یک بار به مناسبت یادبود پرویز فنیزاده که در این سریال نقش ملیجک را با قدرت بازی کرده بود و آن زمان (اسفند 1358) تازه از دنیا رفته بود، یک بار هم به مناسبت سالروز قتل امیرکبیر، بخشی از آن سریال را که به ماجرای برکناری، تبعید و سرانجام کشتن ناجوانمردانه امیر در حمام فین کاشان اختصاص داشت با نام «امیرکبیر» به نمایش درآوردند.
در ادامه نیز پخش همین دو سه قسمت (که در هر مناسبت، نامی غیر از اسم اصلی سریال بر خود میگرفت) هیچگاه تکرار نشد، اما مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند با امکانات و شرایط تازه مجموعه «قرن سرنوشت» را که خود شامل سه سریال درباره بخشی از تاریخ سلسله شاهان قاجار بود تهیه و پخش کنند و به این ترتیب نخستین سریال از این مجموعه با نام «شاهشکار» سال 1362 روی صفحه کوچک رفت و در چهار قسمت، نوعی دستگرمی برای سازندگان آن (و البته بینندگانش) به حساب آمد.
شاهشکار عنوانی است که به سبب ترور ناصرالدین شاه قاجار به میرزا رضا کرمانی ضارب او اطلاق شده و سعید نیکپور که بخوبی در سلطان صاحبقران این نقش کوتاه را برای حاتمی بازی کرده بود، این بار در سریال ساخته شده توسط خودش یک بار دیگر این نقش را ـ منتها این بار به شکل محوری ـ به عهده گرفت.
هوشنگ بهشتی، بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون نیز نقش ناصرالدینشاه را بازی کرد، فخرالدین صدیقشریف که از تئاتر میآمد و آن زمان هنوز برای بیشتر بینندگان چهرهای ناآشنا بود ـ در نخستین تلاش جدیاش نقش سید جمالالدین اسدآبادی را ایفا کرد و هنرمندانی مانند محمد مطیع، سیاوش طهمورث، هادی مرزبان، رضا فیاضی، داریوش مؤدبیان، غلامحسین لطفی، مرتضی ضرابی، حمید مهرآرا، سروش خلیلی، غلامرضا طباطبایی، اکبر رحمتی و محمد پورستار هم بقیه بازیگران بودند.
شاهشکار محصول ۱۳۶۱ گروه فیلم و سریال و تئاتر شبکه یک سیما و تهیهکننده و کارگردان هنریاش سعید نیکپور بود. کارگردانی تلویزیونی سریال را حسین فردرو به عهده داشت و فیلمنامهاش را هم پرویز زاهدی نوشت. تصویرداران (ویدئویی) اثر هم داوود عبدالحسینزاده و مهدی مستوفی بودند و موسیقی هم ساخته دستان هنرمند کامبیز روشنروان بود.
شاهشکار به یک معنا نمایشی ـ تلویزیونی اما دنبالهدار و دیالوگمحور بود و بیشتر صحنههای آن در فضاهای بسته میگذشت. سریال، به سبب اهمیت موضوع تاریخیاش با وجود سنگینی و کندی صحنهها در آن روزگار با استقبال نسبی روبهرو شد و به این ترتیب این تیم برای تولید بخش دیگری از مجموعه قرن سرنوشت که اتفاقا پربینندهترین و پرتکرارترین بخش این سهگانه بود آماده شدند. به این ترتیب، ضبط صحنههای امیرکبیر سال ۱۳۶۳ شروع و پخش آن از سال ۱۳۶۴ از شبکه یک آغاز شد و به سال بعد هم کشید.
عوامل این سریال همچنان که گفتیم با شاهشکار تا حد زیادی مشترک بودند و فقط در خصوص تعدادی از نقشها و بازیگران (و البته برخی افراد فنی) برخی به گروه سازندگان افزوده شدند. ساختار نیز شباهت زیادی با شاهشکار داشت و البته قسمتهای این سریال چند برابر تولید قبلی گروه بود و بنا به ضرورت، صحنههای بیشتری در فضای باز (مانند باغی که امیرکبیر هر از گاهی با مادر یا باغبانش درد دل و همفکری میکند) در این مجموعه تلویزیونی گنجانده شده بود.
این بار هم دیالوگهای فراوان و طولانی و صحنههای کشدار (مانند همان صحنههای دونفره در باغ که گاهی با حضور امیر و همسرش نیز تکرار میشد)، مانع جذب بیشتر ما کوچکترها به سریال شد، اما بزرگترها و علاقهمندان به تاریخ کشورمان و شخصیتهای آن، همانند شاهشکار و بلکه بیش از آن به تماشای امیرکبیر نشستند. البته سریال از جذابیت هم خالی نبود. مثلا موسیقی روشنروان که آن را در دستگاههای ایرانی ساخته بود یکی از آنها به شمار میآمد. آن زمان علیرضا افتخاری تازه خوانندگی حرفهای را با دو آلبوم «آتش دل» و «مهرورزان» شروع کرده بود که هر دو تقریبا همزمان با امیرکبیر در بازار کاست پخش شدند و قطعههایی از هر دو آلبوم، مثل بیشتر آلبومهای سنتی آن روزگار، کموبیش به رادیو و تلویزیون نیز راه یافتند، اما آنچه نام افتخاری را بیشتر بر سر زبانها انداخت آوازی بود که با مطلع شعری «دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود» (حافظ شیرازی) در دستگاه ماهور در قسمتهایی از سریال امیرکبیر خواند.
سن و شرایط ما که چندان قد نمیداد تا آن موقع با صدای ایرج خواجهامیری که در زمان پخش سریال امیرکبیر ممنوع به شمار میآمد آشنایی چندانی داشته باشیم، اما از شما چه پنهان که برخی بزرگترها در نخستین مواجهه با صدای افتخاری که آواز ذکرشده را به سبک این استاد متقدم موسیقی و آواز ایرانی خوانده بود به اشتباه تصور کرده بودند که این صدا اصل است و مجری آن نیز کسی جز ایرج نیست. البته چیزی نگذشت که روز به روز بر دامنه شهرت و محبوبیت افتخاری افزوده شد.
نسل ما و بیشتر بینندگان تلویزیون و طرفداران سالهای بعد افتخاری، نخستین بار در برنامه تلویزیونی «جنگ هفته» که پیشتر به طور مفصل به آن پرداختیم با چهره این خواننده آشنا شدند؛ جایی که به همراه نی یکی از استادان مجرب این ساز (محمد موسوی) روی صحنه تالار وحدت رفت و آواز دلنشینی خواند. وقتی هم مجری ـ آقای ظهوری ـ از او پرسید آیا به نظر خودتان صدای شما قشنگ است، پاسخ داد دوستانم میگویند صدایم زیباست. اتفاق دیگری هم در همان برنامه از جنگ هفته یا یکی دو هفته قبل یا بعدش افتاد که به موسیقی سریال امیرکبیر چندان بیربط نبود؛ اینکه وقتی سعید نیکپور و ایرج راد در کسوت مهمانان و بینندگان برنامه روی صحنه فراخوانده شدند، کارگردان برنامه جنگ هفته از مشهورترین قطعه موسیقی سریال امیرکبیر (موسیقی تیتراژ ابتدایی که در دستگاه ماهور تصنیف شده بود) سود جست و حس مثبت دوستداران و بینندگان پر و پا قرص سریال را برانگیخت.
البته نباید فراموش کنیم که سریال در شرایط جنگی کشور ساخته شد. نیکپور، جایی درباره این ساختهاش گفته است: «همیشه برایم جالب بود و در ذهنم ماند که مردم واقعاً سریال امیرکبیر را دوست داشتهاند. البته ما خاطرههای غمانگیزی هم از زمان ساخت این سریال در ذهن داریم. مثلا به یاد دارم زمانی که برای تصویربرداری صحنههایی در کاخ گلستان کار میکردیم، در همان حوالی پشت ساختمان شمسالعماره یک مینیبوس منفجر شد و آن روز واقعا برایمان روز غمبار و فاجعهآمیزی بود، به همین دلیل اصلا خاطرههای خوبی از آن زمان در ذهن ندارم. همچنین به یاد دارم یکی از روزهایی که مشغول ضبط سریال امیرکبیر بودیم توفان شد و تمام چادرها و لوکیشن ما از بین رفت.
هرچند در دورهای که سریال امیرکبیر را کار میکردیم در کارها انگیزه وجود داشت؛ چراکه عوامل، این حس در وجودشان بود که مشغول ساخت یک کار خوب و ماندنی برای مملکتشان هستند؛ بنابراین با انگیزه کار میکردند و خوشحال بودند، اما در حال حاضر دیگر آن انگیزه سابق وجود ندارد و شمای نوعی فقط برای رفع مشکل مالی کار میکنی... .»
به هر حال اگر از کاستیها و نقصهای اثر بگذریم، سریال تلویزیونی امیرکبیر، معرف چندان بدی برای این شخصیت تاریخی نبود، چنان که کار حتی به جایی رسید که در آن سالها و سالهای بعد، طرفداران یا تبلیغکنندگان برای برخی افراد سیاسی و دستاندرکار در دورههایی آن شخص بخصوص را با عنوان «امیرکبیر ایران» میخواندند و برایش شعار طرفدارانه سر میدادند. غافل از آن که میرزا تقیخان امیرکبیر خود یک ایرانی بود!
در نهایت، نیکپور و یارانش نیز با چند سال تاخیر، دست به کار شدند و آخرین بخش از سهگانه قرن سرنوشت با نام «وزیرمختار» را روی آنتن فرستادند. هر چند این سریال شاید حتی به اندازه شاهشکار یعنی نخستین سریال از مجموعه هم توجهها را جلب نکرد.
علی شیرازی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد