علی تقی‌پور، تهیه‌کننده سریال «جاده قدیم»

سرگرمـی و آموزش در فضایـی مفرح

1 ـ اگر برای توانایی‌های یک کارگردان تلویزیونی چندین وجه و بُعد قائل شویم بی‌گمان یکی از این وجوه و ابعاد، ریسک‌پذیری و جسارت سپردن نقش‌های متفاوت به بازیگرانی است که کمتر نقش‌های مشابه را تجربه کرده‌اند.
کد خبر: ۸۰۵۹۴۱
فرصتی‌ که با تکرار‌ از دست می‌رود

فاصله گرفتن یک فیلمساز از سپردن نقش‌های اثرش به بازیگران کلیشه شده در نقش‌های خاص و حتی امتحان پس داده در شمایل شخصیت‌های مشابه می‌تواند یک امتیاز و خصیصه حرفه‌ای مثبت برای او به حساب آید. بوده و هستند کارگردانانی که از بازیگری که بیننده او را با نقش‌های دیگری به یاد می‌آورد، بازی‌های متفاوت و متمایزی گرفته‌ و مخاطب را غافلگیر کرده‌اند.

2 ـ‌ بهرام بهرامیان تا به امروز سریال‌هایی همچون ساعت شنی، سقوط یک فرشته و‌ جاده قدیم را جلوی دوربین برده و یک فیلم سینمایی هم در کارنامه حرفه‌ای خود دارد؛ آل. سریال جاده قدیم فارغ از ضعف‌ها و کاستی‌های ساختاری و بنیادی‌اش یک ویژگی و خصیصه مثبت و رو به جلوی سازنده‌اش را بازتاب می‌دهد که همانا ریسک‌پذیری او در سپردن نقش‌های متفاوت به بازیگران کمتر بازی کرده در شخصیت‌های مشابه است. بهرامیان نقش‌آفرینی شخصیتی را به یکتا ناصر سپرده که مشابه‌اش کمتر در کارنامه هنری این بازیگر جوان قابل رویت است؛ نقش دختری روستایی به نام زینت که پس از ازدواجش به اتفاق شوهر و همراه یک گاو که به نوعی جهیزیه او و تنها دارایی آنهاست به تهران می‌آیند.

برای اولین بار است که یکتا ناصر چنین نقشی را تجربه می‌کند. تهور و جسارت ذکر شده در بهرامیان البته با کمی تخفیف و رنگ و لعاب کمتر شامل نقش‌سپاری به شهرام حقیقت دوست هم می‌شود. تخفیف از دو بابت؛ اول، حقیقت‌دوست در آثار دیگری ازجمله فیلم سینمایی «چند می‌گیری گریه کنی؟» نه دقیقا همین نقش که مشابه آن را بازی کرده بود و دوم، گریم سنگین روی چهره این بازیگر او را در نقش‌آفرینی‌اش یاری کرده است.

3 ـ یکتا ناصر بازیگر متوسطی است که گاهی چشمه‌هایی از استعداد خود را نشان می‌دهد. به عبارت بهتر، او ثابت کرده که اگر با کارگردان کاربلدی کار کند و یک فیلمنامه خوب دستش باشد، می‌تواند از پس نقش ‌‌بخوبی برآید. این بازیگر برای بازی متفاوتش در فیلم «یکی می‌خواهد حرف بزند» نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره سی‌ام فیلم فجر هم شد که البته به آن دست نیافت. او حتی برای تجربه‌اندوزی در مقطعی راه صحنه را هم در پیش گرفت و در نمایش «دختر یانکی» بازی کرد تا نشان دهد که مایل است در بازیگری آزمون و خطا کند و پرهیز دارد از کلیشه شدن و تکرار خود.

سریال جاده قدیم می‌تواند یک نقطه عطف حداقل در کارنامه بازیگری تلویزیونی یکتا ناصر باشد. او با فاصله‌گرفتن از نقش‌های معمولش در کارهای تلویزیونی‌که تا به امروز در آنها حضور داشته، سعی کرده مخاطب را با شخصیتی متفاوت و به دور از قالب‌های مرسوم به نوعی غافلگیر و شگفت‌زده کند که تا حدی هم توانسته به این مهم نائل شود. هر چند شخصیت او در جاده قدیم جای کار بیشتری هم دارد و می‌توانست از آنچه هست بهتر و مطلوب‌تر از آب و گل دربیاید.

4 ـ اعتماد و سپردن نقش‌های سخت و خاص به بازیگرانی که کمتر آزموده شده‌اند، گاه نتایج باورنکردنی و شگفت‌انگیزی را به همراه داشته است. دو بازیگر شاخصی که از این اعتماد و فرصت به دست آمده نهایت استفاده را بردند بی‌گمان فتحعلی اویسی و مرجانه گلچین هستند. مهدی مظلومی در سال‌های ابتدایی دهه 80 نقش اصلی سریال طنز شبانه‌اش «بدون شرح» را به فتحعلی اویسی سپرد که مردم او را بیشتر با نقش‌های منفی به یاد می‌آوردند. اویسی اما در ایفای این نقش چنان ماهرانه عمل کرد که همه را به تحسین واداشت؛ هم برای بازی فوق‌العاده و استادانه خودش و هم برای تیزهوشی و باریک‌بینی و ریسک کردن مظلومی.

در مورد دوم، رضا عطاران در سریال «بزنگاه» نقش یک زن عامی و شلوغ و دهان‌بین را به مرجانه گلچین سپرد. گلچین در سال‌های پس از انقلاب برای مقطعی یکی از ستارگان زن سینمای ایران بود، اما بعد برای چند سالی از کشور خارج شد و دوباره بازگشت. در هر حال مخاطبان ایرانی او را با بازی‌هایش در ملودرام‌ها به یاد می‌آورند. گلچین اما چنان از پس نقشش در سریال بزنگاه بخوبی برآمد که راه تازه‌ای در پیش پای حرفه بازیگری‌اش گشوده شد؛ راهی که البته او از آن بخوبی بهره نبرد. نه او حتی فتحعلی اویسی هم از فرصت به دست آمده استفاده خوبی نکرد. آنها آن‌قدر خود را در همان نقش‌های اولیه تکرار کردند که تبدیل به تیپ شدند؛ تیپ‌هایی که به‌هیچ عنوان جذابیت‌های اولیه را برای مخاطب نداشتند و بی‌تعارف بشدت نخ‌نما و دستمالی شده بودند.

معضلی که این بازیگران درخشیده در نقش‌های متفاوت و غیرقابل انتظار را تهدید می‌کند همین در ورطه تکرار غلتیدن و تبدیل به تیپ شدن است.

5 ـ اعتماد کردن به بازیگران و سپردن نقش‌های خاص به آنها یک رابطه دو سویه و مفید برای کارگردان و هنرپیشه است. اگر حاصل کار همانی شود که مورد انتظار بوده، یک نقطه روشن در کارنامه کاری کارگردان خواهد بود. یک اثر نمایشی بر پایه شخصیت‌هایش استوار است و جذابیت‌های آنهاست که به کل اثر جاذبه می‌بخشد. از سوی دیگر، بازیگر هم می‌تواند با نقش‌آفرینی حرفه‌ای و محکمش در قالب یک شخصیت پیچیده و غامض، بخشی از استعدادهای شاید نادیده انگاشته شده و نهفته‌اش را به منصه ظهور برساند و راهی تازه در پیش پای مسیر حرفه‌ای‌اش بگشاید، البته به این شرط که در دام کلیشه و تکرار نیفتد و ذهن و خاطر مخاطب را نسبت به خود مخدوش نکند.

محسن محمدی ‌/ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها