جمله ابتدایی این یادداشت در چند روز گذشته بارها و بارها تیتر برخی رسانهها شده است اما نه از زبان یک پزشک متخصص، بلکه از زبان یک دانش آموخته فلسفه و مدیر فرهنگی که این روزها ریاست نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را بر عهده دارد، سید عباس صالحی در پاسخ به منتقدان برگزاری شکل فعلی برگزاری این رویداد فرهنگی گفته است: «شرایط برای جراحی عمیق فراهم نیست» جملهای که حدود دو دهه است روسای نمایشگاه کتاب تهران هرکدام برای به تاخیر انداختن اصلاح شرایط به گونهای آن را بیان کرده اند و با وجود آگاهی از مشکلات فراوان آن، هیچ کدام جسارت دست به چاقو شدن و جراحی این بیمار را نداشتهاند، البته نباید این نکته را فراموش کرد که نیمی از شرایط جراحی به معالج بازمی گردد و نیم دیگر ماجرا رضایت و آمادگی بیمار است، بیماری که در مورد نمایشگاه کتاب باید آن را بدنه نشر کشور (اعم از نویسنده، ناشر، کتابدار، کتابخوان و کتابفروش) دانست.
یک بهار کتاب دیگر هم آرامآرام سپری شد و به روزهای پایانی نمایشگاه کتاب نزدیک میشویم، رویدادی که ما هم پا به پای آن سعی کردیم از کتاب بنویسیم و بگوییم و خوانندگانمان را تهییج کنیم که اگر به نمایشگاه هم نمیروند دست کم در این 10 روز یک کتاب خوب را بخرند یا به امانت بگیرند و مطالعه کنند اما این موضوع باعث نمیشود تا چند پرسش را طرح نکنیم.
اول- هزینه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به شکل فعلی ارقامی نجومی و چند میلیاردی را شامل میشود، از اجاره سنگین مصلی بگیریم تا آن همه دکور و تیر و تخته و سالن سازیهای مسقف و چادرها و ستادهای مختلف و کمیتههای گوناگون و نظارت و یارانه و... آیا با وجود تنگناهای اقتصادی بسیاری که وزارت ارشاد با آن دست به گریبان است نمیتوان در طول سال این رقم را به بدنه نشر کشور با برنامه ریزی مشخص تزریق کرد؟
دوم ـ گرفته شدن ساعتها وقت مردم در ترافیک و هدر رفتن آن چه تبعاتی دارد؟ گروهی که علاقهمند به کتاب نیستند و مسیرشان به دلایل دیگری به اطراف مصلی میخورد که تکلیف شان مشخص است و در دلشان کلی ناسزا میگویند اما آنها که با هدف حضور در نمایشگاه هم در ترافیک میمانند آیا اگر کتابخانه یا کتابفروشی مجهز و به روزی در نزدیکی خانه و شهر محل سکونتشان بود، باز هم زحمت این همه مسافت و تلف شدن وقت را به خود میدادند؟ از هزینهها و مشکلات صدها هزار نفر غیرتهرانی که برای نمایشگاه به پایتخت میآیند هم نمیتوان براحتی گذشت.
سوم ـ کسادی بازار کتابفروشان کل کشور از یکماه قبل و چند ماه پس از برگزاری نمایشگاه را چه کسی پاسخگوست؟ مگر نه آنکه این همه از فقدان ویترین کتاب در طول سال صحبت میکنیم، مگر نه این که از تبدیل کتابفروشیها به پیتزافروشی و ساندویچی مینالیم، آیا خود نمایشگاه کتاب تهران بزرگترین تهدید برای کتابفروشها (بخصوص شهرستانی) نیست؟
چهارم ـ برگزاری نشستها و جلسههای اهل قلم در شرایط فعلی در نمایشگاه کتاب تهران جز آن که صدا به صدا نمیرسد و همهمه و شلوغی و گرما، همان تعداد اندک حاضران را کلافه میکند چه نتایجی در بر داشته و دارد؟ اصلا چند نفر از اهل قلم در شرایط موجود خود مخاطب نمایشگاه هستند؟
پنجم ـ آیا اردیبهشت با توجه به نزدیکی امتحان مدارس و دانشگاهها و ابتدای سال جدید و برخاستن از خواب تعطیلات نوروزی و آغاز فعالیتهای اقتصادی مناسب«ترین» زمان برگزاری نمایشگاه است؟
ششم ـ نمایشگاه کتاب تهران خوب است، اما برگزاری فعلی آن برای خود اهل قلم و نشر اگر آب نداشته باشد، برای خیلیها نان و نام دارد و شاید از همین روست که شرایط را برای جراحی فراهم نمیکنند، نمیگذارند و مدیران ارشد فرهنگی را میترسانند که دست به چاقو شوند. این نمایشگاه جراحی میخواهد و بهنظر میرسد اگر به امید معالج بنشینیم شاید خیلی دیر شود.
سینا علی محمدی - دبیر گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد