در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
با این که بابای من مثل بابای بقیه بچههای کلاس مو ندارد، با اینکه خوب و راحت نفس نمیکشد و ماسک میزند اما به همان اندازه مهربان است؛ همیشه میخندد و قصههای جالب تعریف میکند؛ قصه خودش و دوستهایش که وقتی خیلی جوان بودند با تفنگ به جنگ آدمهای زورگو رفتند؛ آدمهایی که به کشور ما حمله کرده بودند و بابا و دوستانش نمیخواستند کسی بچهها را آزار دهد. حالا بعضی دوستان بابا نیستند. هر وقت از او میپرسم دوستانش الان کجا هستند و چه میکنند و چرا هیچوقت به دیدنش نمیآیند، گریهاش میگیرد و...
سالها از آن روز گذشته، دیگر صدای مسلسل و خمپاره به گوش نمیرسد. دیگر هیچ خانهای به دست دشمن بیگانه بر سر ساکنانش آوار نمیشود، اما جنگ هنوز به پایان نرسیده. هنوز صدای سرفههای پیدرپی پدرانمان را میشنویم. هنوز خواهران و برادران کوچکمان بدون آن که بدانند و بخواهند، جان خود یا عضوی از اعضای بدنشان را تنها به خاطر راه رفتن بر زمینی که مینگذاری شده از دست میدهند؛ هنوز مادران بسیار، چشم انتظار بازگشت فرزندان خود هستند. حتی آمدن اندک نشانی از آنها کافی است تا آرامشان کند. پس چگونه میتوان گفت که جنگ تمام شده؟!
شاید از اینروست که «محمد اصفهانی»، پس از سالها آلبوم «شکوه» را منتشر و آن را به شهدا و آزادگان و جانبازان تقدیم میکند. آلبومی که چندان تازه نیست و اواخر سال گذشته به سفارش معاونت فرهنگی ـ هنری موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) منتشر شده است. کاری که شکلگیری و انتشار آن نیز ماجراهای خاص خود را دارد. اصفهانی میگوید: حدود 10 سال پیش موسسه نشر آثار امام از من خواست در قالب یک مجموعه، هم بخشی از شعرهای ایشان را بخوانم و هم برخی شعرها که درباره امام سروده شده را...
محمد اصفهانی با موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) به توافق میرسد تا به جای خواندن اشعار امام یا شعرهایی در مدح ایشان به میراث امام خمینی که همان شهدا و جانبازان هستند، پرداخته شود. از سوی دیگر، اصفهانی به گفته خود هرگز به چشم یک کار سفارشی به آلبوم شکوه نگاه نکرده، به این ترتیب شعرهایی را انتخاب میکند و درباره شهیدان و جانبازان و خانوادههایشان میخواند که مضامین انتقادی ـ اجتماعی و بعضا عاشقانه دارند. اما نوجوان و جوان امروز تجربهای از جنگ ندارد. حتی ممکن است درک و دریافت درستی از سالهای پس از آن و انتظار مادران و رنج جانبازان شیمیایی و قطع عضو نداشته باشد؛ پس آلبوم شکوه و کارهای مشابه چه حرف تازهای برای نسل امروز دارد؛ امروزیهایی که نه جنگ را دیده و نه اطلاعات درستی از آن دوران دارند. اصفهانی در پاسخ به این سوال میگوید: ما در این آلبوم کوشیدیم به دور از هر نوع تعصب و مقدسنمایی و مصلحت اندیشی، گوشهای از حقایق دفاع مقدس را در قالب موسیقی تحلیل کنیم. برای مثال چگونه میتوان به مادر شهیدی پاسخ گفت که با دیدن برخی ناهنجاریهای اجتماعی گاه از خود میپرسد: پسر من برای چه کسی و چرا رفت؟!
آلبوم شکوه یک سیدی صوتی (شامل 5 قطعه) و یک دی وی دی تصویری(شامل4 قطعه) را دربرمیگیرد. به این معنی که برای چهار قطعه صوتی «قاب، دیدار، سراب و ماهیا» کلیپ ساخته شده و تنها قطعه «ابر» است که کلیپی برای آن ساخته نشده است.
قطعات «قاب» با ترانه عبدالجبار کاکایی و موسیقی علیرضا کهندیری، «دیدار» با غزلی از پیر جماران و موسیقی مجید اخشابی و غلام رضا صادقی، «سراب » بر اساس مثنوی سیدحسن حسینی و موسیقی علیرضا کهندیری، «ابر» با موسیقی غلام رضا صادقی ومجید اخشابی براساس غزلی از مشفق کاشانی و «ماهیا» با ترانهای از علیرضا قزوه و موسیقی پدرام کشتکار در آلبوم شکوه گنجانده شده است.
محمدمهدی واعظیاصفهانی، همان کودک 7، 8 سالهای است که سال 1357 به بهشت زهرا و به پیشواز امام خمینی رفت. حمید شاهنگیان، او را انتخاب کرده بود تا 12 بهمن و در مراسم استقبال از بنیانگذار انقلاب قرآن بخواند و با تلاوت کلام خداوند به مردی از مردان خدا خوشامد بگوید. حالا پس از 36 سال، آلبوم شکوه با صدای او منتشر شده تا ادای دینی باشد به پیر جماران و همه کسانی که میراثداران واقعی او بودند. اصفهانی پس از سالها قصه کسانی را روایت کرده که با همه بزرگواری و مهرشان از خاطر رفتهاند.
زهره نیلی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد