر کودک تا دهه شصتیها. قرار بود که این عنوان بیشتر چه هدفی را دنبال کند؟
طبیعی است که با شنیدن و دیدن عنوان صد برگ برداشتهای مختلف به ذهن برسد. یکی اینکه آدم را یاد این دفتر میاندازد که البته الان هم وجود دارد.
یا صد برگ میتواند اشاره داشته باشد به برگهای مختلف فرهنگ و هنر و اندیشه و ابعاد پنهان و پیدای آن را قرار است مطرح کند.
علاوه بر این صد برگ در فرهنگ و ادبیات ایرانی نشانهای از یک گل است، یعنی گل صد برگ. دربارهاش بسیار شعر سروده و به یادگار مانده است.
که یکی از این شعرها را اصلا در پیشانی برنامه ما به چشم میخورد: «به گلستان حقایق گل صدبرگ فشانم...» که شعری از مولاناست.
این گل صدبرگ در ادبیات فارسی هم به نوعی نشانه خورشید هم هست و نگاهی که ما داریم و نورافشانی حاصل از پرداخت به فرهنگ و ادبیات و در مجموع همه این تعایبر و معناها را میتواند داشته باشد.
یکی از بخشهای خوب برنامه ترویج فرهنگ کتابخوانی است. ازجمله مروری بر شروع موفقترین رمانهای جهانی. آیا برای معرفی و خواندن کتابها قرار است ضوابط خاص شبکه و تلویزیون را رعایت کنید یا نه مبنای شما مناسب بودن مضمون و تاثیر کتابهاست و زیاد درگیر بایدها و نبایدهایی نیستید که به شما تحمیل میشود؟
به هر حال این کتابها در مشاوره با گروه و مدیریت شبکه انتخاب و معرفی میشوند. رویکرد اصلی این است که کتابهایی را معرفی کنیم که از لحاظ مضمونی و فرهنگی برای طبقه متوسط جامعه، رمانهای قابل قبولی باشد و ارزشهای ادبی لازم را داشته باشد.
مثلا فیلمهایی براساس آنها ساخته شده باشد یا در کل رمانها و کتابهای تاثیرگذاری باشند. رمانهایی که در خود جلوههایی از فرهنگهای مختلف را داشته باشد و طبیعی است که سراغ رمانهایی نخواهیم رفت که که مضامین و فکتهایی داشته باشد که برای مخاطب قابل قبول نباشد.
در کل نیازها و سلیقه مخاطب را در نظر میگیریم و براساس آن عمل میکنیم. رمانهای خوبی هم داریم که در این پروسه قرار میگیرد.
معمولا در چند سال اخیر با تولید و پخش برنامههایی روبهرو بودهایم که اغلب شعار پرداخت به فرهنگ و اندیشه را دارند، اما بیشتر معرفی و اطلاعات دهی در این زمینههاست. نمود عینی آن برنامه هفت که شعار سری دومش «برای سینمای ایران» بود، اما در واقع صرفا درباره سینمای ایران بود. شما قرار است «برای» فرهنگ و اندیشه گام بردارید یا «درباره آن»؟ چقدر رعایت این نسبتها برایتان اهمیت دارد؟
عنوان شبکه چهار در این دوره شبکه دانایی است. مدیریت جدید این شعار را در نظر گرفته و ما طبعا از این الگو پیروی میکنیم.
هر آنچه را که در این حوزه و تعریف قرار میگیرد در زمینههای هنری، فرهنگی و ادب، در برنامه پوشش میدهیم. سعی میکنیم هر دو شکل این موضوعات و موضعها را مطرح کنیم.
هم ما مسائلی را داریم که به نوعی بازتاب اتفاقات فرهنگی و هنری است و هم به نوعی بحثهایی داریم که قرار است به گسترش فرهنگ در جامعه ما قرار است کمک کند. به طور کلی سعی میکنیم در جهت ارتقای سطح دانایی مخاطب حرکت کنیم.
پس خبرها و اتفاقات روز را هم پوشش میدهید؟
بله در این 20 قسمتی که پخش شده به گزارشهای فرهنگی، هنری و ادبی پرداختهایم. از روز حافظ گرفته تا روز جهانی کودک و با خیلی از اتفاقات روز همراه شدهایم.
زمان برنامه ساعات آغازین شب را در بر میگیرد. پس یعنی تمرکز شما روی مخاطبان عام بوده؟
طبیعی است که این برنامه بیشتر میخواهد خانوادههایی را که تازه به خانه رسیدهاند و دور هم جمع شدهاند را به تماشای خود دعوت کند.
آدمهایی که دنبال اتفاقات و مسائل فرهنگی هستند، در این ساعت برای آنها خوراک مناسب طراحی شود. این تعریف زمان بندی و مخاطب برنامه است.
محسن جعفریراد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد